در انتظار یک نگاه آفتاب (کارهای برفی سیمون بک)
زمانی که صنعت سینما پا گرفت و نخستین فیلمها به اکران درآمدند، عدهای گفتند که هنر تئاتر برای همیشه از بین خواهد رفت.
در آن میان، عدهای بودند که چنین باور نداشتند. استدلالها هم متفاوت بود. عدهای زنده بودن تئاتر را ویژگی خاص آن میدانستند و عدهای دیگر محدود بودن تعداد مخاطبان و فضای بازتر برای گفتگو یا تطبیق حرفها و پیامها با حال و هوای مخاطب.
در این میان، جملهای در توصیف تئاتر وجود دارد که مفهومش، میتواند مقدمهای بر زنگ تفریح ما در متمم باشد. میگویند:
در سینما، بازیگران برای جاودانه شدن بازی میکنند و در تئاتر، برای فراموش شدن.
هم هنرمند، هم تماشاگر، در تئاتر میدانند که لحظهای را تجربه میکنند که برای همیشه از بین خواهد رفت. بر خلاف نقاشی یا سینما یا هنرهای دیگر، که – درست یا نادرست – احساس میکنیم که این لحظات دوباره در دسترس خواهند بود.
شاید به همین علت، آن لحظات را آنچنانکه باید و شاید، با تمام وجود تجربه نمیکنیم.
قبلاً در مطلبی تحت عنوان نقشهای برای نقش بر آب شدن، کارهای زیبای آندرس آمادور را بر روی ماسه دیدیم. او هم میخواست این جاودانه نبودن و فناپذیر بودن کارهای هنریاش را تجربه کند.
این بار به سراغ سیمون بک (Simon Beck) میرویم که همین جنس کار را بر روی برف انجام داده است.
طرحهایی که گاهی برای ترسیم یکی از آنها، بیش از ده کیلومتر پیادهروی لازم است و آثاری که با یک نگاه آفتاب، آب میشوند.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : طاهره خباری
کارهای Simon Beck به نظرم فوقالعاده زیبا و تماشایی هستند.
یکی از بهترین ویدئوها درباره چگونگی خلق این طرحهای برفی را در سایت Business Insider دیدم.
اینکه سیمون بک طرحهایش را از قبل طراحی میکند و سپس با کفشهای برفی مخصوصش شروع به راه رفتن در برف میکند و نتیجه آن، طرحهایی چشمنواز و مسحورکننده میشود.
طرحهایی که علیرغم این همه زیبایی، عمر کوتاهی داشته و به قول متمم «در انتظار یک نگاه آفتاب» است تا با سرعت هرچه تمام در برابر دیدگان محو و آب شوند و دوباره به برفی بینقش و نگار تبدیل شوند.
جالب اینکه این هنرمند برفی معتقد است: