دن اریلی: درباره انتخاب شغل و محل زندگی
دن اریلی عزیز.
من سال آینده از دانشگاه فارغالتحصیل میشوم و خیلی دوست دارم که بعد از تمام شدن درسم به اسپانیا بروم و در آنجا زبان انگلیسی تدریس کنم.
تحقیق کردهام و میدانم که با وجود رکود اقتصاد اسپانیا، برای این کار در آنجا، تقاضا وجود دارد.
مطمئنم تجربهای فراموشنشدنی برای من خواهد بود. تجربهای که اگر الان دنبال یک شغل دائمی جدی و ازدواج و خانواده بروم، از آن محروم خواهم شد.
از سوی دیگر، میدانم که این کار کمی مسیر شغلی متعارفم را به تاخیر خواهد انداخت که آن هم برایم مهم است و فکر میکنم برای استقرار و ثبات در زندگی به آن نیاز دارم.
آیا به نظر تو، چنین تجربهای آنقدر ارزش دارد که زندگی واقعیام را به خاطرش، کمی عقب بیندازم؟
پاسخ دن اریلی:
تمرین:
شما چه تجربیاتی در این زمینه دارید؟ آیا با دن اریلی موافقید؟ یا منتقد دیدگاه او هستید؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سارا حق بین
سلام به دوستان
خوندن این متن بخصوص اینکه باید جایی می رفتم که 5 سال بعد تفاوت زیادی می کردم، باعث شد یه آه تکراری و عمیق بکشم. یکی از غبطه های همیشگی من اینه که شاید اگه بعد از پایان تحصیلاتم به فکر یک شغل ثابت و امنیت ناشی از آن نبودم و میرفتم دنبال توسعه و رشد خودم و مسیری که واقعاً مورد علاقه ام بود، الان احتمالاً جایگاه خیلی بهتری داشتم. متأسفانه شرایط جامعه و محیط و اطرافیان بیشتر اوقات ترس و ناامنی را به جوانها القا می کنه که هر چه زودتر موقعیت ثابتی و اوضاع بخور و نمیری رو جور کنند و همین گاهی می تونه نقش یک ترمز و ایست کامل رو تو زندگی ایفا کنه.
کمی بعد زمان که می گذره و پا به دهه سوم و چهارم زندگی میگذاریم متوجه می شیم اون رضایت خاطر وجود نداره و به خواسته ها و علایقمون بی توجهی کردیم، حالا می ریم دنبال توسعه و رشد فردی و کسب دانش بیشتر و دیگه تطبیق دادنش با شرایط فعلی و بهره مند شدن از این دانسته ها در ارتقای مسیری که هستیم، سخت تر می شه.
به هر حال با این که این اندوه همیشه با منه و شاید کمی دیر شده باشه، از همان سالهای اول که متوجه احساس نارضایتی ام از محیط شغلی ام و سطحی که باهاش در ارتباطم شدم، با روشهای مختلف و ولع شروع کردم به آموختن بیشتر و همیشه به این دلخوشم که اگه این دانسته ها نتونه یا در واقع من نتونم با استفاده از آنها مسیر شغلی یا زندگی ام را تغییر بدم حداقل کاری که کردم زمانم را با کتاب و خوندن و نوشتن سپری کردم.