داستانها و توضیحات مربوط به کلمات انگلیسی
دوست داشته باشیم یا نه، حجم واژگان انگلیسی در حوزههای مختلف علمی و مدیریتی رو به افزایش است.
شناختن این کلمات و درک مفاهیم مربوط به آنها، صرفاً با استفاده از لغت نامه و پیدا کردن واژههای معادل، امکان پذیر نیست. بلکه باید حاشیههای مرتبط با آنها را هم بدانیم. ریشههای آنها را بشناسیم. نمونههای کاربرد آنها را در جملات ببینیم. داستانهایی را که در واقعیت یا افسانهها برای آنها به کار میرود، بشنویم و بخوانیم و در نهایت، این کلمات به دامنه دانستههای ما افزوده شوند.
این نوع از آشنایی، جدای از اینکه ما را در به کار بردن درست این کلمات، یاری میکند، در ترجمه و تبیین مفهوم آنها به زبان مادریمان هم مفید خواهد بود.
حتی کسانی که به صورت شدید و جدی، بر زبان فارسی و به کارگیری آن تعصب دارند، زمانی میتوانند این تعصب را از مرحله شعار به عمل برسانند، که برای درک و یادگیری و شناخت بیشتر مفاهیم در زبان انگلیسی و سایر زبانها، احترام قائل بوده و وقت بگذارند.
در متمم جدای از درسهایی که مستقیماً با یادگیری زبان انگلیسی در ارتباط هستند، در سایر درسها و به بهانههای مختلف هم میتوانیم در مورد کلمات انگلیسی صحبت کنیم. مثلاً وقتی از مدیریت منابع صحبت میکنیم، میتوانیم به Resource و معنای آن و کاربردهای دیگر آن و کلمات مشابه آن که در مدیریت کاربرد دارند و قصههای مرتبط با آن هم بپردازیم.
اما ممکن است این بحثها مورد علاقه همه دوستان نباشد.
در صورتی که شما علاقه دارید که وقت و بی وقت در لابه لای درسها، با هم بنشینیم و درباره کلمات و داستانهای آنها صحبت کنیم، کافی است در زیر این متن علامت بزنید و اعلام کنید که این کار، در حوزه علاقه شما قرار دارد.
توجه داشته باشید که در این بحث، هدف ما آموزش زبان نیست. بلکه آموزش ظرافتهای کلامی بخشهای دانش محور و مهارت محور زبان انگلیسی است. چیزی که گاه در زبان فارسی از آن بی بهره هستیم و بیگانگی با واژهها به بیگانگی با مفاهیم هم منجر شدهاند.
به عنوان مثال ما هنوز در زبان فارسی برای Self-confidence و Self-efficacy واژههای تفکیک شده نداریم. مورد نخست به اعتماد به نفس در همه زمینهها و مورد دوم به اعتماد به نفس در انجام یک فعالیت خاص اشاره دارد و این دو مفهوم، در ادبیات توسعه مهارت، بسیار متفاوت هستند.
وقتی برای اعتماد به نفس تک حوزهای و اعتماد به نفس همه جانبه، واژههای مستقل نداریم و مجبور میشویم آنها را در قالب عبارات و جملهها توضیح دهیم و توصیف کنیم، احتمالاً بی توجهی به این تفکیک موجب حذف این نگرش از دامنه درک و تحلیل ما هم خواهد شد.
در آینده هر زمان که پشیمان بشوید، میتوانید دوباره این علامت را بردارید و به روند عادی درسها بازگردید.
اینها موضوعاتی هستند که تا کنون، در قالب علاقههای اختصاصی متممیها، تفکیک شدهاند. به زودی این فهرست را تکمیلتر خواهیم کرد تا بتوانیم بیش از پیش، پاسخگوی انتظارات شما باشیم:
- داستانها و توضیحات مربوط به کلمات انگلیسی
- استعدادیابی و تطبیق بهتر مسیر زندگیم با استعدادها
- علاقمند به حوزه کارآفرینی هستم
- یک کسب و کار جوان دارم
- متمم را برای بهبود کیفیت زندگی شخصی میخواهم
- دوران دانشجویی را میگذرانم
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
سلام مژگان عزیز.
ما هم مثل شما معتقدیم که یادگیری زبان باید به صورت مستقل مورد بحث قرار بگیره و تا به حال هم همین کار رو کردهایم و بعداً هم همین شیوه را ادامه خواهیم داد.
اما یک مسئله مهم وجود داره.
در اینجا ما بیشتر در مورد یادگیری مفاهیم صحبت میکنیم. به عنوان مثال، فرض کنید که ما درباره تحول در سازمان صحبت میکنیم. مکانیزمهای ایجاد تحول رو مطرح میکنیم. مقاومتها رو مطرح میکنیم و دهها بحث دیگه.
یه تفاوت مفهومی مهم وجود داره بین Radical Change و Profound Change.
اولی از نوع تغییرات ناگهای بزرگ است. مثل حضور ناگهانی تکنولوژی در فضای کسب و کار. دومی از نوع تغییرات عمیق با اثرات طولانی است، مانند یکپارچه سازی فرایندها با استفاده از ابزارهای تکنولوژی.
این بحث رو اگر با مثال و توضیح بخواهیم بگوییم، یک مطلب 500 تا 600 کلمهای است.
حالا سوال اینجاست که آیا باید چنین بحثی، به عنوان زیرمجموعهای از یادگیری زبان آموزش داده بشود یا زیرمجموعهای از آموزش تحول سازمانی.
به نظر ما، نمیتوان این بحثها را به عنوان زیرمجموعهای از یادگیری زبان لحاظ کرد. چون اصولاً از جنس زبان نیستند.
اما در حوزه تحول سازمانی هم، ممکن است فردی بگوید من به این حد از جزیی نگری علاقمند نیستم و هرگز هم قصد ندارم مطالب زبان انلگیسی بخوانم و حتی اگر هم بخوانم همین که میبینم Change یعنی تحول، راضی هستم و به نظرم دلیل ندارد درگیر این دو نوع تفاوت بشوم.
پس ما مجبور هستیم به مخاطب حق انتخاب بدهیم که در مورد این مسئله تصمیم بگیرد.