یک قلاب و دو گرفتار

گفتگو درباره کارتون این بار هم با چند کارتون جدید، بهانهای است تا بتوانیم با یکدیگر حرف بزنیم و از ایدهها و دغدغهها و دیدگاههایمان بنویسم.
چارچوب کلی تفاوتی با گذشته نکرده است.
مثل همیشه پیشنهادمان این است که حداقل در مورد یکی از کارتونها، در حد یک یا چند جمله شرح بنویسید.
حرفی که احساس میکنید در ذهن داشتهاید و اکنون، به کمک یکی از این تصویرسازیها، میتوانید بهتر و شفافتر به مخاطب منتقل کنید.
دوست عزیز.
گفتگو درباره کارتون برای کاربران ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت به عنوان کاربر ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به این مطلب، به سایر مطالبی که تحت عنوان #ایده متمم ارائه میشوند نیز دسترسی خواهید داشت.
همچنین با فعال کردن اشتراک ویژه به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، ما فکر میکنیم ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA متمم (اگر به بحثهای کلان مدیریتی علاقمندید)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : مریم رئیسی
کارتون دوم ( مرد قوی ) : قدرتمندان و دولتمردانی که قشر ضعیف جامعه رو به وسیله ای برای قدرت نمایی خودشون تبدیل کردن.
کارتون چهارم ( قایق در حال غرق شدن ) : عدم تشخیص اولویت ها و اینکه کدوم مسئله و مشکل مهمتر هست و باید حل اون رو در اولویت قرار بدیم.
مثالهای زیادی میشه زد، شرکتی که تولید محصولش مشکلات جدی در کیفیت داره ولی برای حل مشکل فروش دست به تبلیغات میزنه، و یا رابطه ای که در حال فروپاشیه، ولی دغدغه ی یکی از طرفین اینه که چرا طرف مقابل پیام صبح بخیر نفرستاده.
کارتون ششم ( صفحه ی شطرنج ) : منطقه ی امن، برای من تداعی شد.
وقتی در نقطه ای هستیم که راحتیم و امنیت داریم، دیگه به حرکت و تغییر فکر نمیکنیم، غافل از اینکه با حرکت و خروج از این منطقه، دستاوردهای بیشتری به دست میاریم.
سوژه ی مورد نظر در کارتون هم شبیه الاغه، توی چمنم که نشسته و خیلی خوشحاله :) ولی با تغییر و حرکت هست که پیشرفت میکنه و تبدیل میشه به اسب. :))
البته برعکسش هم هست، احتمالا اول اسب بوده و وقتی رسیده به این جای امن و زیبا، دیگه دست از حرکت برداشته و در نتیجه داره تغییر ماهیت میده.
کارتون هفتم ( ماز و تانک ) : وقتی به جای حل مسئله، صورت مسئله رو پاک می کنیم.
خصوصا زمانی که باید برای حل مشکل و پیدا کردن یک راه، از فکرمون استفاده کنیم و خب برای خیلیهامون کار مشکلی هست و استفاده از زور بازو راحتتره.
کارتون هشتم ( قلاب ) : شاید بشه گفت، بیشتر کسانی که دیگران رو گرفتار میکنن و در محدودیت قرار میدن، خودشون در جای دیگر و یا زمان دیگری، در بند و قلاب فردی دیگر بودن.
مثلا پدری که محدودیتهای عجیب و غیرمنطقی برای فرزندش میذاره، خودش توسط پدرش در محدودیت بوده.
همین مورد در رابطه ی عاطفی هم وجود داره.
در واقع ماهیت قلاب یکی هست، فقط مکان و زمانش تغییر میکنه.