تعریف مشتری مداری چیست؟ آشنایی با اصول مشتری مداری
نسخهی ساده شده
این درس نسخهی سادهشدهی درس تاریخچهی بازاریابی و ارتباط با مشتری است.
و برای کسانی در نظر گرفته شده که محتوای درس پیش را پیچیده میدانستهاند و علاقهمند بودهاند نسخهی مختصرتر و سادهتری از این بحث را مطالعه کنند.
وقتی از مشتری مداری حرف میزنیم، چه چیزی در ذهن شما تداعی میشود؟
مهربانی با مشتری؟ لبخند زدن به مشتری؟ پیگیری جدی و سریع درخواستهای مشتری؟ ارائهی خدمات بهتر به مشتری؟
اینها همان مفاهیمی هستند که معمولاً ما در قالب خدمات مشتریان (Customer Service) یا مراقبت از مشتریان یا امور مشتریان (Customer Care) میشناسیم و بسیاری از سازمانها و کسب و کارها هم، واحدهایی را به آن اختصاص میدهند و شاید بتوان آنها را مشتری نوازی نامید.
اما مشتری مداری یا مشتری محوری یا طراحی کسب و کار بر مدار مشتری (Customer-centricity) مفهومی بسیار عمیقتر و گستردهتر است و کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
مشتری مداری رابطهی بسیار نزدیکی هم با CRM و مدیریت ارتباط با مشتری دارد.
در واقع اگر درک درستی از مشتری مداری به عنوان یک استراتژی نداشته باشیم، نمیتوانیم از همهی ظرفیتهای یک سیستم CRM هم به خوبی استفاده کنیم.
به همین علت، یکی از نخستین مطالب از سلسه درسهای آموزش CRM را به مشتری مداری اختصاص دادهایم.
مشتری مداری در برابر محصول محوری قرار میگیرد
بارها در متمم تأکید کردهایم که یکی از راههای درک عمیق یک مفهوم، شناخت متضاد آن مفهوم است.
هر چقدر تشنگی را بهتر بفهمیم، سیراب بودن را بهتر درک میکنیم و هر چقدر نمونهی رفتارهای غیراستراتژیک را بهتر بشناسیم، درک بهتری از استراتژی خواهیم داشت.
در این درس هم، از همین ابزار استفاده میکنیم: «کسب و کارهایی که مشتری مدار نیستند، چه هستند و چه ویژگیهایی دارند؟»
اگر پاسخ به این سوال را بدانیم، درک تعریف مشتری مداری برایمان سادهتر خواهد شد:
اولویت با مشتری است یا با محصول؟
در ادبیات مدیریت، مشتری مدار / مشتری محور در برابر محصول محور (Product-centricity) قرار میگیرد.
کسب و کارهایی که هنوز تصمیمها و استراتژیهایشان بر محور مشتری نمیچرخد، حول محور محصول فعالیت میکنند.
برای کسب و کارهای محصول محور، همه چیز از محصول آغاز میشود. آنها معتقدند که باید تلاش خود را برای تولید و عرضهی بهترین محصول صرف کنند. چون بهترین محصول، مشتریان بیشتر و بهتری هم به همراه خواهد داشت.
این محصول میتواند یک خودرو، یک گوشی موبایل، یک محصول آموزشی، یک قهوهی خوشطعم، یک تور مسافرتی و یا هر چیز دیگری باشد که شما تصور میکنید.
این کسب و کارها، وقتی محصول خود را آماده کردند، به سراغ فروش میروند و میکوشند با تبلیغات بیشتر، فروش خود را افزایش دهند.
برای چنین کسب و کارهایی، این مشتری با آن مشتری تفاوتی ندارد. هر کس پول بدهد و محصول را بخرد، مشتری است.
کسب و کار مشتری محور / مشتری مدار چگونه فکر میکند؟
کسب و کار مشتری محور، مشتری را نقطهی آغاز تصمیمها و انتخابها میداند (+/+).
این نوع کسب و کارها دائماً میپرسند:
- مشتری چه نوع محصولی میخواهد؟
- مشتری چه انتظاری دارد؟
- مشتری با چه امتیازهایی خوشحال میشود؟
- مشتری را چطور میشود بیشتر راضی کرد؟
پس در اینجا بحث ما این نیست که ما محصول را داریم و همین است که هست و باید بگردیم و مشتریان این محصول را پیدا کنیم. بلکه سوال این است که مشتری چه میخواهد و ما چگونه میتوانیم خواستههای مشتری را تأمین کنیم.
آیا این همان حرف اصلی بازاریابی نیست؟
کسانی که با مدیریت بازاریابی آشنا هستند ممکن است بگویند که «این حرف تازهای نیست. اساساً تعریف بازاریابی همین است که ببینیم بازار چه میخواهد و ما هم آن نیاز را در قالب محصول، تأمین و عرضه کنیم.»
اما مسئله این است که در بازاریابی، ما از بازار (=تمام مشتریان و گروههایی از مشتریان) صحبت میکنیم و در مشتری مداری از تک تک مشتریان حرف میزنیم.
برای کسب و کار مشتری مدار، همهی مشتریان نمیتوانند مثل هم باشند. چون اگر همهی مشتریان را مثل هم فرض کنیم و نامشان را بازار بگذاریم، باز هم به سمت نگاه محصول محور سوق داده خواهیم شد.
تک تک مشتریان برای کسب و کار مشتری مدار، متفاوتند
مشتری مداری در اوج خود، باید به جایی برسد که هویت و ویژگیهای تک تک مشتریان دیده شده و جدی گرفته شود. بنابراین:
بر خلاف نگاه محصول محور که میپرسد: آیا این محصول، تخفیف دارد؟ نگاه مشتری محور میپرسد: «آیا تخفیف، مشمول این مشتری میشود؟»
بر خلاف نگاه محصول محور که میپرسد: حذف این محصول، مشتریان را چقدر ناراضی میکند؟ نگاه مشتری محور میپرسد: «حذف این محصول، کدام مشتریان را ناراضی میکند؟»
بر خلاف نگاه محصول محور که میپرسد: آیا حاضریم گارانتی این محصول را از ۱۲ ماه به ۱۶ ماه افزایش دهیم؟ نگاه مشتری محور میپرسد: «برای کدام مشتریان حاضریم گارانتی محصول را از ۱۲ ماه به ۱۶ ماه افزایش دهیم؟»
ممکن است مشتری مداری مناسب کسب و کار شما نباشد
اگر تفاوت محصول محور بودن و مشتری محور بودن را به خوبی درک کرده باشید، به یک نتیجهی مهم میرسید (+): «قرار نیست همهی کسب و کارها مشتری محور باشند.»
ممکن است یک شرکت بگوید: من اصلاً امکانات کافی برای تفکیک مشتریان در این حد در اختیار ندارم.
یا حتی بگوید: در نظر گرفتن چنین تفکیکی نمیتواند برای من سود اقتصادی ایجاد کند. من محصولم را دارم و فروش خوبی هم دارم و این مشتری با آن مشتری برایم تفاوتی ندارد. مگر اینکه بخواهد حجم خرید خود را افزایش دهد که من تخفیف بیشتری به او خواهم داد.
نمیتوان به صورت قطعی گفت این حرف اشتباه است. واقعاً شاید بعضی کسب و کارها باشند که در آنها بتوان مشتریان را به یک چشم نگاه کرد.
چنانکه به تعبیر پیتر فادر (یکی از نویسندگان شناختهشده در این حوزه)، کسب و کارهای بزرگی مانند اپل و استارباکس، همچنان محصول محور هستند و به سمت مشتری مداری حرکت نکردهاند (+).
البته این را هم باید بگوییم که طرفداران مشتری مداری معتقدند که افزایش رقابت در بلندمدت باعث میشود شرکتهای بیشتری به سمت مشتری مداری حرکت کنند.
مشتری مداری برای چه کسب و کارهایی مناسب است؟
کسب و کارهایی که فکر میکنند محصول دیگر نمیتواند تکیهگاه مناسبی برای آنها باشد، منطقی است به سمت مشتری به عنوان تکیهگاه حرکت کنند.
اگر کسب و کاری دارید که در آن، هر روز با رقبای تازه روبرو میشوید؛
اگر کشورهایی مثل چین، هر روز محصولی مشابه محصول شما را با قیمتی پایینتر به بازار عرضه میکنند؛
اگر حجم هر محصول شما محدود است و نمیتوانید سالها آن را بفروشید و لازم است محصولات جدیدی را به مشتریان فعلی بفروشید؛
اگر احساس میکنید که مشتریان شما، ممکن است به سادگی به سراغ رقبا بروند و لازم میدانید رابطهای نزدیکتر و صمیمیتر با آنها برقرار کنید؛
مشتری مداری میتواند یک استراتژی ارزشمند و اثربخش برای شما باشد.
اما یادتان باشد که باید کسب و کار خود را از ابتدا بنا کنید و همهی سوالها و دغدغهها و تصمیمها و استراتژیها را حولِ مشتری سامان دهید.
باید جرأت داشته باشید بین مشتریان فرق بگذارید و با هر مشتری، متناسب با ویژگیها و نیازها و دغدغههایش برخورد کنید.
باید بتوانید در برابر این ادعا که همیشه حق با مشتری است بایستید و بگویید: مشتری را نشانم بده و انتظاراتش را هم بگو تا من بر اساس اینکه چه کسی چه چیزی میخواهد، بتوانم بگویم حق با او هست یا نیست.
تعریف مشتری مداری
با همهی این مقدمات الان به نقطهای رسیدهایم که میتوانیم تعریف مشتری مداری را مرور کنیم (+/+):
مشتری مداری چیست؟
مشتری مداری یک استراتژی است که
بر اساس آن یک کسب و کار،
طراحی و توسعه و نحوهی ارائهی محصولات و خدمات خود را
همسو با نیازهای امروز و فردای گروهِ منتخبی از مشتریان انجام داده
و با این کار، ارزش اقتصادی ایجاد شده توسط یک بنگاه اقتصادی را در بلندمدت افزایش میدهد.
در این تعریف چند المان مهم وجود دارد که باید به آنها توجه داشته باشیم:
- مشتری مداری، از جنس لبخند و خوشرفتاری و مانند اینها نیست؛ بلکه یک استراتژی است (همهی سازمان و کسب و کار را درگیر میکند)
- همهی المانهای آمیخته بازاریابی (از طراحی خود محصول گرفته تا نحوهی عرضه و قیمت گذاری و سیاست ترویج) بر پایهی مشتری (و نه محصول) انتخاب میشوند.
- محور توجه، همهی مشتریان نیستند؛ بلکه گروههایی از مشتریان – که ارزش اقتصادی بیشتری ایجاد میکنند – مورد توجه قرار میگیرند.
- هدف مشتری مداری، ایجاد ارزش اقتصادی در بلندمدت است و نه کوتاهمدت (نگرش سیستمی)
رابطه مشتری مداری با CRM چیست؟
اگر درس را تا این نقطه به دقت خوانده باشید، پاسخ این سوال برای شما کاملاً مشخص است.
کسب و کاری که میخواهد محور فعالیت خود را از محصول به مشتری تغییر دهد، باید بتواند مشتریان را تک به تک بشناسد و آنها را از یکدیگر تفکیک کند.
همچنین باید بتواند نیازها و علایق و ترجیحات گروههای مختلف مشتریان را تحلیل کرده و همین تحلیلها را مبنای تصمیم گیری و برنامه ریزی استراتژیک خود قرار دهد.
CRM زیرساختی است که امکان مدیریت ارتباط با مشتریان را فراهم میکند و در خدمت مشتری مداری قرار میگیرد.
البته این را هم میدانیم که مشتری مداری و محصول محوری، یک طیف هستند و نمیتوان آنها را به صورت سیاه و سفید نگاه کرد. به شکل مشابه، استقرار CRM هم قرار نیست کسب و کاری را یکشبه از محصول محور به مشتری محور تبدیل کند.
اما هر چقدر CRM بیشتر بتواند مشتری مداری را در کسب و کار حاکم کند، میتوان آن را موفقتر دانست.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت ارتباط با مشتری به شما پیشنهاد میکند:
- آموزش CRM | مدیریت ارتباط با مشتری
- مدیریت ارتباط با مشتری | به زبان ساده
- تعریف دقیق مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM چیست؟
- تاریخچه بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری
- تعریف مشتری مداری چیست؟ آشنایی با اصول مشتری مداری
- بازاریابی رابطه مند چیست؟ (بازاریابی رابطه ای)
- انواع CRM | سیستم CRM عملیاتی (اتوماسیون فرایندها)
- انواع CRM | سیستم CRM تحلیلی (پردازش داده ها)
- منظور از پایگاه مشتریان چیست؟ تا چه حد پایگاه مشتریان خود را میشناسید؟
- نکتهای از ست گادین دربارهی بازاریابی، فروش و ارتباط با مشتری
- انواع مدل های CRM | مدل مدیریت ارتباط با مشتری IDIC
- شناخت مشتریان | نخستین گام در استقرار سیستم CRM
- آیا سیستم مدیریت ارتباط با مشتری برای کسب و کار شما مفید است؟
- فرایندهای نرم افزار CRM | چک لیست ارزیابی توانایی شناخت مشتری
- همهی مشتریان خود را به یک چشم نبینید | گام دوم در استقرار سیستم CRM
- افزایش تعامل با مشتری | گام سوم در استقرار سیستم CRM
- شاخص های کلیدی عملکرد در بازاریابی و ارتباط با مشتری
- NPS چیست؟ شاخص NPS (خالص ترویج کنندگان) چه چیزی را میسنجد؟
- نرخ ریزش مشتری چیست و چگونه محاسبه میشود؟
- حفظ مشتری | استراتژی افزایش هزینه جابهجایی مشتری
- رضایت مشتری چگونه اندازه گیری میشود؟
- نظرات مشتریان | جایگاه Testimonial در اعتبارسازی برای کسب و کار چیست؟
- وفاداری مشتری | مشتریان وفادار چه کسانی هستند؟
- برنامه وفاداری مشتری چیست؟ باشگاه مشتریان چه ویژگیهایی دارد؟
- دو قانون برای استفاده از تکنولوژی در کسب و کار
- اتوماسیون بازاریابی و فروش
- کتاب مدیریت ارتباط با مشتری | فرانسیس باتل
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا خلج زاده
بعد از خواندن این درس داشتم به تمامی مباحثی که در درس ارزش آفرینی و کتابهای استارتاپی مثل خلق ارزش پیشنهادی، تست مامان و اجرای ناب و... فکر میکردم با خودم به دیدگاهی رسیدم که صرفا نظر شخصی بنده است و با شما به اشتراک میگذارم
شاید بتوانیم بگوییم مشتری مداری رو در حداقل دولایه تعریف میشود
لایه اول که بزرگتر هست یعنی یک بازار هدف در نظر بگیریم دو یا 3 پرسونا به نمایندگی از کل بازار مشخص کنیم و تمامی مدل کسب و کارمان را حول این افراد طراحی کنیم تا یک کسب و کار با ارزش پیشنهادی مورد قبول مشتریان داشته باشیم تا به سوددهی برسیم و یک سازو کار ارتباطی استاندارد و حداقلی برای آنها تعریف کنیم تا در قیف فروش ما حرکت کنند
در لایه دوم مشتری مداری (که در دل لایه اول جا دارد) تنها گروهی خاص از مشتریان لایه اول قرار میگیرند و آمیخته بازاریابی متفاوتی را برای آنها در نظر میگیریم و خدمات شخصی سازی شده تری را در اختیار آنها قرار میدهیم و در نحوه برخورد با هر کدام از آنها متفاوت برخورد میکنیم و یک ساز و کار ارتباطی پریمیوم برای آنها در نظر میگیریم (برای مثال ارسال سریعتر از حالت عادی، اطلاع رسانی محدود موجودی کالاهای خاص، رایگان کردن بخشی از خدمات پولی، خط تلفن اختصاصی، اکانت منیجر اختصاصی و...)
البته باید یک چارچوب برای رشد لایهها هم در نظر بگیریم یعنی مشتریان لایه اول را به لایه دوم هدایت کنیم و مشتریان لایه دوم را به لایه سوم هدایت کنیم و همینطور الی آخر تا میزان سوددهی مشتریان در درازمدت به حداکثر مقدار ممکن برسد
و در انتها به نظرم مدلهای دستهبندی مشتریان مثل مدل RFM میتواند به ما در اجرا فرایندهای ارتباط با مشتری در نرم افزارهای CRM در هر دو لایه کمک کند مخصوصا در کسب و کارهای B2C (مباحثی مثل ABM (Account Base Marketing) در کسب و کارهای B2B احتمالا موثرتر واقع شوند)