نیمه تاریک برند

کارمندهای یک شرکت، دور میز غذاخوری نشستهاند و از موضوع جذاب همیشگی صحبت میکنند: مدیرشان. مدیر آنها فرد موفقی است که اکثراً او را دوست دارند. او از صبحهای زود تا شبهای دیر در شرکت کار میکنند و برای تک تک کارمندها وقت میگذارد. به مشکلات آنها فکر میکند و برای حل آنها تلاش میکند. در لا به لای بحثها و گفتگوها، یکی از کارمندها چهرهای حاکی از تحقیر و تاسف به خود میگیرد و میگوید: «چه فایده. خانوادهاش را به خاطر همین چیزها از دست داده. همسرش از او جدا شده. میگویند حتی دو هفته یک بار هم به زحمت بچههایش را میبیند».
چند دانشجوی جوان، در کلاس درس دانشگاه خود، یک ارائهی کلاسی در مورد استیوجابز آماده کردهاند. با هیجان در مورد او حرف میزنند. توضیح میدهند که دنیای تکنولوژی را میتوان به دو دورهی مستقل «قبل از جابز» و «بعد از جابز» تقسیم کرد. از خلاقیتهای او میگویند و حرکت محکم در مسیر زندگی. کلیپ فیلم مربوط به آخرین سخنرانی او در استنفورد را هم آوردهاند و پخش میکنند. طوری از استیو جابز تعریف میکنند که انگار یک «رهبر بزرگ اجتماعی» را تبلیغ میکنند. یکی از دانشجویان کلاس که از اول بحث تا این لحظه ساکت نشسته بلند میشود و میگوید: این قدر هم در مورد این آدم اغراق نکنید. او همان کسی است که حاضر نشد مسئولیت دختر خودش را بپذیرد و میگفت: او دختر من نیست.
یکی از بستگان اخیراً خودرو جدید خریده است: کیا سورنتو. با هیجان توضیح میدهد که خودروهای کیا خصوصاً سورنتو یکی از خودروهای خیلی ایمن دنیا هستند و سورنتو از نظر ایمنی «۵ ستاره» دریافت کرده است! یکی دیگر از فامیل که آنجا حاضر است و همیشه آماده است بر خلاف همه، حرفی بزند میگوید: نه! اون ماشین فقط در تصادف از جلو ایمنه! مگه نشنیدی؟! امسال ۹۰۰۰ تا کیا سورنتو رو برگردوندند به کارخونه! میگن اکسل جلو اگه بشکنه در جا چپ میکنه و میمیری! بحث ادامه پیدا میکند و یکی دیگر از حاضران در مورد امنیت خودرو پژو میگوید. دیگری به آتش سوزیها اشاره میکند و یکی دیگر توضیح میدهد که اینها دعوای بین خودروسازهاست. وگرنه همهی ماشینها آتش میگیرند و …
همیشه این بحثها وجود دارند. به محض اینکه از یک «برند شخصی» یا «برند سازمانی» صحبت میشود، داستانهایی هم از «شکستها و ناکامیها» یا «حقایق پنهان» مربوط به آن برندها مطرح میشود. به این داستانهای منفی، چه حقیقت داشته باشند و چه شایعه، «نیمه تاریک برند» گفته میشود. نقش نیمهی تاریک برند در موقعیت یک برند در ذهن مخاطب چیست؟ صاحبان برند باید چه برخوردی با این نیمهی تاریک داشته باشند؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری برند و برندسازی به شما پیشنهاد میکند:
- دوره MBA: درس برند و برندسازی
- برند چیست؟ تعریف برند و برندسازی و واژه های مرتبط با مدیریت برند
- هدف برندسازی چیست؟(مرور تعریف برندسازی Me-too)- درس ۲
- تعریف دارایی برند، قدرت برند و ارزش برند و تفاوت آنها – درس ۵
- تبلیغات اثربخش یا ساختن گورستان برند – درس ۶
- برند و برندسازی و نکاتی درباره جامعه هواداران برند
- ارزش برند
- نیمه تاریک برند
- رادیو متمم: تعریف برند در گفتگو با دکتر شهریار شفیعی
- ارزش گذاری برند توسط اینتربرند چگونه انجام میشود؟
- بحران رسانه برای برندها – فایل صوتی رادیو متمم
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : حمید طهماسبی
ما در دنیا نه تنها انسان کامل و بدون خطا نداریم بلکه دوست هم نداریم داشته باشیم. بگذریم از اینکه هر انسانی فقط 24 ساعت در شبانه روز فرصت دارد اگر روزی 16 ساعت ورزش می کند پس به احتمال زیاد اهل کتاب نیست، یا بالعکس.
این به خودمان بستگی دارد که در کدام زمینه ها بخواهیم رشد کنیم و زمان خود را بابت کدام اولویت های خود مصرف کنیم. ممکن است یک نفر خانواده اش در درجه اول باشند، و شخص دیگری کار او در اولویت باشد.
پس تمام ما ضعف های زیادی داریم ولی برنده این بازی کسانی هستند که در یک زمینه خاص نادرند و کمتر کسانی یا هیچ کس به اندازه آنان در این زمینه تبحر ندارند.
نگاه به دلیل پشت یک recall خیلی برایم جالب بود و به این می گویند تبدیل تهدید به فرصت.
مردم دوست دارند که دانا با آنان برخورد شوند.
یادم هست چندین سال پیش که کلاس فروش رفته بودم استاد به ما گفت در هنگام توضیح یک کالا مثلا خمیردندان
بگویید همانطورکه شما می دانید فلوراید باعث ضدعفونی کردن دهان می شود(حالا اصلا ممکنه که طرف نداند فلوراید چی هست)
در کل به قول محمدرضا شعبانعلی: من اپل را بیشتر برند می دانم تا مایکروسافت چون تعداد افراد بیشتری اپل را فحش می دهند.