اثرات انجام چند کار همزمان بر روی مغز

دوست عزیزم سلام. شما بدون استفاده از اکانت متمم، در حال مشاهدهی این مطلب هستید. زمانی که مطلبی را بدون ورود به سایت و لاگین کردن مشاهده میکنید، بخشهایی از آن را از دست میدهید. ضمن اینکه متمم نمیتواند متن درس خود را بر اساس سلیقه و نیاز شما، سفارشی و تنظیم کند.
در صورتی که کاربر متمم هستید، لطفاً قبل از مشاهدهی درسهای متمم، حتماً در سایت لاگین کنید و اگر هم در متمم ثبت نام نکردهاید، میتوانید این کار را به سادگی انجام دهید. ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید. برای اطلاعات بیشتر، لطفاً به این صفحه مراجعه نمایید.
شاید شما هم از جمله کسانی باشید که با افتخار، اعلام میکنند که میتوانند چند کار موازی را انجام دهند. شاید از اینکه همزمان با صحبت تلفنی در شرکت، پیامک دوستتان را هم جواب میدهید، احساس غرور میکنید! شاید احساس خوبی دارید که چند پنجرهی همزمان روی دسکتاپ شما باز است و همزمان با پاسخ دادن به ایمیلها، با دوستان خود هم چت میکنید.
احتمالاً هنگام مطالعه هم، موبایلتان از شما دور نیست تا همزمان بتوانید اوضاع جهان را تحت کنترل داشته باشید و منتظر نوتیفیکیشن پیامها و پیامکها و پستهای دوستانتان در شبکههای اجتماعی باقی میمانید. انجام کارهای موازی، از ویژگیهای اجتناب ناپذیر در زندگی بسیاری از ماست. فقط شاید بسته به سبک زندگی هر کدام، سهم این نوع رفتار، کمتر یا بیشتر باشد.
تحقیقاتی که آقای ارل میلر طی سالهای اخیر انجام داده است، زوایای تازهای از بحث انجام کارهای موازی را برای ما شفاف کرده است. او توضیح میدهد که:
نباید فراموش کنیم که تغییر مرکز توجه برای سیستم شناختی مغز، ساده و کمهزینه نیست و حتی وقتی متوجه نمیشویم، مغز برای اینکار هزینههای متعددی را پرداخت میکند.
تمام شدن یک فعالیت (مهم نیست که کوچک باشد یا بزرگ) در ما احساس رضایت ایجاد میکند. اگر بخواهیم احساس رضایت را به شیمی بدن ترجمه کنیم، باید بگوییم که وقتی یک کار خیلی کوچک را هم انجام میدهیم، هورمون دوپامین (مربوط به لذت دستیابی به هدف) در بدن ما ترشح میشود.
کسی که با خودش قرار میگذارد یک ساعت تمام به مطالعه بپردازد، تنها پس از تمام شدن آن یک ساعت و احساس اینکه توانسته به هدف خود دست پیدا کند، این پاداش رضایت (دوپامین) را تجربه میکند.
چیزی که ارل میلر، عصب شناس دانشگاه MIT و همینطور دنیل لویتین (نویسندهی کتاب ذهن سازمان یافته) آن را اعتیاد عصبی یا Neural Addiction نامگذاری میکنند.
همچنین، تحقیقات دانشگاه لندن نشان میدهد کسانی که به صورت همزمان به چند فعالیت (هر چقدر هم ساده) اشتغال دارند، طی آن مدت در انجام تحلیلهای ذهنی، کاهش جدی IQ را تجربه میکنند. به طوری که کاهش توانایی مغزی آنها را (هنگام انجام چند کار همزمان) میتوان با یک شب بیداری کامل یا استعمال ماری جوانا معادل دانست.
انجام کارهای موازی، الزاماً به معنای شرکت در یک سمینار و چک کردن همزمان پیامکها (یا ایمیلها) نیست. همین که شما میبینید که روی گوشی شما نوتیفیکیشن پیامک آمده و تصمیم میگیرید که تا پایان جلسه یا پایان نوشتن ایمیل، آن را چک نکنید، وارد فرایند کارهای موازی شدهاید. چون مغز شما دائماً باید به خودش یادآوری کند که بعد از اتمام فعالیت فعلی، نوبت چک کردن پیامکهاست!
اگر این نوع مطالب برای شما جالب است، شاید دوست داشته باشید مطالب مرتبط با #نظم شخصی را هم در متمم بخوانید
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : طاهره خباری
من جزء دسته افرادی بودم که به Multitasking بودن افتخار می کردم، اما بعد از خواندن مطلب زمان خاکستری متوجه شدم که این نوع انجام دادن کارها به شکل همزمان، آسیب اصلی رو به خودم وارد می کنه. بعد از اون تونستم یک تقسیم بندی کلی و مشخصی بین وظایفم بوجود بیارم و زمان سفید و سیاه جدا از هم و مجزایی برای خودم تعیین کردم. بعد با توصیه ای که در پیام اختصاصی مبنی بر غیرفعال کردن نوتیفیکیشن های پیامها تونستم تمرکز ذهنی نسبتا خوبی رو در کارها بدست بیارم.
نقطه عطف ترک Multitasking در من برمی گرده به خوندن کتاب "کم عمق ها" به توصیه آقای شعبانعلی بود. خوندن این کتاب باعث شد متوجه بشم که حافظه کارگر (حافظه کوتاه مدت) در ایده آل ترین حالت ممکن، تنها می تونه بین دو تا چهار عنصر اطلاعاتی رو به صورت همزمان پردازش بکنه (که البته بیان شده عدد درست به حد پایین این بازه نزدیکتره). نکته جالب دیگر برایم این بود که حجم باری اطلاعات وقتی بیش از قابلیت ذهن باشه، به تونایی مان در یادگیری آسیب می زنه و درک مطلب مان سطحی می ماند. در شرایطی که مغزمان بار بیش اندازه تحمل می کنه، عوامل حواس پرتی، خود حواس پرت کننده تر می شوند.
همه این موارد باعث شدند که من در انجام کارهای همزمان، دقت بیشتری به خرج بدم، جوری که موقع استفاده از اینترنت علاوه بر قطع کردن همه نوتیفیکیشن ها، چند پنجره همزمان باز نمی کنم و به خودم این فرصت رو می دم که بعد از تمام کردن و خوندن یک مطلب به سراغ خوندن مطلب دیگه برم. حتی موقع خوندن درس ها و تمرین های دوستان متممی، هاپرلینکها رو بعد از خوندن کامل مطلب چک می کنم.
در کل از وضعیت خیلی خودم احساس رضایت بیشتری دارم. دوست دارم بخش هایی از کتاب کم عمق ها که در مورد Multitasking، یادداشت کرده بودم رو برای دوستان متممی اینجا بنویسم و توصیه کنم که حتما این کتاب رو در اولویت مطالعاتی خودتون قرار بدید:
+ وقتی صحبت از فراهم کردن خوراک فکری برای ذهنمان است، قاعده هر چه بیشتر، بهتر برقرار نیست.
+ محیط دیجیتال افراد را تشویق می کند که موضوعات بیشتری را گسترده تر اما سطحی تر کاوش کنند.
+ بهبود قابلیت چند وظیفگی توانایی ژرف اندیشی و خلاقیت مان را مختل می کند.
+ هرچه بیشر چند وظیفه شویم، تامل کمتری در کارهایمان خواهد بود و کمتر خواهیم توانست در مورد مسئله ای تفکر و استدلال کنیم.
+ شاید سنکا، فیلسوف رومی در دو هزار سال پیش، بهترین توصیف از این وضعیت را ارائه کرده باشد: "همه جا بودن، هیچ کجا بودن است".