خاکسپاری در فضا | یک کسب و کار نامتعارف با خاکستر مردگان
زمانی که فضاپیمای افقهای نو (New Horizons) در سال ۲۰۱۵ از کنار سیارهی پلوتو میگذشت، به جز دوربینها و سیستمهای کامپیوتری و ابزارهای مطالعاتی، یک بستهی کوچک دیگر را هم حمل میکرد؛ خاکستر یک انسان.
افقهای نو طی پروژهای ۷۲۰ میلیون دلاری، در سال ۲۰۰۶ به فضا پرتاب شد. در نخستین لحظهی پرتاب، سرعتی در حدود ۵۶۰۰۰ کیلومتر بر ساعت را تجربه کرد و مسیری را آغاز کرد که پایانی برای آن متصور نیست (+).
این فضاپیما نُه سال و نیم در منظومهی شمسی حرکت کرد تا در نهایت توانست پس از طی کردن پنج میلیارد کیلومتر به نزدیکی پلوتو برسد و تصویر زیر را از فاصلهی ۱۲۰۰۰ کیلومتری این سیاره برای ما مخابره کند:
خاکستر داخل فضاپیما به کلاید تامباو (Clyde Tombaugh) تعلق داشت. ستارهشناسی که در ۲۴ سالگی پلوتو را کشف کرده بود و رویایش این بود که روزی بتواند به دورترین نقاط منظومهی شمسی سفر کند.
تامباو در سال ۱۹۹۷ در سن ۹۱ سالگی درگذشت و بدنش را سوزاندند. زمانی که قرار شد فضاپیمای افقهای نو به سمت پلوتو پرتاب شود، قسمتی از خاکستر او را در یک بستهی آلومینیومی کوچک داخل فضاپیما قرار دادند تا بدن تامباو بتواند تا نزدیکی پلوتو پرواز کند.
خاکسپاری در فضا
داستان تامباو از نظر احساسی واقعاً تأثیرگذار است. جوانی که سیارهای دوردست را کشف کرده و باقیماندهی عمر خود را هم صرف نجوم کرده و در نهایت، خاکستر بدنش به میلیاردها کیلومتر دورتر پرتاب میشود. خاکستری که از نزدیک، پلوتو را میبیند و باز هم دورتر میرود و اکنون که شما این نوشته را میخوانید بیش از هفتونیم میلیارد کیلومتر از زمین فاصله گرفته است.
اگر کنجکاو هستید متن روی درپوش استوانه را بخوانید، تصویر بزرگشدهی زیر میتواند بیشتر به شما کمک کند:
مستقل از جزئیاتی که گفتیم، آیا چنین تجربهای برای افراد دیگر هم جذاب است؟ آیا کسانی هستند که دوست داشته باشند پس از مرگ، خاکسترشان به فضا برود؟ ظاهراً پاسخ این سوال مثبت است.
از همان ابتدا که بحث سفرهای تجاری به فضا جدی شد و شرکتها به این فکر کردند که «چگونه میتوان از سفرهای فضایی پول درآورد؟» ایدهی خاکسپاری در فضا هم به ذهن عدهای رسید.
حدود چهار دهه قبل در سال ۱۹۸۰ شرکتی به اسم خدمات فضا (Space Services Inc) در آمریکا تأسیس شد و پنج سال پس از تأسیس، در سال ۱۹۸۵ از وزارت حملونقل آمریکا مجوز خواست که «به ما اجازه بدهید برای فرستادن خاکستر مردگان به فضا برنامهریزی کنیم.»
همان سال چنین مجوزی صادر شد و شرکت خدمات فضا کار جدی در این زمینه را آغاز کرد. این مجموعه در نهایت پس از هشت سال توانست شرکتی به نام سِلِستیس (Celestis) را به عنوان یکی از زیرمجموعههای خود تأسیس کند و مسئولیت پروژهی خاکسپاری فضایی (Space Burial) را به آن بسپارد.
اصطلاح Space Burial را که در سالهای اخیر در زبان انگلیسی رایج شده ظاهراً باید به خاکسپاری فضایی ترجمه کرد. اگر چه چون معمولاً بدنها در فضا به خاک سپرده نمیشوند، شاید اصطلاح فضاسپاری مناسبتر باشد.
سلستیس یک کنسرسیوم از شرکتهای فعال در زمینهی تدفین و خاکسپاری است و طبیعی هم هست که با این شکل از همکاری، رقبای سنتی هم با این پروژهی جدید همراه میشوند. ضمن اینکه شاید بتوانند مشتری هم جذب کنند. چون این فرصت برایشان وجود دارد که به مشتریان خود (کسانی که میخواهند مردگان خود را بسوزانند) پیشنهاد دهند که خاکستر مردگان را به فضا بفرستند.
جالب اینجاست که در مقالهای که روی سایت ناسا وجود دارد و به نظر میرسد که حداقل دو دهه قدمت داشته باشد، بحث خاکسپاری فضایی به عنوان یکی از روشهای کسب درآمد در فضا آمده و سلستیس هم به عنوان یک نمونه مطرح شده است (+).
در آن مقاله به شکل کاملاً علمی، مطالعات بازاریابی هم گزارش شده و بررسی کردهاند که چند درصد از مردم در کشورهای مختلف مردگان خود را میسوزانند و سپس نقل شده از میان مردگانِ خاکستر شده، ۱٪ تا ۶٪ آنها تمایل دارند خاکسترشان به فضا ارسال شود.
البته سلستیس تنها نماند و رقیب دیگری هم برایش پیدا شد. اِلیسیوم (Elysium) شرکت دیگری است که در سال ۲۰۱۳ تأسیس شده و حوزهی فعالیت خود را هم دقیقاً خاکسپاری فضایی تعریف کرده است.
چه گزینههایی برای خاکسپاری فضایی وجود دارد؟
گزینهها متعدد هستند.
اگر حاضر باشید حدود ۲۵۰۰ دلار پرداخت کنید، میتوانید خاکستر خود را به شهاب تبدیل کنید. به این صورت که خاکستر شما را در یک بستهی بسیار کوچک به مدار زمین پرتاب کنند و بعد از اینکه چند ماه (یا شاید یک یا دو سال) دور زمین چرخید، مانند یک شهاب به داخل جو سقوط کند و بسوزد و متلاشی شود.
الیسیوم این پیشنهاد ویژه را با عکس زیر تبلیغ میکند:
اما اگر کسی سخاوتمند باشید و حاضر شوید حدود ۱۰۰۰۰ دلار پرداخت کنید، گزینهی جالبتری وجود دارد. میتوانید کپسول کوچکی از خاکستر خود را به سطح ماه بفرستید تا برای همیشه (یا لااقل تا زمانی که بشر آنجا را مثل زمین نابود نکرده) روی سطح ماه باقی بماند.
البته ۱۰۰۰۰ دلار (یا دقیقتر بگوییم: ۹۹۵۰ دلار) مخصوص پنجاه نفر اول است. نفرات بعدی باید ۱۱۹۵۰ دلار پرداخت کنند و این را هم به خاطر داشته باشید که مالیات بر ارزش افزوده در این قیمت لحاظ نشده است.
در واقع وضعیت نهایی خاکستر شما چیزی شبیه تصویر زیر خواهد شد:
این واقعیت را باید پذیرفت که هم ماه را نمیشود خیلی کثیف کرد و هم در مدار زمین نمیتوان زبالههای فضایی زیادی ایجاد کرد (این قطعات میتوانند به ماهوارهها و سایر تجهیزاتی که در فضا هستند آسیب بزنند). بنابراین منطقیتر است که بپذیرید خاکسترتان با دیگران در یک بسته قرار بگیرد.
البته گزینهی دیگری هم وجود دارد که آن را دفن عمیق مینامند. به این معنا که درست مانند کلاید تامباو خاکستر شما به فضای لایتناهی پرتاب میشود و برای همیشه (بگذارید صادق باشیم: تا زمانی که به چیزی برخورد کند و نابود شود) به مسیر خود را ادامه خواهد داد. برای این گزینه حداقل باید ۱۲۵۰۰ دلار بپردازید.
گزینههای قیمتگذاری
وقتی از یک کسب و کار حرف میزنیم، قاعدتاً باید محصولات و گزینههای متعدد هم تعریف شود تا مشتریان حق انتخاب داشته باشند.
بررسی پیشنهادهای سلستیس و الیسیوم نشان میدهد که چنین گزینههایی هم در نظر گرفته شده است (+).
مثلاً ممکن است شما بخواهید خاکستر خودتان و کسی که دوستش دارید در قالب یک بسته به فضا پرتاب شود. در حالت عادی، برای هر انسان یک گرم خاکستر به فضا پرتاب میشود. اما اگر دو نفری یک بستهی دو گرمی سفارش دهید و با دوست یا شریک عاطفی یا یکی از بستگان خود به فضا پرتاب شوید، این شانس را خواهید داشت که از تخفیف استفاده کنید و به جای ۲۵۰۰۰ دلار، صرفاً ۱۸۷۵۰ دلار پرداخت کنید (البته مالیات بر ارزش افزوده یادتان نرود!).
حتی شاید اقتصادیتر باشد که نفر سومی را هم پیدا کنید تا مجموعاً بتوانید با قیمتی حدود ۲۵۰۰۰ دلار به فضا پرتاب شوید.
گزینههای جذاب دیگری هم وجود دارد.
مثلاً اگر خاکستر یکی از عزیزانتان را به مدار زمین پرتاب کنید، طبیعتاً به خاطر حجم کوچک آن نمیتوانید گردشش دور زمین را ببینید. اما یک اپلیکیشن در اختیار شما قرار میگیرد که اگر آن را سمت آسمان بگیرید به شما نشان میدهد الان خاکستر در کجای آسمان است و با چه سرعتی در حال حرکت است.
اگر هم نگران پرتاب ناموفق هستید، برای این مشکل هم راهکاری پیشبینی شده است. به شما یک ضمانتنامه داده میشود که اگر پرتاب اول ناموفق بود، دوباره یک گرم دیگر از خاکستر خودتان یا عزیز درگذشتهی شما در پرواز بعدی به فضا پرتاب خواهد شد.
طبیعتاً امکان فیلمبرداری از مراسم هم یکی از گزینههاست و اگر هزینهی آن را پرداخت کنید، یک فیلم حرفهای از لحظهی پرتاب هم در اختیارتان قرار میگیرد.
همچنین با پرداخت هزینهی مجزا میتوانید یک روز قبل از پرتاب موشک یا فضاپیما به محل پرتاب بروید تا یک تور آموزشی کامل (و همچنین یک مراسم یادبود آبرومند) برگزار شود.
دقیقاً از چه موشک یا فضاپیمایی استفاده میشود؟
ما تا اینجا دربارهی همه چیز صحبت کردیم، اما نگفتیم که موشکها و فضاپیماهای این پروژههای خاکسپاری از کجا تأمین میشوند. هم سلستیس و هم الیسیوم ابتدا تلاش کردند که موشکهای خودشان را به فضا پرتاب کنند. البته آنها میدانستند که برای پروژهی دفن در ماه و همینطور دفن عمیق از توانایی فنی کافی برخوردار نیستند.
اما حداقل فکر میکردند که شاید بتوانند برای مدار زمین این کار را انجام دهند. اما هر دو شرکت در تجربههای نخستین خود شکست خوردند.
آنها به سرعت قانع شدند که بهترین کار همراه شدن با ناسا و اسپیسایکس و شرکتهای مشابه است. پروژههای فضایی متعددی در آمریکا اجرا میشوند و هزینههای بالایی هم دارند. به همین علت، مجریان پروژههای فضایی از اینکه کمی خاکستر با موشکها و فضاپیماهایشان حمل کنند و پول خوبی بگیرند راضی هستند.
گزارشهای سلستیس نشان میدهد که گاه در یک پرتاب سادهی آزمایشی ایلان ماسک برای قرار دادن ماهوارهای در مدار زمین، خاکستر سیصد نفر هم ارسال شده است! با مراجعه به سایت سلستیس (و الیسیوم) میتوانید گزارش این پرتابها و نام کسانی که خاکسترشان ارسال شده است را ببینید (+):
خلاصه اینکه کسانی که اخیراً پرواز جف بیزوس به فضا را دیدهاند و ناراحتند که بودجه و پول کافی برای چنین ماجراجوییهایی در زندگی ندارند، میتوانند امیدوار باشند که چنین فرصتی را در مردگی تجربه کنند.
احساس شما نسبت به خاکسپاری در فضا چیست؟ آیا چنین کاری را جذاب یا معنادار میدانید؟
اگر محدودیتهای مختلف (باورهای مذهبی، محدویت مالی و …) وجود نداشت و میتوانستید بین گزینههای گردش در مدار زمین، دفن در ماه یا پرتاب به فضای نامتناهی یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکردید؟
آیا نقطهای در زمین نیست که آن را به آسمان ترجیح دهید؟ یا شاید هم اساساً معتقدید که چنین دغدغههایی برای کسی که دنیا را ترک کرده، چیزی بیشتر از یک بازی بیخاصیت نیست.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
در مورد بحثی که مطرح کردید، چند نکته به نظرم رسید که گفتم شاید بد نباشد به صحبتهای شما اضافه کنم. البته اصل حرفم، نکتهی پنجم است که در آن، تقریباً با شما همنظر هستم.
نکتهی اول روی کلیت بحث تأثیری ندارد. اما باز هم در حد یک یادآوری عرض کنم که بسیاری از فرقههای ادیان ابراهیمی به معاد جسمانی معتقدند و این نکتهای است که در کتب درسی رسمی کشور هم بر آن تأکید میشود. البته کسانی مانند ملاصدرا هستند که معاد را روحانی میدانند، اما علمای شیعه روی خوشی به امثال او نشان نمیدهند و بخشی از آموزشهای حوزوی روی نقد امثال ملاصدرا در زمینهی معاد جسمانی متمرکز است (تازه همین ملاصدرا هم جرأت نکرده معاد جسمانی را به کلی انکار کند، بلکه بحث معاد جسمانی با جسم مثالی را مطرح کرده است).
البته باز هم تأکید میکنم که این نکته در فضای کلی بحث تأثیری ندارد. به هر حال، اگر قرار باشد همهی ذرات اجساد که طی میلیونها سال در تمام کرهی زمین پخش شده و بارها در جسم دیگران استفاده شده جمع شود، این یکی دو گرم هم از نقاط دور فضا جمع خواهد شد به آن خواهد پیوست.
نکتهی دوم این است که به گمانم اصطلاح «سرمایهداری» - اگر از معنای رایج آن در صدا و سیمای جمهوری اسلامی یا ادبیات کمونیستی بگذریم - تعریف شفافی دارد. سرمایهداری نظامی است که مالکیت خصوصی را به رسمیت میشناسد و بر نقش حداقلی دولت اصرار دارد و مکانیزم بازار آزاد - و فاصله گرفتن از نرخهای دستوری - را در غالب کالاها و خدمات (و نه همهی آنها) تجویز میکند.
نقطهی مقابل تفکر سرمایهداری، همین تفکری است که کموبیش در کشور ما حاکم است که در نهایت به صدور بخشنامه برای قیمت زولبیا و بامیه هم رسیده است (+). و قبلاً هم سالها در بلوک شرق وجود داشته و دستاوردهایش محسوس و ملموس است.
البته میتوان بحث کرد که «سرمایهداری» با «نظام سرمایهداری» فرق دارد و سایر اختلافنظرهای موجود در این حوزه و نقدهایی که به امثال آدام اسمیت و میلتون فریدمن و دیوید ریکاردو و فردریش هایک وجود دارد را فهرست کرد.
اما به گمانم اینکه در حد بحث «خاکسپاری فضایی» به سراغ واژهی «سرمایهداری» برویم و بعد هم مجبور شویم سه قرن تاریخ پیچیدهی اندیشهی اقتصادی را پشت آن بیاوریم، چندان اثربخش نیست.
نکتهی سوم: فرض کنیم واژهی «سرمایهداری» را که به گمانم Out of Context به کار رفته کنار بگذاریم و جمله را اینگونه بازنویسی کنیم که: «کسب و کارها، هر چیزی را در قالب کسب سود و افزایش سرمایه میبینند حتی مرگ.»
به گمانم من و شما که درس «کسب و کار» خواندهایم نباید با این جمله مشکل داشته باشیم. کسب و کارها تا زمانی که مرزهای قانون و اخلاق را پشت سر نگذاشتهاند، حق دارند هر چیزی را در قالب کسب سود و افزایش سرمایه نگاه کنند.
اساساً پایهی کسب و کار، ارزشآفرینی است و معیار ارزش هم این است که «مشتری حاضر باشد برای آن پول پرداخت کند.»
پس اگر کسب و کار راضی است و مشتری هم راضی است و قانون و اخلاق هم مشکلی ندارند، در اینجا «ناراضی» نمیتواند وجود داشته باشد.
البته ممکن است در اینجا کسی بگوید به هر حال «کسب سود از طریق پرت کردن خاکستر مرده به فضا» با «ادارهی بیمارستان» فرق دارد و به نظر میرسد دومی مولدتر و مفیدتر از اولی است. اما فراموش نکنیم که اگر وارد این بازی خطرناک شویم، به زودی باید «شورای تشخیص میزان مفید بودن کسب و کارها» یا «شورای صیانت از مشتریان در برابر کسب و کارهای مبتنی سرمایهداری» تأسیس کنیم و عدهای هم در آن بنشینند و مجوزفروشی کنند و مرکزی برای رانت و فساد ایجاد شود.
ضمن اینکه مطالعهی تاریخ علم و اقتصاد و صنعت و تکنولوژی نشان میدهد تعداد قابلتوجهی از اختراعات بزرگ تکنولوژی و دستاوردهای ارزشمند، نه به شکل هدفمند، بلکه به شکل تصادفی در داخل یا در کنار کسب و کارهایی شکل گرفتهاند که به نظر چندان مفید یا آیندهدار نمیآمدهاند. همین الان هم، افراد زیادی معتقدند که وقتی روی زمین اینقدر گرسنه وجود دارد، نباید برای تسخیر آسمان هزینه کرد. اما هیچوقت نمیدانیم، شاید روزی برسد که فرار به آسمان تنها راه رهایی از زمین باشد.
نکتهی چهارم اینکه ما به عنوان درسخواندههای اقتصاد و کسب و کار، باید به این نکته توجه کنیم که بسیاری از کسب و کارها، شغل ایجاد میکنند و از این منظر ارزشمند هستند. فرض کنیم عدهای پولدار که دیگر نمیدانند با پولشان چه کار کنند، تصمیم میگیرند پولشان را برای پخش کردن خاکسترشان بر روی سطح خورشید خرج کنند (گزارشهای سلستیس نشان میدهد همین الان، عدهای از مشتریان اصرار دارند که ما حتماً میخواهیم خاکمان روی خورشید پاشیده شود!). چرا باید این کار را با یک جملهی شعاری شبیه اینکه «سرمایهداری همیشه دنبال کسب سود و افزایش سرمایه است» توصیف کنیم؟ این پول به هر حال به یک روشی خرج میشود. آنکس که میخواهد خاکسترش را روی خورشید بپاشد، اگر این پول را از او نگیرند و آن کار را انجام ندهند، مسجد و حسینیه و کلیسا تأسیس نخواهد کرد. بلکه احتمالاً مهمانیهای بزرگی خواهد گرفت و شامپاینهای گرانقیمت و شرابهای چند صدساله را برای مهمانانش خواهد گشود. چه بهتر که خرج پروژهای شود که ایجاد اشتغال نسبتاً زیادی دارد و دههای پروژهی جانبی دانشگاهی از آن تغذیه میشوند و تحقیقاتی شکل میگیرد که در جاهای دیگر هم مفید است. اگر فرض کنیم دستاوردهای فضایی انسان، ارزشمند هستند، بالاخره همین رویاهای عجیب و غریب این «مردگانِ خاکستر شده» هم بخشی از تأمین مالی آنها را بر عهده داشته. چقدر بهتر که «سرمایهداری» به این شیوه پروژههایش را تأمین مالی کند، تا اینکه نفت زیر پای مردم را بفروشد و همین کارها را با سرمایهی صد در صد ملی و دولتی اجرا کند.
نکتهی پنجم اینکه من هم مثل شما و حتی کمی بیشتر، تلاش برای کارهای نمایشی پس از مرگ را بیهوده میبینم و همیشه حرف نیچه را به خاطر دارم که «وقتی که مردیم، کاملاً مردهایم.»
به همین خاطر، اینکه خاکسترم تا ماه (و حتی تا خورشید) برود، هیجانزدهام نمیکند. راستش را بگویم، حتی اینکه جسم زندهام هم به ماه یا خورشید برود، هیجانی برایم ندارد و دقیقاً بر خلاف آنهایی که در اوایل متن از ایشان دفاع کردم، ترجیح شخصیام این است که پولم در طول زندگیام بر روی زمین و برای زمینیان خرج شود.
با این حال، شاید اگر پول زیادی داشتم و میدیدم که فرصت بازدید از یک پایگاه فضایی در حالت عادی برای مردم عادی فراهم نیست، دوست داشتم از سلستیس یا الیسیوم بخواهم برایم یادبودی در یکی از همین مراکز فضایی برگزار کنند و دوستانم و مثلاً تعدادی از بچههای متمم، بتوانند به این بهانه، با جزئيات پروژههای فضایی آشنا شوند.
حالا اگر الزام این کار این بود که خاکسترم را هم به فضا پرت کنند، بکنند. اگر هم الزامی نبود و تخفیف میدادند، خاکسترم را همان جا زیر پا بریزند و لگدمال کنند. اما در ازای آن، افراد بیشتری را برای برگزاری مراسم یادبودم در مرکز فضایی دعوت کنند.
البته فعلاً که ایران هستیم و چنین بحثی، فراتر از یک تجربهی ذهنی نیست.