پروژه Novogen | تعامل انسان با طبیعت | حق طبیعی یا بهرهکشی؟
وقتی از تعامل انسان با سایر اجزای طبیعت حرف میزنیم، معمولاً مواردی مثل از بین رفتن جنگلها، گرمایش زمین و تولید پلاستیک در ذهنمان تداعی میشود.
اما Daniel Szalai هنرمند مجارستانی، فرصتی ایجاد کرده تا از زاویهای دیگر هم به این مسئله نگاه کنیم. او در پروژهی Novogen White به سراغ نژاد ویژهای از مرغهای تجاری رفته که از آن برای تولید تخممرغِ مورد نیاز در صنعت دارویی استفاده میشود.
مرغهایی که تقریباً تمام عمر مفید خود را در فضایی محدود – و البته با مراقبتهای ویژه – مشغول تخم گذاشتن هستند تا داروهای مورد نیاز انسان و سایر حیوانات، تولید و تأمین شود.
البته مرغداری اتفاق تازهای در زندگی بشر نیست و نمونههای گستردهی آن در دوران فراعنهی مصر و امپراطوری روم نیز وجود داشته است. تکنولوژی، صرفاً مقیاس و تنوع فعالیتها و بهرهبرداری از مرغها را افزایش داده است.
قاعدتاً انتظار از طرح چنین مواردی این نیست که چنین فعالیتهایی در کوتاهمدت و میانمدت متوقف شده یا جنبههای اخلاقی و فلسفی آنها مورد بازنگری قرار گیرد. اما قاعدتاً در جایگاه انسان، به عنوان یکی از المانهای فعال در طبیعت، هر چه بهتر رابطهی خود را با محیط اطراف خود بشناسیم و درک بهتری از این تعامل داشته باشیم، در تنظیم پایدارتر این رابطه، توانمندتر خواهیم شد.
از میان کارهای Szalai، آخرین عکسی که در انتهای این مطلب آمده، شاید یکی از اثرگذارترین عکسهای این مجموعه باشد. پورترهی مرغها که همگی در یک جدول در کنار هم قرار گرفتهاند. تصویری که با رنگ مصنوعی آبی و چیدمان مکانیکی آن، انبارهای انباشته از کالای کارخانجات مدرن را تداعی میکند.
مشاهدهی مجموعهی عکسها: LensCulture / Daniel Szalai
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
این مطلب برای من یه پیچیدگی عجیب داره.
از طرفی فرض من اینه که همهی جاندارها همدیگرو میخورن و از هم استفاده میکنن و انسان هم مثل هر جاندار دیگهای این کار رو میکنه.
پس چرا مثلاً وقتی شیر داره آهو رو تکه پاره میکنه، این رو طبیعی میدونم. اما وقتی انسان داره حیوانات رو میکشه و میخوره یا ازشون استفاده میکنه، احساس میکنم یه جای کار میلنگه؟
قاعدتاً این سوال ساده نیست و پیچیدگیهای زیادی داره.
اما من فعلاً به یه جواب ساده رسیدم: سایر حیوانات، بیش از نیازشون برنمیدارن. اونقدر میخورن که سیر بشن و بقیه رو هم کنار میذارن. حتی اونهایی هم که ذخیرهی زمستانی دارن، این ذخیره رو به شکلی بسیار محدود و در حد نیاز انجام میدن.
اما ما انسانها، بیش از نیازمون میکشیم و میخوریم و انبار میکنیم.
شاید به جای اصطلاح Homo Sapiens بشه یه اصطلاح دیگه ساخت و بهکار برد: Homo Cumulus (کلمهی لاتین به معنای انبار کردن = Accumulation).
انسان، حیوان انبارکننده است و این زیادهخواهی و انباشتش، حس منفی القا میکنه.
نکتهی دیگه هم که به ذهنم رسید اینه که ما از حیوانات دیگه، نه فقط برای سیر شدن، که برای حل مسائل مختلفمون استفاده میکنیم.
در واقع، حیوانات دیگه بخشی از ابزارهای ما حساب میشن.
ما «بیمار شدن» رو طبیعی نمیدونیم. چون مغز قدرتمندی داریم میتونیم بیماری رو به عنوان یک «مسئله» بدونیم.
پس باید حلش کنیم و وقتی میخوایم حلش کنیم، هر حیوان و جاندار دیگهای رو لازم باشه به خدمت میگیریم تا مسئلهی ما رو حل کنه (حتی با کشته شدن خودش).
دوست دارم در پایان این کامنت (که زیاد روش فکر نکردم و دقیق و محکم نیست) دو تا مطلب نقل کنم.
دو مطلب پیام یکسانی دارن. یکی از عطار و دیگری از داوکینز.
عطار، همونطور که در متمم اومده به نقل از ابوسعید ابوالخیر میگه:
وقتی شیخ در قحط با مریدی به صحرا بیرون شد. در آن صحرا گرگِ مردمخوار بود. ناگاه گرگ آهنگِ شیخ کرد. شاگرد سنگ برداشت و در گرگ انداخت. شیخ گفت: «چه میکنی؟ ای سلیمدل! تو ندانی که از بهرِ جانی با جانوری مضایقت نتوان کرد؟»
داوکینز هم - متأسفانه یادم نیست در کجا - میگه: همونقدر که ما امروز از بردهداری تعجب میکنیم و نمیتونیم بفهمیم نیاکانمون چجوری به چنین کاری رضایت دادن، روزی میرسه که فرزندان ما نمیتونن متوجه بشن ما چجوری حیوانات رو در راستای اهداف خودمون به بردگی میکشیدیم.
(نقل به مضمون)