مثل آب برای شکلات
مثل آب برای شکلات، نام کتابی از لورا اسکوییوِل است که در ایران نیز ترجمه و منتشر شده است.
در این کتاب مکزیکی، هر فصل با یک دستور آشپزی شروع میشود و معمولاً در ادامه فصل، ارتباط آن مقدمه با موضوع فصل را میفهمیم.
این بار در پاراگراف فارسی، میخواهیم بخش کوچکی از فصل ششم این کتاب را (با ترجمهی کمی تا قسمتی آزاد!) مرور کنیم. فصلی که عنوان آن طرز درست کردن کبریت است:
بگذار چیزی را به تو بگویم که تا به حال، به هیچکس نگفتهام…
هر یک از ما، با تعدادی کبریت در وجودمان متولد میشویم.
اما خودمان قادر نیستیم آن کبریتها را روشن کنیم.
محتاج شعلهی شمعی هستیم تا آن را بیفروزد، و اکسیژنی که آن را ماندگار کند.
شمع میتواند پیام، کلام، موسیقی یا حتی یک صدا باشد.
اکسیژن میتواند نفس کسی باشد که دوستش داریم.
لحظهای میرسد که این ترکیب شگفت، کبریت وجود ما را شعله ور میکند.
و آن شعله با گرمایی خوشایند، وجود ما را فرا میگیرد…
این آتش برافروخته، غذای روح ماست و آن را زنده نگه میدارد.
کبریتهای ما، اگر به موقع برافروخته نشوند، نم میکشند. دیگر هرگز روشن نمیشوند.
و روحمان، از سرما و گرسنگی میمیرد.
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : مهشید محمدی
سلام
گاهی وجودمان با نگاه یا نفسی جرقه می زند و به آتش کشیده می شود. درست مثل کبریت، سریع و در چشم برهم زدن.
تنها چیز باقی مانده از ما همان سوخته های برجای مانده است. شک می کنیم که ارزشش را داشت؟ ترجیج من این است سوخته ای باشم که تجربه کرده و طعمِ طی مسیر و هُرمِ آتش را چشیده است تا کبریتی نمور، بی استفاده و رها شده در گوشه ای.
سبز باشید و برقرار.