تا بیست و دو سالگی: برای والدین به نفع نوجوانان!
کمتر چیزی مانند «تربیت نسل جوان» دغدغهی پدر و مادرهای امروز است. پدر و مادرهایی که عمر و انرژی و ثروت و سلامت خود را برای دیدن لبخند شادی و رضایت، بر چهرهی فرزندان خود صرف نمودهاند.
اما تربیت در دوران جدید چه معنایی دارد؟ آیا معنای تربیت در دنیای امروز، با تربیت در زمانی که نسل قبل زندگی می کردند یکسان است؟ آیا نظارت بر فرزندان در دنیای مدرن امروز که ابزارهای تکنولوژیک، مرز بین واقعیت و خیال را مبهم و شکننده کردهاند امکان پذیر است؟
آیا همانطور که والدین ما، در زمان کودکی ما، به رفت و آمدهای ما نظارت داشتند و دوستان ما را میشناختند و در مورد آنها ما را راهنمایی میکردند، چنین امکانی امروز هم وجود دارد؟
در شرایطی که دوستان ما، آی دیهای چند حرفی در شبکههای اجتماعی یا نرم افزارهای پیام رسان هستند و ثابت ترین و قابل اتکاترین آدرس سکونت، آدرس ایمیلی در فضای مجازی است که ساکن آن، هر لحظه ممکن است بی هیچ پیامی و پیامکی از آنجا توشه بردارد و به سرزمین دیگری در این مجازستان برود؟
مرز بین راندن فرزندان به سمت جلو و مانع شدن آنها در مسیر پیشرفت کجاست؟ یا باید بپذیریم که نسل بعد، نسلی است که عینکهای خاص با صفحه نمایش دیجیتال را از روی چشمانش برنخواهد داشت و به چشمان غیرمسلح نسل قبل خواهد خندید؟ ما درست زندگی میکردیم که پنج دوست نزدیک داشتیم که هر روز با آنها آش میپختیم و میخوردیم، یا اینها که پانصد دوست غیرنزدیک دارند و عکس آشهای خود را در شبکههایی مانند فیس بوک و اینستاگرام، به یکدیگر نشان میدهند؟
آیا ما واقعاً پاسدار سنت هستیم و تلاش کننده در راه حفظ ارزشهای اجتماع؟ یا مانند نسلهای سنتگرای گذشته هستیم که در نخستین تجربهی خود با دوش آب، آن را در مقایسه با خزینه، غیربهداشتی و غیرشرعی میدیدند و مدتی طول کشید تا فرایند جدید را بپذیرند.
ما برای نسل جدید خود چه داریم؟ ما حتی نمیدانیم که در زمانی که به بازار کار میرسند چه شغلی وجود دارد. ما حتی نمیدانیم که وقتی پیر و بازنشسته شدیم و سربار خانهی آنها شدیم، هدیهی تولد برای نوهی خود چه چیزی را خواهیم خرید. حتی نمیدانیم که خودکار یا مداد یا موبایل یا کامپیوتر در آن زمان وجود دارد یا نه.
آیا همهی این حرفها به این معناست که والدین هیچ حرفی برای فرزندان خود ندارند؟
قطعاً چنین نیست. تکنولوژی چیزی فراتر از انسان و انسانیت نیست. قواعد زندگی یکسان هستند. اما مصداقهای آنها هر روز تغییر میکنند. صداقت هنوز ارزش دارد. اما شاید معنای آن در نحوه پر کردن پروفایل شبکه های اجتماعی، بیشتر قابل درک باشد. دزدی هنوز بد است. اما شاید بزرگترین دزدی امروز، دزدی مالکیت معنوی دیگران است. تخصص داشتن هنوز هم خوب است. اما شاید تخصص در آن کاغذپارههایی که در کیف ماست و هنوز نام خود را به عنوان آنها مزین میکنیم(!) خلاصه نشود. بومی سازی خوب است، اما شاید مرز و بوم، در دنیای بدون مرز امروز، معنایی دیگر داشته باشد.
اما نسل دیروز اگر میخواهد حرف امروز را بزند، باید دنیای امروز را بشناسد. باید بتواند تا حد ممکن، دنیای فردا را تصور کند. سری تا بیست و دو سالگی، حرفهایی برای نسل دیروز است. به امید اینکه آنها را به نگاه امروز مجهز کند. و بتواند آنها را با نسل امروز، همدلتر کند که گویا در این دنیای پرتحول امروزی، دیگر همکلامی شرط کافی برای تفهیم و تفاهم نیست. سری تا بیست و دو، همچنین برای نوجوانان زیر بیست و دو سال هم هست. نه به خاطر بیان سادهتر. که نسل امروز هوشمندتر از نسل قبل است و برای درک دغدغههای زندگی، نیازمند ساده سازی نیست. بلکه برای اینکه به ابزار و کلماتی مجهز شود که برای نسل قبل، آشناتر است و شاید این زبان مشترک، ابزاری اثربخش برای تفهیم و تفاهم گردد. تمام متمم میتواند برای نوجوان امروزی مفید باشد. اما درسهای زیر بیست و دو سالگی، گزارشی علمی برای شکل دادن به پایهای برای گفتگوی میان نسل امروز و نسل دیروز است. گزارشی از تجربه و مطالعات و تحقیقاتی که دانشمندان، در مواجهه با تغییرات محیط انجام دادهاند و کوشیده اند مرز بین دفاع از باورهای ارزشمند قدیمی و تعصب بر جهل جا مانده از قدیم را در آن بهتر و بیشتر مشخص کنند. درس تا بیست و دو سالگی، هدیهای به جوانتر هاست. احترام ویژه به نسلی که این روزها، بزرگترین اتهامش، «پیگیری رویاها و آرزوهایش» است. نسلی که گاه به رغم اشتراک کلامی، خود را با والدینشان، ساکن دو سرزمین مختلف میبینند و همچنین هدیه ای به بزرگترهاست: آنهایی که تمام وجودشان، تمام رضایت و لذتشان، تمام بهشتشان، در آرامش و امنیت و برق شادی در چشمان فرزندانشان خلاصه میشود. در این سری آموزشی تا کنون این نوشتهها منتشر شده:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری قبل از بیست و دو سالگی به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
سلام. واقعیت اینه که من نباید با اکانت گروه متمم حرفهای شخصی بزنم و احتمالاً بقیهی بچههای تیم شاید حس خوبی نداشته باشند. اما به هر حال از دسترسی به حساب ادمین سوء استفاده میکنم ;)
به دلیل توصیهی دوستانی مثل شما، ما هفتهی گذشته با چند نفر از مطرحترین دوستانی که در زمینهی کودکان و نوجوانان فعالیت میکنند (از مشاور آموزشی تا روانپزشک)صحبت کردیم. اعتراف میکنم که شنیدن خیلی حرفها و واقعیتها برای ما هم ساده نبود و دردناک بود. اگر چه بیشتر از گذشته ترغیب شدیم که به این حوزه فکر کنیم.
این مطلب که عرض میکنم نظر شخصی من هست و نمیدانم چقدر علمی است. اگر چه بقیهی دوستان آن را رد نکردند. همانطور که ما در مسیر تحولات اجتماعی مدام تز و آنتی تز و سنتز رو (نه به معنای مارکسیستی اون بلکه به معنای علمیاش) میبینیم به نظر میاد که این مسیر در نسلهای مختلف ما هم دیده میشه. تا حدی که من میفهمم، نسل جوانان امروز ما انعکاس حرف پدرانمون هستند.
وقتی پدران و مادران ما برای دخترشون خواستگار میومد و میگفتند: پسر خوبیه. البته هنوز اجاره نشینه و نمیدونم میتونه یک روز با این حقوق خونه بخره یا نه...
جوابش در نسل جدید این شد که یک تحصیل کرده ما ترجیح میده کنکور درس بده تا کار تخصصی که لااقل در روز خواستگاری چنین کامنتی روی اون نباشه.
اگر پدر و مادرها بعد از خواستگاری میگفتند: جوان مسئولیه. فکر می کنم بتونه نقش مهمی در آیندهی این مردم داشته باشه و یک روز بتونیم با افتخار بگیم که داماد ما بوده.
احتمالاً نسل جدید به جای کلاس کنکور گزینههای دیگری رو جستجو میکرد.
وقتی ما به بچهمون نگفتیم که تو باید یک آدم متمایز بشی و گفتیم باید شریفی بشی. وقتی نگفتیم که تو باید جزو ۱۰۰ نفر تاثیرگذار روی نسل خودت بشی و گفتیم باید جزو صد نفر اول کنکور بشی. الان جوانانی داریم که اگر اسم دانشگاه و مدرکشون رو ازشون بگیری فقط ۱۰۰ کیلو گوشت زائد ازشون میمونه.
من شریف درس خواندهام. با رتبهی یک هم آنجا رفتم. امروز دیدن بسیاری از هم دانشگاهیانم حالم رو بد میکنه. دانشگاه یک مقطع چند ساله بوده و تموم شده. دیگه حتی اسمش هم نباید بیاد. حتی نباید لازم بشه از مدرکم بگم. الان بعد از ۱۰ سال گذشتن از فارغ التحصیلی باید از دستاوردهام بگم.
اما نسل قبل اینها رو به ما یاد نداد. نسل قبل از من هنوز در معرفی من به هم طبقههای خودشون میگن: شعبانعلی. تحصیل کردهاست. شاگرد اول شریف!
کسی نمیگوید که این آدم کاری رو بلد هست یا نه.
درد و دل زیاد است. اما ما هم مثل شما با وجود احساس ناامیدی موردی، به خودمان اجازه نمیدهیم که متوقف شویم. به هیچ دلیلی.
شاد باشید
محمدرضا شعبانعلی