تعریف سینرژی یا هم افزایی چیست؟ Synergy

بعید است بتوانیم کسی را در حوزه مدیریت و استراتژی پیدا کنیم که قصهی ۲+۲=۵ را به عنوان تعریف سینرژی نشنیده باشد.
جالب اینجاست که مفهوم سینرژی در ابتدا در فضایی خارج از حوزه دانش مدیریت و کسب و کار شکل گرفته است و نخستین کاربردهای آن در قرن نوزدهم و در زیست شناسی (برای بیان تعامل بین اندامهای بدن) بوده است.
اما به هر حال، امروز مفهوم سینرژی، از مفاهیم کلیدی در مدیریت محسوب میشود و تعریف سینرژی از نخستین تعاریفی است که دانشجویان مدیریت و به طور خاص، دانشجویان #تفکر سیستمی و #تفکر استراتژیک، آن را میآموزند.
تعریف سینرژی چیست؟
وقتی میگوییم سینرژی ایجاد شده است، منظورمان این است که چند منبع یا چند ظرفیت در کنار هم قرار گرفتهاند و منبع جدید یا ظرفیت جدیدی ایجاد شده است که فراتر از حاصل جمع آن منابع یا ظرفیتهاست.
حالا میخواهیم با مراجعه به چند کتاب تخصصی در حوزه مدیریت استراتژیک به زبان انگلیسی، کاربردهای واژه Synergy در جملات و نوشتهها را ببینیم.
اولین مطلب را از کتاب Synergy Trap انتخاب کردهایم. این کتاب در نقد نگاه سطحی به مفهوم سینرژی در ادغام شرکتها و کسب و کارها نوشته شده است:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری زبان تخصصی مدیریت استراتژیک به شما پیشنهاد میکند:
- زبان تخصصی مدیریت – مدیریت استراتژیک
- تمایز (Differentiation) – زبان تخصصی مدیریت استراتژیک
- تعریف سینرژی یا هم افزایی چیست؟ Synergy
- استراتژی فروش محصول و خطای همجنس خواری (Cannibalization)
- موانع پیاده سازی استراتژی/ Barriers / زبان تخصصی مدیریت استراتژیک
- Policy – تعریف خط مشی و مقایسه با قانون و تفاوت قانون گذاری و سیاستگذاری
- Milking Strategy: دوشیدن گاوهای شیرده به عنوان یک گزینه در استراتژی
- Merge: استراتژی ادغام – زبان تخصصی مدیریت استراتژیک
- Scenario: کاربرد سناریو در متنهای مدیریت استراتژیک
- Venture: خطرپذیری و سرمایه گذاری خطرپذیر – زبان تخصصی استراتژی
- Manifestation: ظهور و بروز بیرونی – زبان تخصصی مدیریت استراتژیک
- Portfolio و کاربرد پرتفولیو در متنهای مدیریتی – زبان تخصصی استراتژی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : غفور غفوری
دیوید ریکاردو در سال 1817 مسئله زیر را در مورد تبادل مطرح کرد که دقیقا شامل مسئله سینرژی یا هم افزایی نیز می گردد:
دو نفر مورد آزمایش را در نظر بگیرید «آدام» و «اُز»
«آدام» نیزه را در چهار ساعت و تبر را در سه ساعت می سازد
«اُز» نیزه را در یک ساعت و تبر را در دو ساعت می سازد.
بنابرین، «اُز»، هم در ساختن نیزه و هم در ساختن تبر مهارت بیشتری نسبت به «آدام» دارد. او احتیاجی به «آدام» ندارد. او می تواند برای خودش نیزه و تبر بسازد.
اما نه! اگر خوب درباره اش فکر کنید، اگر «اُز» دو نیزه بسازد و «آدام» دو تبر بسازد، و سپس با هم مبادله کنند، در اینصورت هر کدام، یک ساعت، در زمان کار صرفه جوئی کرده اند. و هر چه بیشتر این کار را ادامه دهند این مسئله نمایان تر خواهد شد. چرا که هر چه بیشتر این کار را انجام بدهند، «آدام» در ساختن تبر مهارت بیشتری پیدا می کند، و مهارت «اُز» در ساختن نیزه بیشتر می شود. پس سود حاصل از معامله، همینطور بیشتر و بیشتر خواهد شد. «آدام» و «اُز» هر کدام یک ساعت در وقت، صرفه جوئی کرده اند و این یعنی موفقیت، صرفه جویی در وقت برای برآورده کردن نیازهای دیگرشان.
این دستاوردیست که ما به عنوان جامعۀ انسانی داشته ایم، همۀ ما برای هم کار می کنیم.
ما قادریم از تخصص و مبادله استفاده کنیم تا سطح زندگی یکدیگر را ارتقاء بخشیم.
دریک جامعه، چیزی که اهمیت دارد، این است که مردم تا چه حد افکارشان را مبادله می کنند، و تا چه حد با هم همکاری می کنند، و نه اینکه تک تکِ افراد چقدر باهوش هستند. ما چیزی خلق کرده ایم به نام عقل جمعی .