نظریه پنجره شکسته و نقش محیط در رفتارهای نامطلوب اجتماعی
بیش از سی سال از آن زمان گذشته است.
زمانی که در اوایل سال ۱۹۸۲ ماهنامه آتلانتیک، مطلبی تحت عنوان پنجره های شکسته منتشر کرد و نویسندگان آن مطلب (جیمز ویلسون و جورج کلینگ) که یکی در مدیریت شهری و دیگری در جرم شناسی تخصص داشتند، مثال جالبی را مطرح کردند (نسخه Pdf مقاله):
ساختمانی را در نظر بگیرید که چند پنجره شکسته دارد.
اگر این پنجرهها تعمیر نشوند، احتمالاً افراد خرابکار، در هنگام مشاهدهی این ساختمان (در مقایسه با یک ساختمان سالم) تمایل بیشتری به تخریب سایر پنجرهها خواهند داشت.
حتی ممکن است وارد آن ساختمان شوند و اگر کسی ساکن آنجا نباشد، آنجا را اشغال کنند.
آنها مثال دیگری هم مطرح کردند:
فرض کنید در یک پیادهرو، قطعاتی از زباله ریخته شود.
چند قطعه زباله جمع میشود و به سرعت زبالهها افزایش پیدا میکنند.
در نهایت، مردم ظرف غذاهای خود را آنجا رها خواهند کرد و حتی شاید به ماشینها دستبرد زده شود.
مقاله پنجره شکسته در ماهنامه آتلانتیک مقالهای نسبتاً طولانی بود که در نهایت با این نتیجه گیری ختم میشد:
سالهاست در پزشکی بحث بر این است که بهداشت بر درمان مقدم است. آمارها، پلیس و مردم هم نباید صرفاً به دنبال جرمها و آسیبهای فردی باشند [که شاکی مشخص دارد].
باید بکوشیم جامعهای را حفظ و نگهداری کنیم که هر جنسی از پنجره های شکسته را نداشته باشد.
قطعاً پنجره شکسته در آن مقاله، صرفاً یک مثال ساده است و اگر مقاله را مرور کنید به انواع مثالهای دیگر هم پرداخته شده است. اما اگر بخواهیم هستهی بحث نظریه پنجره های شکسته را به سادهترین زبان ممکن بیان کنیم میتوان به این مثال متوسل شد:
تمرین:
پذیرش اینکه نظریه پنجرههای شکسته نمیتواند به صورت مطلق صحیح باشد، چندان سخت نیست.
همه میدانیم که این نوع نظریهها و سایر نظریههای روانشناسی محیطی، خصوصاً در سطح اجتماعی، ممکن است به سختگیریهای بیش از حد منتهی شوند و زیانهایی به بار بیاورند که از سود اصلی آنها بیشتر باشد.
اما شاید در محیط زندگی شخصی و شغلی، درک و تحلیل این دیدگاه سادهتر باشد.
شما در این دو فضا (خانه / محیط کار) تا چه حد چنین دیدگاهی را میپذیرید یا چه مصداقهایی برای آن میبینید؟
در پادکست Hidden Brain که آن را به عنوان یکی از پادکست های یادگیری زبان انگلیسی معرفی کردهایم، یک اپیسود به پنجره شکسته اختصاص دارد. اگر به پادکستهای انگلیسی علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم به این اپیسود گوش بدهید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری روانشناسی محیطی به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی محیطی چیست؟
- تعریف ارگونومی چیست؟
- نور محیط و اثرات نور طبیعی بر یادگیری
- اثر نور محیطی و بحث طراحی محیط کار
- نظریه پنجره شکسته و نقش محیط در رفتارهای نامطلوب اجتماعی
- آزمایش زندان استنفورد و خطاهای فیلیپ زیمباردو در طراحی آن
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا داداشی
سلام.
در دوران دبیرستان از دبیر شیمی شنیده بودم که هر مجموعه ی منظمی رو به سوی بی نظمی دارد و برعکس. چندماه قبل هم با نظریه ی «پنجره ی شکسته» آشنا شده ام.
امروز با خواندن این مطلب به جستجوی اینترنتی آن جمله ی دبیر شیمی پرداختم و به مطلبی رسیدم که پیش تر خوانده ولی فراموش کرده بودم:«نظریه ی بی نظمی و فراکتال» که مبحثی طولانی دارد. در جایی از آن جمله ای از آدامز در باب آشفتگی نقل شده است.
آدامز آشفتگی را اینگونه تعریف میکند:
«بی نظمی از آشفتگی زندگی زائیده می شود؛ در حالی که از نظم عادت به وجود می آید.»
مثال ساده ی آن خودرو است. وقتی در تصادفی کوچک سپر خودرو می شکند ولی نسبت به ترمیم یا تعویض آن اقدام نمی کنیم و این اقدام نکردن ناشی از بی توجهی است، چند روز بعد هم که کسی با ما تصادف کرد و یک درِ خودرو فرو رفتگی پیدا کرد، ممکن است کمی برایمان بی اهمیت تر از زمانی باشد که نسبت به سپر آسیب دیده حساس بوده ایم. چندی بعد کولر خودرو ممکن است خراب شود و ما علی رغم فرکانس های مغزمان، در این مرحله ی سوم بی اهمیتی بیشتری خواهیم داشت. کم کم به شرایطی می رسیم که بخش های مختلف اتومبیل مان آسیب دیده و خراب است و ما منتظریم روزی سر فرصت به تعمیر همه ی آن ایرادات بپردازیم.
شخص حساسی که با هر عیب کوچک خودرو نسبت به ترمیم و رفع آن اقدام می کند، همواره -در اکثر مواقع- خودرویی سالم و رو به راه دارد. فرد با حساسیت کمتر کم کم صاحب خودرویی خراب و از قیافه افتاده خواهد بود.
----
مثال دیگر، روابط عاطفی افراد است. زن و شوهری که برای بحث روی مشکلات کوچک شان وقت نمی گذارند، کم کم به نقطه ی ویرانی می رسند که ممکن است - دست کم به نظر برسد- اقدامی برای بهبود اوضاع نمی توان انجام داد.
ممنونم.
برقرار باشید.