از این لحاظ! مرور قسمت کوتاهی از کتاب نجف دریابندری

ما یک بار در سلسله مطالب #پاراگراف فارسی به سراغ نجف دریابندری رفتهایم و بسیار گذرا، نگاه او را در مورد سابقه ترجمه در ادبیات فارسی خواندیم.
این بار به سراغ کتاب دیگری از نجف دریابندری میرویم که عنوان آن از این لحاظ است.
بخش کوچکی از این کتاب، مطالبی است که توسط او ترجمه شده است و بخش بیشتر کتاب از این لحاظ، مجموعهی پیشگفتارهایی است که او بر ترجمههایش نوشته است.
آنچه در اینجا میخوانید بخش کوتاهی از مصاحبه با ای ال دکتروف است که رمان رگتایم او نیز توسط نجف دریابندری ترجمه شده است.
پرسنده (یک دانشجوی جوان): شما در زیاد شدن برنامه های تدریسِ نویسندگی در دانشکده های کشور خطری می بینید؟
دکتروف: خوب، یک خطر وجود دارد. از زمان جنگ جهانی دوم دانشگاه شده است حامی بزرگ نویسندگان. در اصل شاعران برای امرارِ معاش این نقشه را کشیدند.
در مجالس شعرخوانی رابرت فراست مردم زیادی جمع می شدند. دیلن تامس آمد از روی همین صحنه [که الان با من مصاحبه میکنید] توی خیابان نود و دوم شعر خواند. ناگهان این امکان کاملاً جدید پیدا شد: این در عالم شعر مثلِ اختراع چیپس [تراشههای الکترونیکی] در عالم کامپیوتر بود.
شاعران در دانشگاه ها کار پیدا کردند که هنر شاعری را تدریس کنند. بعد آنها شاعران دیگر را دعوت کردند که بیایند شعرشان را بخوانند. یک شبکه تشکیل شد. برنامه تدریس نویسندگی به وجود آمد.
شاعران این نظام ارتباطی ثانوی شعر را ساختند.
ما رمان نویس ها هیچ وقت زیاد به این کار توجه نکرده ایم. دوستیِ شاعران با همدیگر خیلی بهتر از ماست.
ما مدام داریم با شاعران خودمان سر و کله می زنیم. این بود که ما کمی دیر وارد این کار شدیم. با این همه فعلاً وارد شده ایم.
در سراسر کشور برنامه تدریس نویسندگی برقرار است. خطر بزرگ در این است که فقط نویسنده تربیت نمی کنند، بلکه معلم نویسندگی تربیت می کنند.
به عبارت دیگر، یک نفر می رود یک دوره نویسندگی را می گذراند، یک فوق لیسانس نویسندگی می گیرد، و فوراً می رود در یک دانشگاه دیگر کار پیدا می کند که به جوان ها درس بدهد که فوق لیسانس شان را در نویسندگی بگیرند.
به این ترتیب است که آن نظام ثانوی به وجود می آید، یعنی استادان نویسندگی که استادان نویسندگی تربیت می کنند؛ این چیز بدی است.
از یک طرف نتایج این کار را می بینیم، آن هم این است که به طور کلی امروز نوشته های جوانان از لحاظ فنی خیلی مطمئن تر از گذشته است.
اگر شما رمان اول فاکنر را بخوانید می بینید منظور من چیست.
کتاب ناشیانه وحشتناکی است.بیشتر نویسندگانی که از دانشکده های نویسندگی در می آیند از فاکنر آن روز خیلی فنی تر می نویسند.
از طرف دیگر، افق نویسندگان دانشگاهی محدود می شود؛ میدان عمل و توجه آنها عموماً اتاق خواب است و اتاق پذیرایی و خانواده. درها را بسته اند و پرده ها را کشیده اند، مثل این است که بیرون نه خیابانی وجود دارد، نه شهری، نه جاده ای، نه جامعه ای. بله خطر اینجاست.
ولی وقتی آدم به فکر نویسندگان خوبی می افتد که از برنامه های دانشگاهی درآمده اند و این که این ها چقدر با ارزش اند و ما چقدر از داشتن آنها خوش وقتیم، می بینیم که این ترتیب را نمی شود به کلی محکوم کرد.
لینک کتاب از این لحاظ در آدینه بوک (نشر کارنامه)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : رحیمه سودمند
فكر كنم دو سال پيش بود كه اين كتاب رو به مناسبت عيد نوروز به دوستى هديه دادم .
متأسفانه خودم فرصت نكردم بخونمش . ولى رگتايم اثر دكتروف رو خوندم .
رگتايم نوعى موسيقى مخصوص بردگان سياه پوست جنوب آمريكاست . نجف دريابندرى در مقدمه ى اين كتاب مى نويسه : "رگ " به معناى ژنده و پاره و گسيخته است و "تايم" به معناى وزن و ضربان موسيقى .
در ادامه هم توضيح ميده كه : نويسنده نام رگتايم را به عنوان روح زمانه اى كه توصيف مى كند بر رمان خود گذاشته است ، و نيز شايد مى خواهد كيفيت پر ضربان ، گسسته و پيوسته ودرد آلود داستانى را كه درباره ى آن زمان پرداخته است به ما گوشزد كند در هر حال عنوانى است كه ترجمه شدنى نيست .
كتاب بيلى باتگيت از اين نويسنده و ترجمه ى نجف دريابندرى هم خوندنيه .