تحلیل رفتار متقابل و الگوی والدانه: میراث دوران کودکی ما
در سالهای نخستین زندگی، الگوی یادگیری اکثر ما انسانها، شبیه یکدیگر است. ما «بزرگتر»هایی را میبینیم که به ما میگویند چه کارهایی خوب و چه کارهایی بد است. بزرگترهایی که گاهی از ما انتقاد میکنند و گاهی با ما همدلی میکنند. سهم زیادی از این آموختنها و همدلیها و نقدها به والدین ما تعلق دارد. اگر چه دیگرانی هم که در اطراف ما هستند (بستگان و همسایگان و حتی مهمانی که خانهمان آمده است) به این یادگیری کمک میکنند. به مجموعهی این رفتارها و نگرشهای آموخته شده، به دلیل سهم زیاد والدین در آن، «الگوی والد» گفته میشود.
ما معمولاً در سنین کودکی، حرفها را بدون فکر و بدون نقد کردن میپذیریم. این حرفها چنان در ذهن ما ریشه میگیرند که در آینده نیز تا مدتها و حتی تا پایان عمر، گوشهای از فکر و ذهن و نگرش و منش ما را به خود اختصاص میدهند. آموزشهای سالهای نخستین والدین، بخش مهمی از آنچه که به عنوان «سنت» و «ارزشها» در ذهن ما شکل گرفته و ما را تا آخرین لحظات زندگی همراهی میکنند، در همین مقطع «یادگیری بدون فکرکردن» به ما منتقل شدهاند.
در مجموع وقتی از والد و رفتار والدانه و نگرش سبک والد صحبت میکنیم چند ویژگی مد نظر است:
مهمترین ویژگی نگرش والدانه، «ارزشگذاری نیک و بد» و اصرار بر روی «بایدها و نبایدها» است. تو باید این کار را بکنی. تو نباید آن کار را بکنی. این کار خوب است. آن کار بد است. پولدار بودن بد است. دزدی است. فقیر بودن بد است. محرومیت است. دانشگاه رفتن خوب است. مدرک داشتن خوب است. بیکار بودن بد است. دروغ گفتن بد است و …
البته باید به خاطر داشته باشیم که مانند همهی الگوهای یادگیری انسانی، صدای رفتار همواره از صدای کلمات بلندتر است. شاید پدر و مادر وقتی شکلات روی میز گم میشود، چشم در چشم فرزندشان میایستند و میگویند: «راستش رو بگو. به من راست بگو. شکلات کو؟ راستش رو بگو من هیچ کاری بهت ندارم». اما در جای دیگری هم میشنوند که وقتی پدر در خانه، در جواب تماس تلفنی دوستش به او پیامک میزند و مینویسد: «الان در یک جلسهی مهم هستم» و بعد پیروزمندانه به مادر میگوید: «آخیششششش. خلاص شدم. الان اگر گوشی رو برداشته بودم اومده بود خونهمون. یا راجع به طلبش حرف میزد». اینجاست که کودک در کلمات میشنود که: «النجات فی الصدق» و در رفتار میبیند که: «النجات فی الکذب!».
بدیهی است که آموختهی رفتاری را الگوی زندگی خود قرار خواهد داد. شاید این فرد در بزرگسالی در کتابها و کلاسها و سخنرانیها و موعظهها از اهمیت صداقت بشنود. ولی احتمالاً کسی را صادقتر و دلسوزتر از پدر و مادر نخواهد دانست و آنها به او در همان سالهای نخستین آموختهاند که «نجات و رستگاری، در دروغگویی است!».
اکثر رفتارهای والدانه را میتوان در دو گروه «حمایت» و «انتقاد» طبقه بندی کرد. حمایت وقتی است که فرزند، در کوچه از فرزند همسایه کتک میخورد و به خانه میآید و پدر و مادر قبل از اینکه بپرسند دعوا بر سر چه بوده و چه کسی مقصر بوده، فریاد «مظلومیت» فرزندشان را سر میدهند و آه و ناله و دلسوزی میکنند. یا زمانی که فرزندشان نمرهی کامل را در مدرسه نیاورد، بلافاصله طولانی از نقد و توهین را به سمت مدرسه و معلمین روانه میکنند که فرزندشان، این «نابغهی کشف نشده» را درک نکردهاند.
الگوی انتقادی هم وجود دارد. زمانی که فرزندشان، کار اشتباهی میکند (مثلاً زیاد میوه خوردن در یک مهمانی یا زیاد حرف زدن در یک جمع دوستانه یا …) و مورد انتقاد والدین قرار میگیرد. ممکن است دو همکلاسی با نمرهی دیکتهی پایین به خانه بروند و پدر یکی بگوید: «معلم تو، معلم نیست. عقده داره. این چه کلمات سختیه که به شما گفته؟» (الگوی حمایت) و پدر دیگری بگوید: «خجالت نمیکشی؟ کلمات به این سادگی رو هم بلد نبودی؟ فاجعه است…» (الگوی انتقاد).
ما بزرگ میشویم. محیط عوض میشود. ارتباطات قدیمی ما گسسته میشوند و ارتباطات تازه شکل میگیرند. درسهای بیشتر میخوانیم و به دانشگاه میرویم. استخدام میشویم و رشد میکنیم و مدیر میشویم. اما: «الگوی نگرش و رفتار والدانه، به عنوان مهمترین میرات والدین همراه ما میماند».
طبیعی است که هر یک از ما در مقاطعی از ساعت و روز و سال، الگوی والدانه را مورد استفاده قرار میدهیم. به عنوان مثال:
زمانی که مدیر به کارمند میگوید: «تو باید به مشتری متعهد باشی. باید خواستههای مشتری رو پیگیری کنی. مشتری زندگی ماست…» (الگوی ارزشگذاری والدانه)
زمانی که کارمند به مدیر میگوید: «کاش کارها را به ما تفویض کنید. فشار کار خیلی زیاد است. شما نمیتوانید مدت طولانی با این روش کار کنید. فرسوده میشوید» (الگوی حمایت والدانه)
زمانی که یکی از ما به دیگری میگوید: «دولت؟ سیاستهای اقتصادی دولت غلط است. دولت باید این کار را میکرد. یا آن کار را میکرد» (الگوی انتقاد والدانه + ارزشگذاری والدانه)
اساساً «غیبت کردن» یکی از گفتگوهای «والدانه» بین دو همکار یا دوست است: «دیدی؟ خانم فلانی با مدیر فلان شرکت ازدواج کرد؟ خاک بر سرش. اون مدیر چه میفهمید؟» و طرف مقابل میگوید: «نه بابا! اتفاقاً خانمه برنده شد. ما مردها که همه مثل همیم. حداقل با یه آدم صاحب منصب ازدواج کرد. پولش براش میمونه!». در این نوع غیبتها و گفتگوها، دقیقاً احساس میکنید «پدر و مادر ایستادهاند و در مورد فرزند خودشان یا فرزند همسایه که کمی آن طرف تر مشغول بازی با کودک دیگری است نظر میدهند».
بحث الگوهای نگرش و رفتار والدانه، نیازمند تحلیلهای بیشتر و دقیقتری است که در آینده به آنها خواهیم پرداخت.
تمرین:
در محیط کار یا خانوادهی خود، یک گفتگو که در آن «رنگ والدانه» به شدت دیده میشود را نقل کنید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سیمین ابراهیمی
سلام دوستان عزیزم
گفتگویی در یک محیط کلاس که رنگ والدانه دارد؛
کودکی در حال خوردن تغذیۀ خود است و کودکی دیگر تغذیه ای نیاورده است.
گاهی در این بین، دیدگاه والدین به خوبی در رفتار کودک با همسالانش نمود پیدا می کند. آنجایی که وقتی می بیند آن کودک چیزی برای خوردن ندارد و امتناع می کند از دادن تغذیه اش به دوستش و آنجایی که کودکی دیگر با مهربانی و عطوفت از چیزی که دارد به همکلاسی اش تعارف می کند آن هم با گشاده رویی و مهربانی .
کودکی که تغذیه آورده: "مامانم گفته خوراکیمو به دوستام ندم. مامانم ناراحت می شه اگه اینکار رو بکنم."
کودکی که رفتار همدلانه رو درک کرده: " انقدر خوبه، بسه یا بیشتر خوراکی مو بدم. و یا از کدومش می خوای؟"
این امر فقط مربوط به خوراکی ها که هر کسی دوست دارم - مخصوصا زمانی که خیلی گرسنه است - بخورد نمی شود و هنگامی که دوستی لوازم التحریری ندارد و یا جایی برای نشستن ندارد نیز به خوبی قابل لمس و درک است.
به وفور دیده ام که پس از در میان گذاشتن این رفتارِ کودک با والدینش، آنها اظهار داشته اند که " من و همسرم اصلا آدمهای بخیلی نیستیم و خیرخواهیم ."
گاهی غافلیم از اینکه نیازی نیست به کودکمان بگوییم چکار خوب است و چکار بد ، او از رفتارمان می آموزد نه از گفتارمان.