داستان گرگها: تنها داستان واقعی زندگی
داستان گرگها، بخشی از کتاب Handmaid’s Tale است که توسط مارگارت ات وود نوشته شده است.
او یک نویسنده معاصر کانادایی است که دههی هشتم زندگی خود را میگذراند. در کنار نوشتههای ادبی خوبش، علاقه و آشناییاش با تکنولوژی، باعث شده که نوشتهها و نقدهای او، متمایز و جذاب باشند. این بار تصمیم گرفتیم پاراگراف فارسی را به داستان گرگهای او اختصاص دهیم.
داستان گرگها، با یک گفتگو آغاز میشود:
گفت: عزیزم. همه داستانها در مورد گرگها هستند.
هر داستانی که ارزش تکرار شدن دارد، داستان گرگها است و در مورد گرگهاست…
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
آفاق عزیز.
چون نکاتی رو در مورد ماجرای گرگها، برای بهداد به تفصیل نوشتم، اجازه میخوام اینجا تکرارش نکنم و خواهش کنم مروری به اونها داشته باشید.
در مورد "طبقهی کارمند" و این جنس محتوا، خیلی متوجه ربطشون نشدم.
شاید تصور شما اینه که دنیای مدیران ارشد، دنیای گرگهاست. اگر این باشه که استریوتایپ خطرناکی است و یک خطای شناختی محسوب میشه. چون خوی خوب و خوی بد، مستقل از موقعیت و جایگاه اجتماعی است.
مگر اینکه بگویید "ما کارمندها، خوی بد هم که داشته باشیم، عرضه و قدرت بد کردن نداریم!" که این هم، فکر میکنم جملهی بیرحمانهای در توصیف کارمندهاست.
خوی گرگی و درندگی و توحش را به همان اندازهای که در پورش سواری که نگاهش رو از فقیر کنار خیابان میدزد و پوزخند میزد میشود دید، در پراید سواری که خودش را مثل کرم، میان دو خودروی دیگر هم میچپاند (ببخشید. اما فعلش همین است) میشود لمس کرد.
اما چیزی که برای من همیشه در فرهنگ ما عجیب بوده، "فرهنگ معصومیت" است. فرهنگی که "بچه" است و بزرگ نشده.
فرهنگی که در فیلمهایش به خوبی حس میکنیم. پلیسها همیشه خوبند. پزشکها همیشه فداکار هستند. سیاستمداران صادق هستند. مادر و پدر، همیشه خیر فرزند را میخواهند و خلاصه نگاهی که فقط کودک هفت ساله را قانع میکند.
دنیایی که در آن، شنگول و منگول و حبهی انگور، توسط گرگ مادرنما، خورده نمیشوند و اگر هم شدند، میتوان شکم گرگ را باز کرد و دوباره همه چیز را با خوبی و خوشی ادامه داد!
قطعاً منظور من منفی نگری نیست. اما منظورم از این حرف آن است که ادبیات، باید جنبههای مختلف واقعیت را بپوید و بکاود.
اگر کسی برایتان فقط از بدیهای دنیا گفت، شاید از "چشم نیک بین" محروم است. چنین انسان مسمومی را، ترک کردن، بهترین گزینه است.
اما از سوی دیگر، اگر آنها که برایتان از نگاه اجتماعی گفتهاند و نواختن آهنگ قلبها،
سمت دیگر قصه را برایتان نگفتند، به نظرم عمداً یا سهواً، فریبتان دادهاند!
با تمام وجود، آرزو میکنم که از سر سهو بوده باشد، چون داستانی دنیایی که در آن، فقط گوسفندها زندگی میکنند (و گرگها اگر هم هستند در مزرعهی دیگری هستند) متدوال ترین شیوه فریبکاری گرگ هاست!