Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


توصیه‌هایی درباره اخلاق علمی | بخش‌هایی از کتاب نامه هایی به دانشمند جوان


نامه هایی به دانشمند جوان

ادوارد ویلسون یکی از بزرگ‌ترین زیست‌شناسان معاصر ماست که نقش مهمی در پیشبرد علم زیست‌شناسی ایفا کرد (متولد ۱۹۲۹ و درگذشت در ۲۰۲۱). او را بیش از هر چیز به خاطر توجه‌اش به مفهوم تنوع زیستی و نیز پرداختن به زندگی مورچه‌ها می‌شناسند. بی‌تردید ویلسون را باید بزرگ‌ترین «مورچه‌شناس» تاریخ بشر دانست.

شاید کوچکی مورچه باعث شود مورچه‌شناسی علم چندان ارزشمند و مهمی به چشم نیاید، اما از آن‌جا که زندگی اجتماعی مورچه‌ها بسیار پیچیده است، شناخت مورچه‌ها دریچه‌ای ارزشمند به روی شناخت زندگی اجتماعی انسان‌ها باز می‌کند. ضمن این که رفتار جامعهٔ مورچه‌ها هم یکی از فرصت‌های ارزشمند برای تحلیل‌گران سیستمی جهت آشنایی عمیق‌تر با یک سیستم پیچیدهٔ اجتماعی است.

خود ویلسون در کتابش به ظرافت به این نکته اشاره می‌کند و پس از شرح علاقه‌اش به مطالعه در مورد مورچه‌ها توضیح می‌دهد که «چنین علاقه‌ای با سرسپردگی به کارهایی همچون ماهیگیری، بازی‌های کامپیوتری جنگی و جمع‌آوری سکه‌های عتیقهٔ رومی فرق می‌کند. یافته‌های کوچک دائماً به مجموعهٔ دانش در دنیای واقعی اضافه می‌شوند. این یافته‌ها را می‌توان به علوم دیگر وصل کرد، و شبکه‌های آگاهیِ حاصل از این علوم، غالباُ منجر به پیشرفت‌های اساسی در کل جهان علم می‌شوند.»

ویلسون را علاوه بر تنوع زیستی و زندگی مورچه‌ها، به خاطر اختلاف‌نظرهایش با داوکینز هم می‌شناسند. ویلسون و داوکینز که هر دو از مدافعان سرسخت نظریهٔ تکامل هستند، دربارهٔ این که «بهتر است تکامل را در چه سطحی بررسی و مدل‌سازی کنیم؟» اختلاف‌نظر دارند. داوکینز سطح ژن را مناسب می‌داند و معتقد است بررسی تکامل در سطوح بالاتر (مثلاً‌ گروهی و اجتماعی) بیشتر به مقولهٔ‌ قصه‌پردازی نزدیک می‌شود. اما ویلسون معتقد است بررسی تکامل در سطح اجتماعی می‌تواند دستاوردهای ارزشمندی داشته باشد. این دو نفر، معمولاً جز در «فهرست بزرگ‌ترین اندیشمندان معاصر ما» با یکدیگر هم‌نشین نمی‌شوند.

ما پیش از این چند پاراگراف از کتاب در جستجوی طبیعت را با عنوان «گوشت‌خواری یا گیاه‌خواری» در قالب پاراگراف فارسی متمم نقل کرده‌ایم. این بار می‌خواهیم چند پاراگراف از بخش پایانی کتاب «نامه‌هایی به دانشمند جوان» را بخوانیم. این کتاب، عملاً زندگی‌نامهٔ خودنوشتهٔ ادوارد ویلسون است که بخش چشمگیری از محتوای آن به‌نوعی وصیت‌های ادوارد ویلسون به دانشمندان نسل بعد است.

کتاب نامه‌هایی به دانشمند جوان را سرکار خانم مریم برومندی ترجمه کرده‌اند و #نشر نو زحمت انتشار و عرضهٔ آن به بازار را بر عهده داشته است.

عکس کتاب نامه هایی به دانشمند جوان

احتمالش کم است که شما در دوران کاری‌تان با پرسش‌های فلسفی نظیر اخلاقی بودن تولید موجودات زندهٔ مصنوعی یا انجام آزمایش‌های پزشکی روی شامپانزه‌ها تحت فشار مستقیم قرار بگیرید. در عوض بیشترین بخش تصمیمات اخلاقی که شما اتخاذ خواهید کرد، مربوط به روابط‌تان با دانشمندان دیگر خواهد بود. تلاش برای انجام هر کاری، به جز خطر شکست محض، مشکلات دیگری هم ایجاد می‌کند. این شما را در فضای رقابت قرار می‌دهد که شاید از نظر عاطفی آمادگی‌اش را نداشته باشید.

شاید خود را در مسابقه‌ای ببینید که در آن دیگرانی هم همان خط را انتخاب کرده باشند. نگران خواهید شد که شاید کسی که امکانات و بودجهٔ بیشتری دارد، قبل از شما به هدف برسد. وقتی چند پژوهشگر همزمان حوزهٔ تحقیقاتی جدیدی را ایجاد می‌کنند، غالباً یک دورهٔ طلاییِ همکاری پرهیجان را تجربه می‌کنند ولی در مراحل بعدی که به‌عنوان گروه‌های رقیب در پی اکتشافات یکسانی می‌افتند، مقداری حسادت و چشم و همچشمی اجتناب‌ناپذیر است.

در چنین موقعیتی اگر موفق شوید، هم رقیبانی محترم و هم رقیبانی بی‌رحم خواهید داشت. شایعه‌سازی و پنهان‌کاری شروع خواهد شد. این چیزها اصلاً نباید شما را متعجب کند. در تجارت، کارآفرینان از اینکه رقیبانشان در بازار به آنها ضربه بزنند، در عذاب‌اند. آیا باید انتظار داشته باشیم که دانشمندان فرق داشته باشند؟

اگر دربارهٔ نتیجه‌ای مطمئن نیستید، کار را تکرار کنید. اگر از نظر زمانی یا مالی امکانش را ندارید،‌ کل کار را زمین بگذارید یا به فرد دیگری واگذارش کنید. اگر داده‌هایتان کامل است ولی نمی‌توان از آنها نتیجه‌گیری زیادی کرد، فقط همان‌قدر که می‌توانید، بگویید و نه بیشتر. اگر امکان یا منابع مالی تکرار و تأیید کارتان را ندارید، بدون نگرانی از واژگانی استفاده کنید که عدم‌قطعیت را نشان می‌دهند: «ظاهراً»، «به نظر می‌رسد»، «حاکی از آن است»، «امکان دارد که»، «این احتمال افزایش می‌یابد که»، «شاید این‌طور باشد که».

اگر نتایج و یافته‌های شما ارزشمند باشند، دیگر پژوهشگران آن‌ها را تأیید یا رد می‌کنند و در هر صورت همهٔ این کارها اعتبار خود را خواهند داشت. این نه نشان شلختگی بلکه دقیقاً‌ نشان رفتار خوبِ حرفه‌ای است، و دقیقاً‌ اصل و اساس روش علمی.

چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم

متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب می‌پردازد.

صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگ‌تر از نقاط قوت‌شان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درس‌ها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.

متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینه‌ای دریافت نمی‌کند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار می‌دهد.

دسته‌بندی کتاب های مدیریت

دسته‌بندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی

مطالب، فایل‌ها و کتابهای مربوط به کتابخوانی

پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۰ نظر برای توصیه‌هایی درباره اخلاق علمی | بخش‌هایی از کتاب نامه هایی به دانشمند جوان

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    من هم کاملاً‌ حرف شما رو می‌فهمم که خیلی از آدم‌ها از اصطلاح «به نظر می‌رسد» برای فرار از مسئولیت استفاده می‌‌کنند. شکل دیگه‌اش هم اینه که می‌گن «نظر شخصی من اینه که...»

    در تایید و تکمیل حرف شما چند تا نکته به ذهنم می‌رسه:

    ۱)‌ حرفی که ادوارد ویلسون می‌زنه مشخصاً‌ برای پژوهشگران و در مورد نوشتن مقاله‌های پژوهشی در ژورنال‌های علمیه. در این جور جاها، قاعدتاً فرد به اندازهٔ‌ کافی شواهد جمع کرده، و داده در اختیار داره، و حالا به فاز نتیجه‌گیری رسیده. در چنین شرایطی، قاعدتاً وسوسه به حرف زدن قطعی و نتیجه‌گیری محکم خیلی زیاده. و ویلسون داره دعوت می‌کنه به «لحن تردیدآمیز.»

    این فضا کمی با حرف زدن ما در زندگی روزمره یا فضاهای غیردانشگاهی فرق داره که تمایل اولیهٔ خودمون، به مسئولیت‌گریزی با اتکا به حرف‌های غیرقطعیه.

    ۲) فکر می‌کنم لحن حاکی از عدم قطعیت، زمانی یک فضیلت برای گوینده محسوب می‌شه که اون فرد، آتوریته و اقتدار کافی رو در موضوع بحث داشته باشه. یعنی اگر یه فیزیکدان بسیار بزرگ یا زیست‌شناس بسیار بزرگ بگه «با توجه به این شواهد، به نظر می‌رسد...» ما متوجه می‌شیم که تواضع علمی داره. اما دانش‌آموز دبیرستانی در کلاس فیزیک و زیست، هنوز جایگاهی نداره که بگه «به نظر می‌رسد.» اون باید خیلی تمیز مسئله‌اش رو حل کنه و جواب نهایی رو هم با قطعیت اعلام کنه.

    پی‌نوشت: من بعضی وقت‌ها توی حرف زدن، کمی تند می‌شم. خودم هم می‌دونم. نکتهٔ مثبتی هم نمی‌بینمش. اما قصد اصلاحش رو هم ندارم. یادمه یه بار توی یه بحث علمی رو در رو، یه نفر چند تا باور خیلی غلط خرافاتی رو مطرح کرد. بعد که من کلی براش توضیح دادم که اون‌ها غلطه، جواب داد: بله حرف شما رو می‌فهمم. اما نظر شخصی من این بود که گفتم.

    من هم که عصبانی شده بودم گفتم شما هنوز «شخصی» نشدی که حق داشته باشی نظر شخصی داشته باشی. شما فقط حق داری نظرات شخصی و غیرشخصی افراد دیگه‌ای رو که صاحب‌نظر هستن (ولو این‌که با هم در تعارض باشن) رو بشنوی و از بین اون‌ها یکی رو انتخاب کنی. حتی اگر قراره غلط هم حرف بزنی، باید از یکی دیگه نقل کنی. حق نداری نظر شخصی داشته باشی یا اگر داری، حق نداری اون رو بگی و وقت بقیه رو برای این‌که نظر شخصی تو رو بشنون بگیری. برای نظر شخصی، باید خیلی بزرگ‌تر شده باشی.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .