شستشوی مغزی در «شرکتها»
احتمالاً شما هم واژهی «شستشوی مغزی» را یک واژهی «بازاری» میدانید. مفهومی که از روی آن فیلمهای هیجانانگیز و داستانهای علمی – تخیلی متعدد نوشته شده و میشود. این واژه نخستین بار در سال ۱۹۵۰ توسط یک ژورنالیست انگلیسی به نام ادوارد هانتر (Edward Hunter) در توصیف رویدادهایی که برای «زندانیان جنگی» در «کشور کره» به وقوع پیوسته بود به کار برده شد.
اما در ادبیات مدیریت سازمانی، نخستین کسی که این واژه را به کار برد، ادگار شاین (Edgar Schein) بود. او که در دورهی دکترا از حمایت ارتش آمریکا استفاده کرده بود، در سال ۱۹۵۳ در تحقیقاتی که برای ارتش آمریکا انجام میداد، با مصداقهایی از «شسشتوی مغزی» آشنا شد و در ادامه در نوشتههای خود ذکر کرد که: «من مثالهای زیادی از شستشوی مغری در سازمانها یافتهام. البته ترجیح میدهم به جای این عبارت از واژهی متقاعدسازی اجباری یا Coercive Persuasion استفاده کنم». شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد. اما واقعیت این است که بسیاری از شیوههایی که مدیران به عنوان سبکهای موفق مدیریتی به کار میبرند و احساس خوبی نیز به آنها دست میدهد، بر اساس تحلیلهای «روانشناسی اجتماعی» انجام شده توسط ادگار شاین، بیشتر نوعی از «شستشوی مغزی» است. رفتاری که ما آن را در مورد دیگران به شدت محکوم میکنیم اما به شکلی بسیار دقیق و با بستهبندی های زیبا، آن را در مورد کارمندهای خود به کار میگیریم.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
۱۸ نظر برای شستشوی مغزی در «شرکتها»