صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی | الیزابت تووا بایلی
«دوستیِ میانگونهای» یعنی دوستی موجودی از یک گونه با موجودی از گونهی دیگر، پدیدهی تازهای نیست. به لطف اینترنت و شبکههای اجتماعی، روزانه صدها و هزاران کلیپ از این نوع دوستیها را میبینیم و لذت میبریم و گاهی تعجب هم میکنیم.
در میان انواع این دوستیها، دوستیِ انسان با گونههای دیگر، شناختهشده و آشناست. هزاران سال است که انسان حیوانات مختلف را اهلی کرده و آنها را در کنار خود نگاه داشته است. اگر چه بسیاری از این حیوانات، توسط انسانها به کار گمارده میشدهاند، اما زندگی با آنها به عنوان دوست هم، قدمتی طولانی دارد. سگها، گربهها، مرغ و خروس و پرندگان، بهترین مثال از این نوع دوستیها هستند.
اما دامنهی دوستی انسان با گونههای دیگر، گستردهتر از این حرفهاست. گاهی برخی انسانها با جاندارانی دوست میشوند و خو میگیرند که تصور آن چندان برایمان ساده نیست. دوستی با یک حلزون، یکی از همین نمونههاست.
کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی چنین داستانی را برای ما روایت میکند: داستان زندگی نویسندهی کتاب یعنی الیزابت تووا بایلی با یک حلزون.
خانم بایلی در سیوچهار سالگی در سفری به اروپا به یک بیماری ویروسی ناشناخته گرفتار میشود. بیماریای که پزشکان از تشخیص آن ناتوانند و هر یک نام متفاوتی بر روی آن میگذارند:
بیماری من با نشانههایی مشابه آنفولانزا و فلج بعضی ماهیچههای اسکلتی آغاز شده و ظرف چند هفته به ضعف فلجمانند کل بدن تبدیل شده بود… نتیجهی آزمایشهای تخصصی به تشخیص بدکاری خودایمنی دستگاه عصبی خودمختار انجامید که میتواند موجب فلج دستگاههای گردش خون و معده و روده شود… بیماری دیگری که در من تشخیص داده شد سندرم خستگی مزمن است که ضمناً میالژیک انسفالومیالیتیز نیز نامیده میشود. عارضهای پساعفونی و شدید با نام وحشتناک که عبارت است از کمبود دائمی حجم خون، اختلالات خودایمنی، و ژنهایی که از کار افتادهاند.
این بیماری قطعاً تمام زندگی بایلی را تحت تأثیر قرار داد. چون مجبور شد بخش زیادی از زندگیاش را به صورت افقی در تختخواب بگذراند و تحرک بسیار کمی داشته باشد.
حداکثر تحولی که میتوانست در چشماندازش ایجاد کند این بود که از این پهلو به آن پهلو غلت بزند تا به جای حمام و دستشویی، پنجره را ببیند یا به جای پنجره، دوباره به حمام و دستشویی خیره شود.
او رسماً پذیرفته که بخش مهمی از فرصتها و امکانات زندگیاش را باخته است:
زمین خانهی میلیونها عامل بیماریزای بالقوه است که از میان آنها حدود هزار موجود به انسان به عنوان میزبان وابستهاند. عامل بیماریزایی که من دچارش شدم، به شیوهی خودش، یک نویسنده بود؛ دستورالعملهایی که در تمام سلولهای بدنم از آنها پیروی میشد را بازنویسی کرد، و با انجام این کار، زندگیام را بازنویسی کرد، و تقریباً تمام برنامههایم برای آینده را دزدید.
تنها چیزی که برای بایلی باقی ماند، زمان بود. زمانی که برای هر کاری بسیار زیاد به نظر میرسید؛ خصوصاً اینکه تقریباً هیچکاری از دست او بر نمیآمد:
ما همه گروگانهای زمان هستیم. همهی ما تعداد دقیقهها و ساعتهای یکسانی برای زندگی در یک روز داریم و با این حال من احساس نمیکردم که سهم مساوی گرفتهام.
بیماریام چنان زمان فراوانی در اختیارم گذاشته بود که زمان تقریباً تنها چیزی بود که داشتم. دوستانم آنقدر کم زمان داشتند که اغلب آرزو میکردم کاش میتوانستم زمانی که به کارم نمیآمد را به آنها بدهم. حیرتانگیز بود که چگونه با از دست دادن سلامتیام چنین چیزی ارزشمند اما بیفایده به دست آورده بودم.
در چنین شرایطی، یکی از دوستان بایلی زمانی که به دیدن او میآید، حلزونی را هم به همراه خود میآورد. بایلی در ابتدا از این مهمان ناخوانده چندان استقبال نمیکند و نمیداند که باید با آن چکار کند. اما حلزون به سرعت جای خود را در دل او باز میکند و همین باعث میشود که از کوزهی کنار تخت، به یک تراریوم زیبا نقل مکان کند. تراریومی که دوستان بایلی در آن، خاک و گیاهانی شبیه بافت محیط جنگل را انباشته بودند.
لابهلای کتاب متوجه میشوید که بایلی به شدت به این دوست تازهوارد و همراه روزهای بیماریاش دل بسته است. این دلبستگی در بعضی بخشها و جملهها بیشتر نمایان است.
مثلاً وقتی بایلی از لذت معاصر بودن با حلزونها میگوید: «ما انسانها این شانس را داریم که در زمین مشترکاً با نرمتنان ساکن شویم، هر چند ما حادثهای متأخر در تاریخ بسیار طولانی آنها باشیم. امیدوارم حلزونهای خشکی، که روزها در سرتاسر چشماندازهای پهناور زمین در سوراخهایشان پنهان میشوند، به زندگی اسرارآمیزشان ادامه دهند و تا میلیونها سال در آینده، شبها آهسته و باوقار بخرامند.»
یا وقتی با حلزونهایی که پخته و خورده میشوند همدلی میکند و دلش برایشان میسوزد: «من به هوش حلزونم احترام میگذاشتم. به همین دیل خواندن مطالب ادارهی گسترش تعاون دربارهی پرورش حلزون برایم آزاردهنده بود… خواندن دربارهی شیوههای پرواربندی آنها بسیار ناراحتکننده بود. وقتی آنها را میخواندم نگاهم را از همنشین کوچکم میدزدیدم.»
بایلی بخش قابلتوجهی از زمان روزانهاش را به مطالعه دربارهی حلزونها اختصاص داد. حتی کتابهای فراموششده و متروکی را هم که به حلزونها پرداخته بودند یافت و مطالعه کرد.
بخش قابلتوجهی از کتاب صدای غذا خوردن حلزون وحشی به توصیف ویژگیهای حلزونها و سبک زندگی آنها میپردازد. در واقع بایلی کوشیده است گزارشی ساده، شیرین و مختصر از ویژگیها و شیوهی زندگی حلزونها در اختیار خوانندگانش قرار دهد.
ساختار دندانها، شیوهی غذا خوردن، کاربرد مایع لزجی که تولید میکنند، آگاهی در حلزونها، شیوهی بهخوابرفتن آنها، فرزندآوری و رابطههای اجتماعیشان، از جمله موضوعاتی است که در کتاب به آنها پرداخته میشود.
بنابراین اگر دنبال خواندن یک «قصه» هستید، احتمالاً این کتاب شما را راضی نخواهد کرد. این کتاب یک نوشته غیرداستانی دربارهی حلزونهاست که با افزوده شدن روایت گوشههایی از زندگی بایلی، از لحن خشک علمی آن کاسته شده و شیرینتر و خواندنیتر شده است. البته به قضاوت ما، بایلی در این کار موفق بوده است. خوانندهی کتاب آرزو میکند کاش دربارهی برخی دیگر از گونهها هم چنین کتابهای ساده و مختصر و مفیدی به همین سبک به وجود بیایند تا خوانندهی غیرمتخصص فرصتی برای آشنایی بهتر با سایر موجودات روی زمین پیدا کند.
بنابراین اگر علاقهمند هستید با حلزونها آشناتر شوید و تصویر آنها در ذهنتان از «یک موجود ریزِ پرشمارِ کماهمیتِ پراکنده در گوشهوکنار» فراتر رود، خواندن این کتاب میتواند گزینهی مناسبی باشد.
در پایان، بخشهای کوتاهی از کتاب را برایتان نقل میکنیم:
چارلز داروین در سال ۱۸۷۱ در کتاب نسب انسان، مشاهدات یکی از همکاران علمیاش را چنین نقل میکند:
«آقای لانسدیل به اطلاع من رساند که یک جفت حلزون خشکی … که یکی از آنها ضعیف و کمبنیه بوده را در باغی کوچک و بیبرگوبر گذاشت. پس از زمانی کوتاه حلزون قوی و سالم ناپدید شد، و دنبال کردن رد لیزابهی او نشان داد که از دیواری عبور کرده و وارد باغ سرسبز همسایه شده است. آقای لانسدیل به این نتیجه رسید که آن حلزون جفت بیمارش را رها کرده است؛ اما، پس از ۲۴ ساعت غیبت، بازگشت و ظاهراً نتیجهی سفر اکتشافی موفقیتآمیزش را با او در میان گذاشت، زیرا سپس هر دو از همان مسیر به راه افتادند و آن سوی دیوار ناپدید شدند.
توماس هاکسلی جانورشناس، و نویسندهی کتاب زیستشناسی عملی، در سال ۱۹۰۲ نوشت که «انقباضات موجمانند پای حلزون با چنان ظرافتی هماهنگ شدهاند که این جانور میتواند روی لبهی چاقو به آسانی و آسودگی بخرامد.»
در حالی که ما انسانها پنج حس داریم، و برای یافتن راهمان بیش از همه به بینایی وابستهایم، حلزونها تقریباً فقط به سه حس متکی هستند: بویایی، چشایی و بساوایی که از این میان بویایی از همه تعیینکنندهتر است.
پس حلزون من توانایی شنیدن هیچ صدایی را نداشت؛ او در دنیایی از سکوت زندگی میکرد. بیناییاش بسیار محدود بود و فقط اطلاعی کلی از نور و تاریکی داشت تا در جهتیابی کمکش کند.
خاک بخشی از رژیم غذایی حلزون است، و مواد مغذی بسیار مورد نیازی همچون کلسیم را برایشان فراهم میکند، که نه فقط برای رشد و تعمیر صدف بلکه برای تولید تخم نیز ضروری است.
این ماده به اندازهای حیاتی و تعیینکننده است که حلزون تنها جانور خشکی شناختهشدهای است که میتواند آن را با کمک بویایی پیدا کند.
ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد در کتاب تاریخ جانوران گفته که دندانهای حلزون «تیز و کوچک و ظریف» هستند. حلزون من حدود ۲۶۴۰ دندان داشت، پس من کلمهی «فراوان» را هم به توصیف ارسطو اضافه کردم. دندانها رو به داخلاند تا حلزون بتواند غذایش را محکم بگیرد؛ آنها با داشتن حدود ۳۳ دندان در هر ردیف و شاید حدود هشتاد ردیف دندان، نوار تسمهای پُردندان به نام تراش یا سوهانک را میسازند که مانند یک سوهان عمل میکند.
توضیح پایانی هم اینکه کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی را آقای کاوه فیض اللهی به فارسی ترجمه کردهاند و زحمت نشر آن بر عهدهی فرهنگ نشر نو بوده است.
[ مطلب مرتبط: مجموعه عکس حلزونها ]
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
فهرست کامل کتاب های روانشناسی | نقد و خلاصه کتاب
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : طاهره خباری
من چند وقت پیش این کتاب رو خوندم و بهنظرم اومد که خانم بایلی چه مشاهدهگر دقیق و نکتهسنجی هست. او اگرچه بهخاطر بیماری دچار تنهایی و رنج شده بود، ولی در این میان، همنشینی با حلزون به عنوان موجودی تکزی، نگذاشت تا بهقول خودش «روحش تبخیر» بشه.
نتیجهی دیگر این همنشینی درسهایی است که خانم بایلی سعی میکنه برای همیشه در حافظهی خاطراتش حفظ کنه؛ برای همین مینویسه:
کنار هم قرار گرفتن و ترکیب و تلفیق مشاهدات و مطالعاتی که خانم بایلی از حلزون در این کتاب داره، باعث شد که خوندن این کتاب برای من لذتبخش باشه. همچنین یادآور این نکته برام بود که میشه به فراخور محیطی که در اون زندگی میکنم، برای آشنا شدن با گونههای دیگه وقت بذارم و با ظرافتهای زندگی اونها بیشتر آشنا بشم.
هرچند فکر میکنم نیازی نیست که همیشه به دنبال درس گرفتن از زندگی اونها باشیم، همینقدر که لذتِ همزیستی با اونها رو برای چند وقت تجربه کنیم، کافی و ارزشمنده.