طراحی سیستم فروش – درس ۱: چند سوال کلیدی
زمانی که از طراحی سیستم فروش صحبت میشود یاد چه چیزهایی میافتید؟ به تعداد همکاران بخش فروش فکر میکنید یا به تعیین حقوق و مزایای آنها؟ آیا به خرید یک سیستم نرم افزاری قدرتمند برای مدیریت فروش فکر میکنید یا به برونسپاری تمام فعالیتهای فروش؟
آیا معتقدید که طراحی سیستم فروش بر عهدهی مدیریت ارشد سازمان است یا اینکه فکر میکنید این سوالات باید در داخل اتاق مدیر فروش مطرح شوند و هرگز به جلسات مدیریت ارشد کشیده نشوند؟
فرمهای سیستم فروش شما را چه کسی طراحی کرده؟ مدیر فروش؟ یا مشاوری که سال گذشته قول داد ظرف مدت یک هفته برای شرکت شما، چند ایزو را همزمان از یکی از شرکتهای معتبر اخذ کند؟
آیا همکاران بخش فروش شما همیشه گله مند هستند که مشکلات آنها ناشی از ضعف تبلیغات یا ضعف عملکرد بازاریابی است؟ یا اینکه وضعیت امروز بازار را برای فروش بیشتر نامناسب میدانند؟
طراحی سیستم فروش، از جمله اصطلاحاتی است که همه مدیران فروش از آن حرف میزنند اما الزاماً معنای یکسانی از آن در ذهن ندارند. اگر بخواهیم کمی با خودمان صادقتر باشیم، الگوی یکسان علمی رسمی مورد توافق همگان هم در مورد آن وجود ندارد.
واقعیت انکارناپذیر، حرفی است که توماس استورات در مقدمهی شماره جولای سال ۲۰۰۶ نشریهی Harvard Business Review مطرح میکند.
استورات توضیح میدهد که از میان همهی زیرمجموعههای حوزهی کسب و کار، حوزهی فروش کمتر از حوزههای دیگر مورد توجه جدی محققان قرار گرفته است. دانشگاههای برتر جهان هم با وجود انبوه اساتیدی که حوزههای مختلف کسب و کار گرد آوردهاند، درسهای نسبتاً کمی را در حوزهی فروش ارائه میکنند.
کتابهای موجود در بازار هم، بیشتر بازاری هستند و قرار است به تعبیر استورات، با تزریق موقت تستسترون، افزایش فروش را ایجاد کنند! یا اینکه به نویسندگانشان برای حضور در سمینارهای فروش اعتبار بدهند.
اینها نمیتواند بهانهای برای نپرداختن به بحث فروش و بحثهای بسیار تخصصی مانند طراحی سیستم فروش باشد. اما خوب است این توضیحات در ذهن ما بماند تا تفاوت دیدگاهها و حتی گاه همسو نبودن آنها را در این حوزه راحتتر درک و تحمل کنیم.
شاید با این توضیحات، چندان سخت و تلخ نباشد که جملهی ابتدای این درس را بپذیریم: طراحی سیستم فروش، اصطلاحی که یکی از مهمترین دغدغههای یک مدیر فروش است، هنوز تعریف علمی واحد و مشخصی ندارد و سهم سلیقه در آن کم نیست.
در این میان، نبودن اتفاق نظر علمی، نمیتواند مانع دست کشیدن از عمل باشد و طبیعی است که مدیران فروش، به هر ترتیبی که بتوانند و برایشان ممکن باشد، تمام توان خود را به کار میگیرند تا یک سیستم فروش اثربخش و قدرتمند را طراحی کنند.
در این میان و با پذیرفتن این شرایط، ما درس طراحی سیستم فروش را با الهام از درسها و تجربیات ارین اندرسون، آغاز میکنیم. به نظر میرسد او هم که از اساتید به نام اینسید است قربانی همین کم توجهی دانشگاهها به فروش شده و صفحهای که مربوط به بزرگداشت مرگ اوست، از جمله معدود صفحاتی است که در فضای وب در مورد او وجود دارد!
ارین اندرسون مقالات متعددی در مورد طراحی سیستم فروش دارد که در نشریات معتبر بین المللی منتشر شدهاند و ما آنها را به عنوان نقطهی شروع بحث طراحی سیستم فروش انتخاب میکنیم.
تاکید متمم بر اسم او، با هدف اعتبار گرفتن از نام او نیست. ما در این مسیر تغییرات و تعدیلات زیادی در حرفهای او خواهیم داشت و به سراغ توصیهها و تجربیات و مقالات متعدد دیگر هم خواهیم رفت. او بیشتر الهام بخش شکل گیری این بحث در متمم است و اشاره به نام او، صرفاً ادای دین به کسی است که در فضای دور از فروش دانشگاهها، برای چارچوب دادن علمی به حوزهی فروش تلاش کرده است. اما به هر حال مسئولیت اعتبار بخشیدن به درس طراحی سیستمهای فروش هم، مانند سایر دروس متمم نهایتاً بر عهدهی ماست.
اما قبل از آنکه به همهی سوالاتی که در ابتدای این درس مطرح شد و سوالات دیگری که در ذهن شماست فکر کنیم، به هشت سوال ارین اندرسون میپردازیم. سوالاتی که در نگاه او، قبل از هر نوع تصمیم گیری و تحلیل دربارهی طراحی سیستم فروش، باید به آنها پرداخته شود:
در درسهای بعدی این سری، به صورت جداگانه به هر یک از سوالهای فوق خواهیم پرداخت.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری طراحی سیستم فروش به شما پیشنهاد میکند:
- طراحی سیستم فروش (معرفی درس)
- طراحی سیستم فروش – درس ۱: چند سوال کلیدی
- طراحی سیستم فروش – درس ۲: این بار مرغ و تخم مرغ مهم است
- طراحی سیستم فروش – درس ۳ – شناخت بهتر فرهنگ OC
- طراحی سیستم فروش – درس ۴: شناخت بهتر فرهنگ رفتارمحور
- طراحی سیستم فروش – درس ۵: ترسیم دیاگرام پارامترهای طراحی
- طراحی سیستم فروش – درس ۶: مدیر همیشه حاضر!
- طراحی سیستم فروش – درس ۷: سیستمهای سیاه چاله
- طراحی سیستم فروش – درس ۸: سیستمهای رفتارگرای کور!
- انتخاب سیستم فروش مناسب
- طراحی سیستم فروش – درس ۱۰: کاربرد سیستم OC
- مدیریت فروش: کانالهای فروش و فاکتورهای ارزیابی آنها
- MLM چیست و بازاریابی چند سطحی به چه معناست؟ شبکه های هرمی چه میکنند؟
- طراحی برنامه فروش ریفرال (معرفی از طریق مشتریان)
- پروژه پایانی درس مبانی طراحی سیستم فروش
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : نیلوفر شیری پور
به نظر من شاخص ديگري كه ميتوان به اين مجموعه أضافه كرد، فهميدن فرصت ها و تهديدهاي محيطي است، چون فروشندگان خط مقدم يك شركت به حساب مي آيند و مستقيما با نشتري و بازار در ارتباط هستند ، اگر كمي هوش به خرج دهند ميتوانند با ديدن روندهاي بازار متوجه تغيير سلايق مشتري و كالاهاي جايگزين و غيره شده و به شركت اطلاع دهند تا شركت به سرعت واكنش نشان دهد، اگر شاخص بر اين أساس باشد و پاداش هم به اين افراد تعلق گيرد قطعا سازمان يك قدم از رقبا جاورت خواهد بود
من در كتاب مديريت بازاريابي فيلپ كاتلر جمله زيبايي خواندم و آن اين بود كه: تفكر سازمان براي پيروز بودن از رقبا بايد به سمت مشتري باشد و اين ميسر نخواهد گشت مگر آنكه تمام تك تك كاركنان سازمان براي حل مشكلات مشتري تلاش كنند، لازمه اين امر كار تيمي است . در نتيجه بهتر است شاخصهاي گروهي و پاداشهاي گروهي را نيز در نظر گرفت