انواع اعتیاد به کار: معتادان اهمال کار
در سلسله درسهای خودشناسی متمم، مقدمهای درباره اعتیاد به کار و افراد معتاد به کار مطرح کردیم. در آنجا توضیح دادیم که اگر چه ممکن است افراد بسیاری گرفتار اعتیاد به کار باشند، اما نباید فراموش کنیم که اعتیاد به کار انواع مختلفی دارد. اگر بتوانیم انواع اعتیاد به کار را بشناسیم قطعاً در مواجه با آن و مدیریت آن هم موفقتر خواهیم بود.
به همین دلیل دو سوال مشخص را مطرح کردیم: اینکه چقدر در شروع فعالیتهای جدید راحت هستید؟ و اینکه چقدر در به پایان رساندن فعالیتهایی که آغاز کرده اید توانمندید؟ در پاسخ به این سوال با معتادان بی رحم و خستگی ناپذیر آشنا شدیم. در این درس به سراغ معتادان اهمال کار خواهیم رفت!
اهمال کاری و به تعویق انداختن یا همان Procrastination گرفتاری بسیاری از ماست. بعید است بتوانید به سادگی بپذیرید که ممکن است فردی هم اعتیاد به کار داشته باشد و هم گرفتار اهمال کاری باشد! اما جالب اینجاست که براین رابینسون در طبقه بندی انواع اعتیاد به کار، معتادان اهمال کار را یکی از گروههای مهم در میان آنها میداند.
اگر مفهوم اهمال کاری برای شما یک دغدغه جدی است، شاید مرور مطالب زیر برای شما مفید باشد: تمرین: متن فوق هنوز میتواند با مثال و توضیحات بیشتر تکمیل شود. خوشحال میشویم اگر این الگوی اعتیاد به کار را در زندگی خودتان یا اطرافیانتان مشاهده کردهاید با بیان توضیحات بیشتر به متمم در تکمیل این مطلب کمک کنید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اعتیاد به کار به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : هیوا
من این مشکل رو دارم، بویژه در مورد کارهایی که به اجبار(درونی یا بیرونی) باید انجام بدم. پایاننامه ارشدم یک سال از وقتم رو گرفت. البته در واقع اینطوری نبود. در 10ماه اول درگیر کارهای دیگر بودم(که به نوعی فعالیت در زمانهای خاکستری محسوب میشد) گاهی هم یه سری مقاله و کتاب مربوط به پایاننامه میخوندم و کمی کد میزدم. اما در روزها و هفتههای آخر که دیگه راه فراری نداشتم، بخش اعظم کار رو انجام دادم. فشار جسمی و روانی که آن روزها تحمل کردم غیر قابل توصیف است. اگر با همین کیفیت کار میکردم، یک سال قبل از آن میتوانستم پایاننامه م رو انجام بدم!
ولی در برخی زمینهها کامل برعکس عمل میکنم و طبق زمانبندی خوبی کارم را تمام میکنم.
دکتر هلاکویی میگویند که یکی از دلایل اینکه اینطوری هستیم اینه که در کودکی هرکاری، حتی کارهای درست و مفید رو به اجبار دیگران انجام دادهایم، بدون اینکه دلیل آن را بدانیم و یا هزینههای انجام ندادن آن آگاه باشیم یا حتی قانع بشیم که اینکار درست است.
یک نکته دیگه: رابطه آدمها با زمان نقش مهمی در این قضیه داره. برای بعضیها الان با فردا یکی است. وقتی کاری میدونه فردا باید کاری رو انجام بده، اصراری برای موکول کردن آن به ساعت آخر نداره. همین الان انجامش میده.
اما در ذهن عدهای دیگه، فردا با اامروز خیلی فرق داره، فردا خیلی دوره. اصلاً منِ فردا هم کس دیگهای است. منِ الان میخاد الان خوش باشه و به منِ فردا اهمیت نمیده...
نتیجه اینکه با اینکار امروز و فردا رو خراب میکنه. امروز درگیر بازی روانی میشه. فردا هم تحت فشار، شاید بتونه یک کار با کیفیت متوسط رو انجام بده.
هوشیاری، mindfulness و تجربه حال هم که پیشکش.