رابطه اعتیاد به کار و عزت نفس (در مغز یک معتاد به کار چه میگذرد؟)
در درسهای قبل، با انواع معتادان به کار آشنا شدیم.
در این درس و درسهای آتی، به ریشه یابی دقیقتر اعتیاد به کار به عنوان یک الگوی رفتاری نامطلوب میپردازیم.
آشنایی بهتر و عمیقتر با ریشه های اعتیاد به کار به ما کمک میکند که آن را به شکلی بهتر درک و مدیریت کنیم و از این طریق سطح عمومی سلامت را در زندگی خود و خانواده و اطرافیانمان بالا ببریم.
[مطالعه تکمیلی: تعریف سلامت چیست و مولفههای آن کدام است؟]
براین رابینسون بخش قابل توجهی از فصل پنجم کتاب خود تحت عنوان Chained to the desk را به رابطهی عزت نفس و اعتیاد به کار اختصاص داده است و ما هم میکوشیم تحلیلهای او را در قالب چند درس (که این نخستین درس از سری آنهاست) مرور کنیم.
در تعریف عزت نفس با مدل دو عاملی عزت نفس آشنا شدیم.
دیدیم که مدلهای دیگر را هم به نوعی میتوان شکل توسعه یافتهی این مدل دانست.
مدل دو عاملی عزت نفس یک نکتهی کلیدی داشت که بارها در کارگاه عزت نفس مورد بحث قرار گرفت:
ما این بحث را در درسهای آتی ادامه خواهیم داد.
اما اگر خود را در گروه معتادان به کار میدانید، بد نیست تمرین زیر را یا در متمم (یا در خلوت خودتان) انجام دهید:
تمرین:
آیا تا به حال شده که شبیه مثالهای متن، مواردی باشد که دیگران برای خودشان به عنوان حق به ازاء تولد مطرح میکنند و شما در دل خود، آنها را مستحق آن حق ندانید؟
اگر چنین مواردی پیش آمده. کمی فکر کنید. آیا در مورد خودتان هم، آن حق را ناخواسته از خودتان سلب نکردهاید؟
آیا آگاهانه یا ناآگاهانه، به دست آوردن مجدد آن حق را جایی در ذهن خود، به شغل یا دستاوردهای شغلی یا درآمد یا موقعیت اجتماعی یا نوع لباس پوشیدن یا نوع ماشین یا ساعات کار یا تعداد کارکنان زیردست یا هر فاکتور مرتبط با شغل دیگر، مشروط نکردهاید؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اعتیاد به کار به شما پیشنهاد میکند:
- اعتیاد به کار چیست؟ نشانه های اعتیاد به کار و عوارض آن
- کتاب زنجیر شده به میز کار | برایان رابینسون
- پرسشنامه اعتیاد به کار
- انواع اعتیاد به کار: معتادان سرسخت و خستگی ناپذیر
- انواع اعتیاد به کار: معتادان اهمال کار
- انواع اعتیاد به کار: افراد معتاد به کار توجه طلب
- انواع اعتیاد به کار: عشق بازی با کار
- چه عواملی موجب گسترش اعتیاد به کار میشوند؟
- رابطه اعتیاد به کار و عزت نفس (در مغز یک معتاد به کار چه میگذرد؟)
- سندرم ایمپاستر – دیگران از واقعیت ماجرا خبر ندارند
- چند پیشنهاد برای افراد معتاد به کار
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : شهرزاد راسخ
* با خوندن این درس خوب، و مخصوصا این قسمتش: "واقعیت این است که بسیاری از مردم، بیش از حد معقول و منطقی، برای خود Birthright قائل هستند."، این جمله ی "فرنک تایگر" که متمم، قبلاً برامون نقل قول کرده بود، به یادم اومد:
ما حق نداریم هر کاری را که حق داریم انجام دهیم.
* شاید به عنوان نمونه ی دیگری از حق به ازاء تولد، بتونم فردی رو مثال بزنم که در یک سخنرانی یا همایشی، مدام هر سوالی که به ذهنش میرسه رو از سخنران میپرسه. بیربط یا مربوط، بی اهمیت یا پراهمیت، بی موقع یا بموقع. و فرض میکنیم که سخنران هم علاقمنده که با کمال میل در حین سخنرانی خودش، به پرسش های حاضرین پاسخ بده و ابهامشون رو برطرف کنه.
شاید اگر من هم توی اون جلسه شرکت داشته باشم، فکر کنم که اون شخص حق نداره که مدام صحبت سخنران رو قطع کنه و هر سوالی که به ذهنش میرسه و هر موقع که خودش دلش خواست از سخنران بپرسه و وقت جلسه و سخنران و دیگر حاضرین رو بگیره یا بحث ها رو به هر سمتی که خودش دلش میخواد بکشونه و از مسیر اصلی خودش منحرف بکنه.
* شاید وقتی خوب فکر کنم ببینم که مثلا در این مورد، من دارم کلاً این حق رو ناخواسته از خودم سلب میکنم و حتی اگر یک سوال بجا و درست و منطقی هم داشته باشم، این حق رو برای خودم قائل نیستم که یکی دو دقیقه وقت سخنران و حاضرین رو بگیرم و سوالم رو بپرسم و ابهامم رو برطرف کنم.