عصر محتوا | ایستگاهی جدید برای قطار توسعه
مقدمهی صفر
آنچه اینجا مینویسم، یک نظریه علمی نیست. صرفاً یک گزارش تحلیلی است. گزارش تحلیلی از آنجا که «گزارش» است، از موقعیت و نقطهی استقرار گزارشگر رنگ میگیرد و از آنجا که «تحلیلی» است، خواسته یا ناخواسته، به ظرفیت ظرف تفکر گزارشگر، محدود میشود.
این گزارش، امروز یک «گزارش خبری» محسوب نمیشود. چرا که «خبر»، به ذات خبر بودن، از آنچه «قبلاً روی داده است» سخن میگوید. اما باور نویسنده بر آن است که چیزی شبیه این «گزارش تحلیلی» را باید دیر یا زود، طی سالهای آتی، در قالب «گزارش خبری» در رسانهها بخوانیم.
مقدمه اول
سالهای دانشجویی، در یک شرکت خارجی در ایران کار میکردم که به بازرگانی مشغول بود. قراردادهای بزرگ و پولهای کلان. آن روزها هنوز اینترنت به شکل امروز رواج نداشت. فاکس هم خود، هنوز پدیدهای بود.
شرکت ما، نمایندهی دهها شرکت بزرگ بود. حاصل عمر یک نماینده بازرگانی در آن روزگار، یک دفترچه تلفن بود که در آن آدرس و شماره تماس افراد کلیدی شرکتها نوشته شده بود. به تدریج و به ندرت، گاهی آدرس ایمیل هم به برخی اسامی افزوده میشد.
آن سالها، هنر یک بازرگان، به مخفی کردن اطلاعاتش بود. همراه خریدار، در تمام جلسات مذاکره حاضر میشد و گفتگو میکرد و مراقب بود که در سفرهای خارجی، کارشناسان یا مدیران، به صورت خصوصی با کارکنان شرکتهای خارجی همکلام نشوند، تماسها محدود باشد، شمارههای تماس روی پروندهها، با لاک پوشانده شود. و اگر کارت ویزیت رد و بدل میشود ترجیحاً کلی و فاقد اطلاعات جزئی تماس باشد.
در آن روزگار، اگر میخواستی بدانی یک شرکت فرانسوی، به شرکت مشابه شما در روسیه، چه پیشنهاد قیمتی میدهد، چارهای نبود جز آنکه یا به روسیه بروی و درخواست را از آنجا ارسال کنی یا آشنایی در روسیه بیابی. به این نوع کسب و کارها، Trade-House میگفتند. شبیه همین تجارتخانههای قدیمی اما کمی مدرنتر.
روزی که آن شرکت غیرفعال شد را خوب یادم هست. مدیرعامل به من میگفت: فکر نمیکردیم، اینترنت، اینچنین بازار ما را به هم بریزد. این روزها، همه آدرس یکدیگر را دارند. به سرعت، به هزار روش، به نامهای مختلف، استعلام قیمت میگیرند. مشتری که قبلاً شکایت شرکت خارجی را عاجزانه به ما میکرد، شکایت ما را آمرانه به شریک خارجی مان میکند. برای نوشتن دفترچه تلفنی که من در بیست سال جمع کردهام، شاید کمی بیشتر از یک هفته زمان، لازم باشد.
مقدمه دوم
به نظر میرسد بازی توسعه، همواره بین «فنآوری» و «فکرآوری» در نوسان است. در مقطعی از زمان، دغدغهی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت.
پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغهاش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخهای ساخته شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگهای تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟
نوسان بین «فنآوری» و «فکرآوری»، همواره در تاریخ بشر دیده میشود.
گاهی «فنآوری» جلوتر بوده و گاهی «فکرآوری». اگر چه هر یک جلوتر افتاده، به ناچار ایستاده است تا دیگری به پایش برسد و مسیر را در مجاورت یکدیگر ادامه دهند.
آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کردهاند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فنآوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فنآوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکههای اجتماعی و سایر ایدههای مشابه.
مقدمه سوم
امروز در کجای ماجرا هستیم؟ کافی است کمی به رویدادها و روندهای اطراف خود نگاه کنیم. زمانی که اینترنت شکل گرفت، تصور بر این بود که بشر، تمام دادههای خود را در یک ظرف واحد ریخته و دانشش را به اشتراک گذاشته و مغز جهانی شکل گرفته است.
دانشمندان آن دوره، از بارش سنگین اطلاعات تا سرحد مرگ، گفتند و نوشتند و از انسانی که زیر هجوم اطلاعات، مدفون خواهد شد. ایدهی گوگل، غول امروز دنیای فنآوری، در همان زمانها شکل گرفت. اینکه برندهی بازی قدرت در جهان، کسی است که در این انبار بزرگ اطلاعات، سریعتر و بهتر جستجو کند. قدرت گوگل، امروز محدود به دنیای فنآوری نیست. گوگل سهم بزرگی از قدرت رسانهای و اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارد. البته بدون اینکه مخاطب، فشار این قدرت و سیطره را بر روح و جان خود احساس کند.
گوگل و گوگلیها درست فهمیده بودند. «جستجو» اسم رمز «قدرت و ثروت» بود و آنها قبل از آنکه حتی به روش خلق ثروت و مدل کسب و کار فکر کنند، تمام تلاششان را معطوف «مهارت جستجو» کردند چرا که خوب می دانستند که این مهارت، به سادگی راه توسعه اقتصادی خود را نیز، هموار خواهد کرد.
گوگل آمد. تمام انبارهای بزرگ اطلاعاتی جهان را جستجو کرد. آنها را در صفحات متعدد فهرست کرد و پیش روی ما نهاد. تا مدتی، عادتمان بود که پس از جستجوی یک عبارت، همه گزینههای صفحه اول را بخوانیم. بعد صفحه دوم. بعد صفحههای بعد. شاید تا صفحهی ده و بیست و سی.
کاربر اینترنت، این روزها اما، با تجربه شده است. خوب میداند که اگر در نخستین صفحه، آنچه را مییابد، نیافت به احتمال زیاد در صفحههای دیگر هم نخواهد یافت. از این سختتر، حتی آموخته است که اگر در دو یا سه مورد نخست، پاسخش را نیافت، احتمالاً در باقیمانده صفحه نخست هم نخواهد یافت. کمتر از بیست درصد کاربران گوگل، روی صفحهی دوم و سوم و … کلیک میکنند. ضمن اینکه کاربران اینترنت، به تدریج آموختهاند که کپیکاران هم در دنیای امروز کم نیستند. به خوبی دیدهاند که وقتی گوگل به آنها، چند منبع خوب معرفی میکند، بسیاری از این منابع هم از روی یکدیگر کپی برداری مطلق کردهاند.
گوگل که با اسم رمز «جستجو»، انبارهای بزرگ اطلاعاتی ما را تسخیر و مرتب کرد، نشانمان داد که انبارها، چندان هم که فکر میکردیم پر و غنی نبوده است. درست مانند انبارهای بزرگ مادربزرگها که جای سوزن انداختن ندارد و سالها از آن به عنوان سرمایهای «ارزشمند و تجدیدناپذیر!» یاد میکنند. اما نخستین خانهتکانی نشان میدهد که انبارهای ارزشمند و بزرگ، توهمی بیش نبوده و انبار، پر از اشیاء مستعمل و از کارافتادهای بوده که قیمت و ارزش آنها، حتی هزینهی حمل و دور ریختن آنها را هم پوشش نمیدهد.
امروز در چنین نقطهای ایستادهایم. تکنولوژی توسعه یافته. بسترهای ارتباطی رشد کردهاند. فراهمکنندگان سرویسهای موبایل، پیروزمندانه از ارائهی خدمات اطلاعاتی در کنار خدمات ارتباطی حرف میزنند. شرکتهای بزرگ ارائه دهندهی خدمات اینترنتی، سرعتهای بالاتر و قیمتهای حجمی ارزانتر را تبلیغ میکنند. اما کمتر کسی به این نکته نگاه میکند که «در این شاهراههای ارتباطی»، «ماشین زیادی برای تردد وجود ندارد».
مقدمه چهارم
به همهی دلایل بالاست که امروز، «تولید محتوا»، دغدغهی استراتژیستهای بزرگ دنیا شده است. محتوا، به معنای علمی و تخصصی آن، صرفاً شامل یک مقاله، یا یک فیلم، یا یک فایل صوتی نیست.
محتوا همانگونه که نامش نشان میدهد، «مظروف» است و همواره در یک «ظرف» معنا پیدا میکند. بستر سختافزار یک ظرف بود. استیو جابز و بیل گیتس، برای این بستر، محتوا تولید کردند: سیستمهای عامل. جالب اینجاست که این دو تولیدکننده محتوا، ثروتمندتر از تولیدکنندگان «ظرف» شدند و جالبتر اینکه سیستمهای عامل که خود، محتوایی برای ظرف سختافزار بودند، به ظرفی دیگر تبدیل شدند تا برنامهنویسان و کسب و کارها، محتوایی برای آنها تولید کنند: نرم افزارهای گوناگون،وبسایتهای مختلف و همهی آنچه ما میبینیم.
نهایتاً نسل جدید تولیدکنندگان محتوا هم – امثال زاکربرگ در فیس بوک – رشدی سریعتر از تولیدکنندگان «ظرفهای قبلی» پیدا کردند.
به نظر میرسد، همیشه تولیدکننده محتواست که ارزش و ثروت میآفریند. تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی، از تولیدکنندگان دوربینهای فیلمبرداری ثروتمندتر شدند. تولیدکنندگان نرمافزار برای گوشیهای موبایل، حاشیه سود بالاتری در مقایسه با تولیدکنندگان موبایل به دست آوردند و این قانون هنوز هم مصداق دارد و ادامه دارد.
اصل بحث
پس از این مقدمات، اصل بحثم را میگویم. قطار توسعه بشر، گاهی با شتاب می رود و گاه در نزدیکی ایستگاههایی کند میشود و مدت کوتاهی توقف میکند. آنها که از این توقف استفاده کنند، برندهاند و آنها که در ایستگاهها خواب بمانند و سوار نشوند، مسافر مقصد نامعلوم تاریخ خواهند بود.
زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فنآوری توقف کرده بود. ما درگیر بحثهای داخلی بودیم. اختلافهای عقیدتی، تفرقههای بیمعنی، اصطکاکهای داخلی و جنجالهای بیرونی.
قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبانهای دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری میکنند که فنآوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و میکند.
حسرت خوردن برای آن فرصت از دست رفته، و تلاش کردن برای پیروزی در آن عرصه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار گران است. شبیه کسی که در ماراتون طولانی توسعه، خواب مانده و اکنون برخاسته و چون جرات پذیرش باخت را ندارد، میکوشد با «امیدی پوچ» رقابت باخته را تعقیب کند.
اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژیهای خلق شده»، محتوا تولید کنند. این محتوا قرار نیست محدود به تحقیق به روز یا مقاله ISI باشد. حتی شاید آن تحقیقها، ضعیفترین شکلهای محتوا در دنیای امروز باشند. محتوای امروز، جمعبندی حاصل فکر بشر، هضم کردن آن، ساختار بخشیدن به آن، تحلیل آن، و تدوین آن به شکلی ساده، کاربردی و قابل درک است. خواه در قالب یک متن، خواه یک فیلم، خواه یک فایل صوتی، خواه یک نرمافزار، خواه یک نقشه ذهنی و درخت تصویری از طبقهبندی یک حوزه.
این بار هم، ما مثل همیشه غافل هستیم. هنوز سایتهای بسیاری از ما، یک کاتالوگ الکترونیکی است.
هنوز در شبکههای اجتماعی به جای افزودن محتوای غنی به جهان، گلایههای دوستانه مینویسیم وتصویر غذاهایمان را به اشتراک میگذاریم.
اما فرصت هنوز باقی است. در موارد بالا، قسمت قابل توجه دنیا هم، هنوز مثل ما فکر میکند. این بار اگر تولید محتوا را جدی بگیریم:
اگر بپذیریم که صادرات کالا و خدمات، نسل قبلی صادرات بوده و آینده، از آن “صادرکنندگان محتوا” خواهد بود
اگر بپذیریم که کارآفرینی، واژهی منسوخی است و «محتوا آفرینی»، مدل جدید ایجاد ارزش است
اگر بپذیریم که بزرگترین دائرهالمعارف امروز جهان (ویکی پدیا) توسط میلیونها کارمندی ایجاد شده که برای کار خود حقوق نمیگیرند
اگر بپذیریم که روزانه بیش از پنج میلیون ساعت از وقت مردم جهان صرف بازی سادهی Angry Birds می شود
اگر بپذیریم که امروز، فیس بوک کشوری شلوغتر از آمریکاست و دو سال دیگر، با همین روند رشد، بزرگتر از چین خواهد بود
میتوانیم تصور کنیم که دنیا دیگر نه محدود به آن مرزهای فیزیکی است که ما فکر میکردیم و نه مشغول آن کاری که ما فکر میکنیم. دنیا بساط خود را جمع کرده و در نقطهی دیگری از ذهن و زمان، مشغول ایجاد یک تاریخ و جغرافیای جدید است.
شاید این بار بتوانیم، جلوتر یا حداقل همپای بقیه باشیم. ما همیشه از استعداد خود گفتهایم و معتقد بودهایم که محرومیتها و سیاسیکاریها و سرمایهداری و هزار واژهی دیگر، سد توسعهی ما بوده است. دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است. اینبار هر یک از ما، میتوانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گامهای اثربخش برداریم. عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانهای را پذیرا نخواهد بود. بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی محتوا به شما پیشنهاد میکند:
- آموزش بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا (تکنیک ها و روشها)
- تعریف محتوا چیست؟ محتوای دیجیتال چیست؟
- هدف از تولید محتوا چیست؟
- بازاریابی محتوا چیست؟ | نکاتی پیش از آغاز آموزش بازاریابی محتوا
- استراتژی محتوا چیست؟ جایگاه استراتژیست محتوا در تولید محتوا
- دقیق ترین تعریف استراتژی محتوا چیست؟
- نخستین گام برای تحلیل استراتژی محتوا در فضای مجازی (استعاره کافی شاپ)
- بازاریابی برونگرا یا Outbound Marketing چیست؟
- بازاریابی درونگرا یا Inbound Marketing
- پرسونا چیست؟ | روش تعیین و طراحی پرسونای مشتری و پرسونای مخاطب
- قیف بازاریابی محتوا چیست؟ (قیف فروش در بازاریابی دیجیتال)
- نقشه سفر مشتری چیست؟ | طراحی، ترسیم و بررسی یک نمونه
- چرخه عمر محتوا چیست و در استراتژی محتوا چه کاربردی دارد؟
- UGC چیست؟ محتوای تولید شده توسط کاربر چه اهمیتی دارد؟
- نابینایی در مواجهه با بنرهای تبلیغاتی (Banner Blindness)
- تبلیغات همسان (Native Ad) چیست و چه کاربردی دارد؟
- تبلیغات کلیکی (PPC) چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟
- شاخص های کلیدی عملکرد در حوزهی محتوا
- برچسب گذاری محتوا و نقش آن در استراتژی محتوا
- بازاریابی محتوا در گفتگو با رابرت رُز
- پلتفرم های اجتماعی و جایگاه آنها در استراتژی محتوای کسب و کارها
- تست A/B چیست و در بازاریابی محتوا چه کاربردی دارد؟
- مقاله | آیا انسانها میتوانند افکار و انگیزههای خود را تحلیل کنند؟
- ترویج محتوا چیست؟ ترویج چه تفاوتی با توزیع محتوا دارد؟
- اتمیزه کردن محتوا (Content Atomization) | محتوای اتمیزه چیست و چه کاربردی دارد؟
- شاخصها در بازاریابی محتوا (۱): نرخ کلیک خوردن یا CTR
- روشهای جذب و افزایش ترافیک وبسایت
- صفحه فرود یا لندینگ پیج (Landing Page) چیست؟
- تحلیل صفحه فرود | اهداف، ترافیک، CTA و …
- اهمیت بازنشر، بازسازی و بازآفرینی محتوا در استراتژی محتوای شما
- الگوی هاب و اسپوک در استراتژی محتوا
- کتاب استراتژی محتوا برای وب
- معرفی یک مجموعه پادکست درباره استراتژی محتوا
- کدامیک حاکم اصلی هستند: گفتگو یا محتوا؟
- کتاب بازاریابی محتوایی | جو پولیتزی
- کریستینا هالورسون – مدرس و مشاور استراتژی محتوا
- عصر محتوا | ایستگاهی جدید برای قطار توسعه
- چند سایت آموزنده درباره استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا
- برات اناند – متخصص استراتژی کسب و کار و نویسنده کتاب دام محتوا
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
فکر میکنم تصور "جغرافیای بدون مرز" حداقل برای دو یا سه دههی آینده بسیار ایدهآلیستی و دور از ذهن باشه.
لااقل در نگاه من، طی دو دههی آتی، "جغرافیای جدید" به معنای "جغرافیای بدون مرز" نیست. بلکه بیشتر، جنس متفاوتی از جغرافیاست.
جهان هنوز از لحاظ درک سیاسی (چه در سطح مردم و چه نخبگان سیاسی) با فضای بدون مرز فاصله زیادی دارد و به نظر میرسد که مفهوم مدرن ملت - دولت که طی چند قرن اخیر شکل گرفته است، هنوز حتی به بلوغ هم نرسیده است. چه برسد به اینکه دوران افول را طی کند.
بنابراین، میتوان از اقتصاد محتوا به عنوان اقتصادی جدید که بر روی اقتصاد کهن Super-impose شده و سوار آن شده است صحبت کرد.
به این معنا که محتوا، بدون دردسر گمرک و سیستم حمل سنتی، به عنوان یک کالای فرا-مرزی از نقطهای به نقطهی دیگر جهان حمل میشود و تحویل میشود، اما قیمت محتوا، هنوز در سیستم مالی سنتی - که به نظر میرسد بیش از یک دهه یا دو دهه قدمت خواهد داشت و به سرعت جای خود را به پول دیجیتال نخواهد داد - جابجا میشود.
بنابراین، تراز محتوایی و تراز تجاری، حداقل در کوتاه مدت، اگر چه بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند، اما تناظر مشخص و شفاف ندارند.
کافی است تصور کنید که مردم ما برای اینستاگرام محتوا تولید میکنند و از این طریق ترافیک را برای شرکتی مثل تاتا زیاد میکنند و سروری در آمریکا زیر بار میرود و شرکت های اینترنتی در داخل ایران ترافیکش را میفروشند و آنها هم از طریق سواپ کردن بستههای اطلاعاتی از شمال به جنوب کشور، از طرف دولت حمایت میشوند.
نهایتاً میتوان گفت که صنعت محتوا و اقتصاد محتوا، فاصلهای دور از هم دارند اما جانشان به یکدیگر وابسته است و شاید هوشمندانه ترین بازی در این دو دهه، تحلیل ارتباط و اثر متقابل این دو حوزه بر یکدیگر باشد که به نظر میرسد تخصصی نادر و ثروت ساز و ارزش آفرین است.