هنر خیابانی | موزاییک کاری خیابان و پیاده رو توسط جیم باکور
در تاریکی شب، جیم باکور (Jim Bachor) از همسایهی ۸۷ سالهاش خواست تا کمی آنطرفتر بایستد و مراقب باشد که پلیس یا مأمورهای شهرداری نرسند.
سپس سیمان و موزائیک را برداشت و مشغول ترمیم یکی از چالههای آسفالت شد. چالههایی که معمولاً پس از بارش باران و برف و فصل سرما، در اثر نشست آسفالت به وجود میآیند.
جیم باکور سالها مدیر خلاقیت یک #آژانس تبلیغاتی بود. اما وقتی چند مورد از مشتریان بزرگ آن آژانس، رابطهی خود را با آنجا قطع کردند و تیم او بیکار شدند، تصمیم گرفت عشق خود را به خلاقیت، در ترمیم چالههای خیابانی به کار بگیرد.
به تدریج، جسارت بیشتری پیدا کرد و در روز هم به این کار مشغول شد.
هر جا چالهای میدید دستبهکار میشد تا آن را با سیمان و موزاییک پر کند:
روزنامهی شیکاگو تریبون، نخستین نشریهای بود که کار او را جدی گرفت و مطلبی دربارهاش منتشر کرد.
حتی از شهرداری استعلام کرد که آیا چنین کاری درست است؟ سخنگوی شهرداری، این کار را “تهدیدی برای شهر” ندانست. در عین حال تأکید کرد که “ترجیحاً بهتر است ترمیم چالهها توسط پیمانکاران متخصص شهرداری انجام شوند”.
همین که شهرداری به صورت مطلق این کار را نهی نکرد، کافی بود تا جان باکور با جدیت بیشتری به کارش ادامه دهد و به تدریج شهرهای دیگر هم از او بخواهند تا این هنر خود را در خیابانهای آنها هم اجرا کند.
جیم باکور از سال ۲۰۱۴ این کار را شروع کرد و اکنون، هنرمندی مشهور است که برای کارهای هنریاش در نقاط مختلف، تقاضا وجود دارد. او کار خود را بسیار جدی میگیرد و در سخنرانیهایش، از حفرههای خیابانی به عنوان یک رسانهی هنری نام میبرد که از چشم بسیاری از هنرمندان، پنهان ماندهاند.
او همچنین در سایت خود و اکانت اینستاگرامش، کارهایش را نمایش میدهد و برخی تابلوهای موزاییککاری شده را تولید میکند و میفروشد.
[ مطلب مرتبط: هنر خیابانی – کارهای مایکل پدرسون ]
[ مطلب مرتبط: هنر خیابانی – کارهای پریسا صادقی در بندر انزلی ]
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
آقای کرامتی عزیز.
من هم مثل شما معتقدم که ما در بعضی هنر ها، همسطح دنیا و حتی پیشتازتر از بسیاری نقاط دنیا هستیم. یکی از اونها "مبهم و رازآلود و غیرمستند و مدعیانه حرف زدن" در لباس "عمیق بودن و عمیقنگاه کردن" هست.
خوشبختانه من برای این سبک هنر، مثال دم دست هم دارم و آن، کامنت خود شماست.
برخی از نکاتی رو که با شما اختلافنظر دارم در اینجا فهرست میکنم:
هنر مشابه: اطلاق صفت «مشابه» به هنر، مفهومی بسیار کلی و گنگ هست. اگر منظورتان «کار هنری مشابه» باشد، باید همان را بگویید. اما وقتی از هنر مشابه نام میبرید، باید مشخص کنید منظورتان چیست.
اشاره نکردن به نام هیچ فرد مشخص یا نمونه هنری مشخص هم متاسفانه نشون میده که یا مورد خاصی در ذهن نداشتهاید یا انتظار داشتهاید هر کسی نوشتهی شما را میخواند، دقیقاً مثل شما فکر کند (خطای شناختی عمیق این است. که متاسفانه درسهای متمم ظاهراً نتوانسته آنقدر این موضوع را به شما بیاموزد که مفهومش را به درستی درک کنید و این ضعف ماست).
طرفدار داشتن و تقاضا داشتن بسیار متفاوته. طرفدار داشتن یک مفهوم ایدئولوژیک است (خصوصاً در مثال کاملاً غیرمرتبط داعش مطرح کردهاید). اما تقاضا برای محصولات مطرح میشود و در اینجا از یک محصول هنری حرف میزنیم (درس ظرافتهای کلامی هم میتواند برای شما مفید باشد. اما شاید چون منبع خارجی نداشته و کاملاً ایرانی بوده، آن را جدی نگرفتهاید ;) )
اینکه به تفاوت دو واژهی تقاضا داشتن و طرفدار داشتن بیتوجه بودهاید، نشان میدهد که بهتر است به جای بررسی و تحلیل زنگ تفریح، برای مطالعهی درسهایی مثل ارزش آفرینی وقت بگذارید (ما زنگ تفریح را برای کسانی گذاشتهایم که از خواندن درس های جدی مثل ارزش آفرینی و تفکر نقادانه خسته شده و میخواهند استراحت کنند. نه اینکه به جای پرداختن به مفاهیم پایه، وقتمان را برای خواندن این مطالب بگذرانیم).
ضمن اینکه مطالعهی دقیقتر درسهای تصمیم گیری و تفکر نقادانه هم میتواند بسیار برای شما مفید باشد.
به طور خاص، بخشی از درس تشخیص بهتر سوگیری ذهنی را در اینجا قرار میدهم تا دوستان بتوانند آن پاراگراف را در کنار کامنت شما با هم بخوانند و بیاموزند:
***
سوگیری تردید، در ظاهر بسیار شبیه سوگیری بدبینی است؛ اما یک تفاوت مهم با آن دارد.
در بدبینی، فرد صریحاً یا تلویحاً میپذیرد که حرف او از جنسِ نگرش است. [به تعبیر خودمانیتر، حس خوبی به یک حرف یا ایده ندارد].
اما سوگیری تردید، با زیر سوال بردن از موضع بالا همراه است.
افرادی که سوگیری تردید دارند و ترجیح میدهند نقطهی شروع نگاهشان، به جای خنثی بودن، با تردید همراه باشد، در مقایسه با بدبینها هوشمندتر، با تجربهتر و باسوادتر به نظر میرسند و این ویژگی، گرفتار شدن در دام این نوع سوگیری را تسهیل میکند
***
حرف دیگر هم اینکه مرزهای جغرافیایی، میراث بازمانده از عصر کشاورزی و شکار است. در دنیای امروز که اقتصاد فکرمحور جایگزین دویدن دنبال سگ و آهو در جنگلها شده است، هر آن چه بشر در هر جای این کرهی خاکی به دست میآورد محصولِ گونهی ماست و البته آن هم، در کنار سایر گونههای دیگر ارزش و معنا پیدا میکند.
به عبارت دقیقتر، هنر فردی هنرمند در داخل مرزهای جغرافیایی ایران، و هنر فردی در هر نقطهی دیگر زمین، به یک اندازه با شما فاصله دارد و نمیتوانید دستاورد هنرمندان دیگر را به صرف اینکه والدینشان و والدین شما در یک نقطهی جغرافیایی فرزند آوردهاند، به نفع خودتان مصادره کنید و از تعبیرهایی مثل هنر خودمان و کشور خودمان استفاده کنید. اگر دستاوردی دارید، از «هنر خودتان» بگویید و اگر ندارید، به خاطر بسپارید که همهی آثار هنری، «هنر دیگران» هستند و نمیتوانید با بازیهای کلامی (هنر خودمون، شهر خودمون، کشور خودمون) دستاوردهای دیگران را به نفع «خودتون» مصادره کنید.
در پایان اجازه بدهید کامنت خودم را هم روی این مطلب مطرح کنم (البته چون من از موضع بالا و منتقدانه ننوشتهام، حرفم به اندازهی شما عمیق و باسوادانه به نظر نخواهد رسید):
آنچه در کار این هنرمند برای من الهامبخش بود این است که ما بسیاری از کارهای هنری را از «هیچ» خلق میکنیم.
قطعاً این کارها ارزشمند هستند و هر یک بخشی از میراث بشر محسوب میشوند. اما شاید نگاه دیگر، این باشد که به جای آغاز از صفر، ساختن را بر روی خرابههای موجود آغاز کنیم. یا لااقل به چنین افراد احترام بگذاریم.
فکر میکنم تفاوت هنر جان باکور با مثلاً کاشی کاری ایرانی (البته شکل رایج آن) را میتوان در قالب یک آنالوژی با تفاوت بازسازی و زنده کردن کسب و کارهای موجود، در مقابل اصرار بر راهاندازی همهچیز از نقطهی صفر (تب استارت آپ ایرانی) مقایسه کرد.