تجربه ذهنی | بازگشت به دنیای نخستین

۲۳۲ نظر برای تجربه ذهنی | بازگشت به دنیای نخستین

پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

نویسنده‌ی دیدگاه : سامان عزیزی



خيلي تمرين جالبيه. متمم جان انقدر هيجان زده شدم كه احساس ميكنم ميتونم چند ده صفحه در مورد اين تصوير بنويسم.

فكر ميكنم رسيدن به هدف "توليد بنز از نوع "كپي برابر اصل" " تقريباً غير ممكن خواهد بود. اگر هم قرار باشه به دنيايي شبيه به دنياي امروزمون برگرديم، قطعاً اون دنيا همين دنيا نخواهد بود. كافيه تصور كنيم يكي از اتفاقات مهم (يا اختراعات و كشفيات مهم) كه باعث شده ما دنياي اكنونمون اينطوري شكل بگيره تغيير كنه و در مسير ديگه اي حركت كنه و طبق اثر پروانه اي ،خودتون ميتونين تصور كنين كه نتايج متفاوت خواهد بود(انگار دارم با زبان رياضي حرف ميزنم!)

احتمال ميدم مدت كوتاهي بعد از رفتن به دنياي قديم، درصد قابل توجهي از مردم، توان تحمل اين تغيير رو نداشته باشن و خودكشي كنن. درصدي هم به دست درصد ديگه اي كشته خواهند شد! عده اي به شدت در تلاش خواهند بود كه راهي براي برگشت پيدا كنن و اين هدف براشون به يك هدف مقدس تبديل خواهد شد و پيرواني پيدا ميكنن كه در اين راه همراهشون باشن. عده اي هم به شدت به دنياي جديد علاقه مند خواهند شد و از هيچ كوششي در جهت جلوگيري از برگشت، دريغ نخواهند كرد. خلاصه به نظرم حداقل دو مكتب اصلي خواهيم داشت: طرفدارن ماندن و طرفداران برگشت! احتمالاً اين وسط فرقه هاي مختلف ديگه اي هم بوجود خواهند آمد كه هر كدوم ساز خودشونو ميزنن و پيرو سركرده و پيامبر خودشون خواهند بود. خلاصه ملغمه ي جالبي خواهد شد!

نميدونم چندسال طول بكشه تا صنعت و تكنولوژي پيشرفت كنه، ولي فكر ميكنم داشتن همين دانش تخصصي در اين زمينه ،تبديل به ابزار قدرت اون دوران خواهد شد. كساني مدعي خواهند شد كه به اين تكنولوژي دست پيدا كردن و از همين قضيه براي رسيدن به ساير اهداف خود بهره خواهند برد.ممكنه بهره كشي كنن،ممكنه بشن مصلح اجتماعي، و ده ها ممكن ديگه.

از اونجا كه "مغز و حافظه" ما از لحاظ تكاملي ، با شرايط اون دوران انطباق نداره، احتمال اينكه توسط ديگر هم وطنانمون در زمين(يعني ساير جانوران و حيوانات) هم نابود بشيم خيلي زياده. فكر ميكنم مدت زيادي طول بكشه با با شرايط جديد تطبيق پيدا كنيم و همين قضيه هم باعث ميشه مغزمون كم كم تغيير كنه در جهت تطابق با شرايط و مثلاً قشر جلويي مغز كوچكتر بشه و قسمت هاي ابتدايي تر مغز دوباره شروع به رشد كنن.

در مورد اتفاقاتي كه بين انسانها رخ ميده، فكرم سمت رمان "كوري"(ساراماگو) و اتفاقات اون رفت!

 

سناريوي ديگه هم اينه كه:

كساني كه از دانش صنعتي و تكنولوژيكي بهره مندند به همراه كساني كه سوابق تاريخي صنعت رو ميدونن دور هم جمع بشن با تعريف يك پروژه (يعني ساختن بنز) در راستاي هر چه سريعتر رسيدن به اين هدف تلاش كنند. يعني همه متمركز بشن روي صنايع و دانشي كه براي ساخت يك بنز لازمه و راه ميانبري براي اون پيدا كنن. (البته براي انجام اين پروژه هم حتماً بايد از درس "مديريت پروژه" متمم استفاده كنن:) .يعني ما متممي ها در اون زمان هم ميتونيم از آموخته هامون استفاده كنيم!)

البته فكر ميكنم اين سناريوي دور از ذهنيه و قابليت پياده شدنش ضعيفه.

 

هر چند دوست دارم بيشتر در مورد اين تصوير حرف بزنم ولي به نظرم بيشتر از كوپنم حرف زدم.

 
تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
.