سرنوشت تمدن | بخشی از کتاب لذات فلسفه ویل دورانت
بخشهای قابلتوجهی از کتاب لذات فلسفهی ویل دورانت، برای خوانندهی امروزی جذاب – و شاید مفید – نیست.
این کتاب با عنوان Pleasures of Philosophy در سال ۱۹۵۳ نوشته شده و بحثهای فلسفی مطرح شده در آن، اغلب به تاریخ فلسفه و آراء فلاسفه محدود نشده، بلکه ویل دورانت کوشیده آن بحثها را به موضوعات روز (در زمان تألیف کتاب) نیز ربط دهد.
البته این به معنای بیارزش شدن کتاب نیست و هنوز نکات و ایدههای ارزشمندی در آن مطرح شده است. اما کسی که به سراغ این کتاب میرود، باید آماده باشد تا کهنگی را در بخشهایی از آن، از جمله آنجا که به زن امروزی، مردان و زنان، آیندهی آمریکا، سوسیالیزم و پیشرفت انسان میپردازد، حس کند.
به تعبیر دیگر، بخشهایی از کتاب، امروز دیگر ارزش تاریخی دارند و ارزش تحلیلیشان کاهش یافته است.
یکی از نکاتی که در این کتاب مطرح شده و هنوز هم میارزد که به آن فکر کنیم، سرنوشت تمدن است.
او به این سوال پرداخته که آیا تمدنها در طول تاریخ بارها نابود شده و دوباره از هیچ بنا میشوند؟
به عبارت دیگر، چقدر میتوان از استمرار و بقای تمدنها (Perpetuity of Civilizations) سخن گفت؟
در ادامه چند جمله از کتاب لذات فلسفه را در این زمینه میخوانیم. البته لازم به اشاره است که آنچه در ادامه میخوانید، ترجمهی دکتر عباس زریاب نیست و ما آن را دوباره ترجمه کردهایم.
این کار از روی بیتوجهی به ترجمهی فعلی یا قدرناشناسی از زحمت دکتر زریاب نیست. بلکه از آن رو که ترجمهی موجود در بازار فعلی، بازنشر ترجمهی سال ۱۳۴۴ ایشان است، لحن بیان و انتخاب واژهها در کتاب، تا حدی از ادبیات رایج امروزی فاصله گرفته است.
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آنها را میتوانید از طریق لینک زیر ببینید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : مهدی جلالی
چه نکته جالب و مهمی بود:
درواقع، اینطور میتوان استنباط کرد که هیچ تمدنی از نقطه صفر آعاز نمیشود؛ بلکه هر تمدن، ادامه تمدنهای قبل از خودش است و بر بستر آنها رشد و توسعه پیدا کرده است.
با این اوصاف، چطور میتوانیم به تمدنی که هزاران سال پیش در این سرزمین وجود داشته افتخار کنیم؟ ظاهرا آن تمدن متعلق به ما نیست، بلکه متعلق به همه انسانهای هم عصر خودش است، و همچنین همه انسانهایی که متعاقبا توانستند آن تمدن را ادامه بدهند و برای خودشان زندگی بهتری بسازند.
به نظر من، افتخار کردن به دانش و تمدن آبا و اجداد گذشته، نشان دهنده عزت نفس پایین یک جامعهست. مثل فردی که به پولدار بودن پدرش، یا مثلا دکتر بودن مادرش افتخار میکند؛ یعنی افتخار به چیزی که مال خودش نیست، و در بوجود آمدنش نقشی نداشته.