دن اریلی و بودجه بندی برای کارهای خیر
دن اریلی عزیز.
به دو شکل میشود برای کار خیر هزینه کرد.
یکی اینکه سهم مشخصی از درآمدمان را به دیگران اختصاص دهیم. روش دوم هم اینکه هر موقع هر چقدر پیش آمد به دیگران کمک کنیم.
اقتصاد رفتاری در این زمینه نظری ندارد؟
پاسخ دن اریلی:
الگوی ذهنی شما در مورد هزینه کردن برای کار خیر چیست؟
چه شیوهای را به کار میگیرید؟ چه شیوههایی را اثربخشتر میدانید؟
آیا به اثربخشی کمکهای خود فکر میکنید یا صرفاً همینکه احساس خوب به دست میآورید برای شما کافی است؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : هیوا
من موقع کمک کردن حساسیت دارم نسبت به حس مثبتی که پیدا میکنم. ترجیح میدم اینطوری فکر کنم که نه تنها هنری نکرده ام بلکه فقط کمی از مسئولیت و وظیفه ام رو ادا کرده ام. تقریبا همیشه وقتی بقیه رو که نیازمند و محتاج هستند می بینم احساس میکنم بدهکارم بهشون؛ هم من، هم دنیا و هر که نقشی در این چیدمان داره. احساس میکنم چیزی که طبق عرف و قانون من مالکش هستم یه قرارداد مضحک و غیر منصفانه ست برای حفاظت از خودم و توجیهی برای بی تفاوت بودن. به راحتی ممکن بود من و کسی که بهش کمک میکنم جامون عوض بشه.
تا پارسال 10% درصد درآمدم رو به صورت ناشناس به آدمهای ناشناسی میدادم که نه احساس خوبی پیدا کنم از این تعامل، نه اونها احساس بدی پیدا کنند.
اصرار هم داشتم به کسی نگم که از بازگو کردنش لذت نبرم. الان هم کمی معذبم که این رو میگم . حدود 1 ساله دیگه اینکارو نمیکنم. شاید چون حداقل 80% درآمدم رو مستقیماً صرف بقیه میکنم. بابتش به خودم افتخار نمیکنم. حتی حس میکنم دست خودم نیست. اگر تمام یا حتی نصف درآمدم (یا وقتم) رو صرف نیازهای خودم کنم حالم خیلی بد میشه. البته کم کم دارم به این نتیجه میرسم که این رویکرد در درازمدت خیلی هوشمندانه نیست.
کمک کردن اثربخش، کار آسانی نیست اما چون احساس میکنیم با نیت خوبی این کارو میکنیم و داریم کار خیر میکنیم اگر نتیجه خوبی نده یا حتی به نتیجه شر ختم بشه، زیاد ناراحت نخواهیم بود. شاید به همین دلیله که موسسات خیریه در دنیا و دولت ها با اهداف خیرخواهانه سالیانه میلیاردها دلار پول رو هدر میدن.
بماند که نتیجه (نه نیت آگاهانه) بعضی از کمک کردن های ما، صرفاً ارضای روانی خودمون و شرمسار کردن و تحقیر دیگران و مواردی از این قبل هست.
- نیچه: "بزرگترین خطر در کجاست ؟ در دلسوزی. چه کسی را بد می دانی؟ آنکس که همیشه می خواهد دیگران را شرمسار کند. انسانی ترین کار چیست؟ شخصی را از شرمساری مبرا کردن." (حکمت شادان، نیچه، عزت الله فولادوند، صفحه 242)
- یکی از چیزهایی که در مورد کودکی خودم دوست دارم این بود که به دیگران - که با دیدن وضع پوشش و سر و صورتم و کاری که میکردم سعی میکردن بهم کمک کنن یا دلسوزی نشون بدن - اجازه نمی دادم با این کارها (و بازی های روانی) منو تحقیر کنن و خودشون ارضا بشن. شاید تلخی و خشم مستتر در حرفهام هم از همون زمان میاد.
- دن اریلی در کورس A Beginner's Guide to Irrational Behavior، یک روانشناس و استاد دانشگاه هاروارد رو که در زمینه پول تحقیق میکرد دعوت کرده بود. خلاصه تحقیقات این استاد- که اسمشون یادم نیست-، این بود که با دادن پول و وقتمون به بقیه احساس میکنیم که پول و وقت بیشتری داریم. پارادکس جالبیه. شاید پیام ضمنی که به خودمون میدیم اینه که من اونقدر دارم که به بقیه هم میبخشم.