Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


تفکر تاملی (بازاندیشی) یعنی چه؟ | چرا باید این شکل از فکر کردن را یاد بگیریم؟


بازاندیشی

آیا تا به حال پیش آمده که در یک جلسهٔ کاری یا مهمانی دوستانه، حرفی بزنید که بعداً از گفتنش پشیمان شوید؟

آیا پیش آمده که در یک فروشگاه، بعد از گفتگوی طولانی و پینگ‌پونگی با فروشنده، نهایتاً کالایی را بخرید. اما وقتی به خانه می‌رسید، از خود بپرسید: «واقعاً چه شد این کالا را خریدم؟»

آیا این تجربه را داشته‌اید که با کسی شریک شوید و وقتی همکاری‌تان به بن‌بست رسید، روزهای نخست همکاری را مرور کنید و به خود بگویید: «آن روزها چه حال‌و‌هوایی داشتم و چه فکر‌هایی در سرم بود که تصمیم گرفتم با فلانی شریک شوم؟»

بعید است چنین تجربیاتی نداشته باشید. این نوع فکر کردن به گذشته را «بازاندیشی / Reflection» و گاه «تأمل» می‌نامند. «تفکر بازاندیشانه» یا «تفکر تأملی» هم اصطلاح دیگری است که برای آن به کار می‌رود (ترجمهٔ Reflective Thinking).

اگر توسعه فردی، حرفه ای گری، یادگیری و رشد شخصی برایتان مهم و جدی است، چاره‌ای ندارید جز این‌که بازاندیشی و مهارت تفکر تأملی را به بهترین شکل ممکن بیاموزید و در خود تقویت کنید.

توجه کنید که بازاندیشی با مرور خاطرات تفاوت دارد:

تفاوت بازاندیشی (تفکر تأملی) با مرور خاطرات

در بازاندیشی ما صرفاً دنبال به خاطر آوردن گذشته‌ها نیستیم. بلکه نگاهی ارزیابانه و موشکافانه به آن‌چه گذشته داریم.

بنابراین اگر روز تلخ یا شب خوبی را با دوستان‌تان گذرانده‌اید و صرفاً خاطره‌اش را مرور می‌کنید، نمی‌شود اسمش را بازاندیشی گذاشت. اما اگر در خاطرهٔ آن روز و شب، پاسخ سوال‌ها و ابهام‌هایتان را جستجو می‌کنید، از یادآوری فاصله گرفته و به بازاندیشی نزدیک شده‌اید:

  • چه شد که آن اتفاق افتاد؟
  • من دقیقاً‌ چه گفتم که طرف مقابل عصبانی شد؟
  • حس آن لحظهٔ من چه بود؟

بنابراین اگر تا کنون با اصطلاحات «تفکر استراتژیک»، «تفکر سیستمی» و «تفکر نقاد» آشنا بودید، در ذهن خود «بازاندیشی» یا «تفکر تأملی» را هم به فهرست انواع شیوه‌های تفکر اضافه کنید.

یکی از پایه‌های اصلی دوره فکر کردن با نوشتن، همین شیوهٔ‌ تفکر تأملی است و در ادامهٔ درس‌های این دوره بارها از زوایای مختلف به آن خواهیم پرداخت. اما فعلاً کمی دربارهٔ‌ معنای تفکر تأملی و اندکی هم دربارهٔ فواید این شکل از تفکر صحبت می‌کنیم.

تعریف بازاندیشی (تفکر تأملی)‌ چیست؟

بازاندیشی، مفهومی بسیار قدیمی است و حتی در ادبیات مذهبی هم همواره توصیه به آن را می‌بینیم (+): حاسِبوا أنْفُسَکُم قَبلَ أنْ تُحاسَبوا ، و زِنوها قَبلَ أنْ تُوزَنوا (به حساب خود برسید، پیش از آن‌ که به حساب‌تان برسند و خود را بسنجید پیش از آن که سنجیده شوید).

در دنیای مدرن هم اصطلاحات تأمل و بازاندیشی (reflection) در حرف‌های بسیاری از نویسندگان و صاحب‌نظران وجود دارد. امّا بر سر تعریف بازاندیشی و تفکر تأملی اتفاق‌نظر وجود ندارد. علاوه بر این، حتی در زمینهٔ هدف از بازاندیشی و موضوعاتی که باید درباره‌شان تأمل کنیم هم نظر یکسانی وجود ندارد.

واضح است که انتظار نداریم وقتی عالم دینی از بازاندیشی حرف می‌زند، منظورش با آن‌چه مدرس ریاضیات دربارهٔ «اهمیت بازاندیشی در حل مسئله» می‌گوید یکسان باشد. و نیز آن‌چه عالم دینی و مدرس ریاضیات تحت عنوان بازاندیشی می‌گویند، قاعدتاً ربط چندانی به آن‌چه روانشناسان دربارهٔ بازاندیشی می‌گویند نخواهد داشت.

با این حال، طی یک قرن اخیر که بازاندیشی و تفکر تأملی جای خود را میان دانشگاهیان باز کرده و ادبیات مرتبط با آن هم شکل گرفته، می‌توانیم دربارهٔ‌ بازاندیشی به‌شکلی حرف بزنیم که کم‌و‌بیش همهٔ این گروه‌ها را راضی کند:

تعریف تفکر تأملی (Reflective Thinking)

تفکر تأملی یعنی توقف و نگاه کردن کنجکاو، نقاد، ارزیابانه و نکته‌جو به پشت سر، به مسیر طی شده (نه به حال و نه به آینده).
این گذشته می‌تواند چند دقیقهٔ‌ قبل، چند ساعت قبل یا چند روز و حتی چند سال قبل باشد.
و موضوعی که در این گذشته جستجو و بررسی می‌کنیم ممکن است شامل اتفاق‌ها، افکار، رفتارها، گفته‌ها، احساسات یا هر چیز دیگری را شامل شود.

البته بسیار پیش می‌آید که مغز به گذشته فکر کند، اما تفکر تأملی یعنی ما این کار را از حاشیه به مرکز توجه خود می‌آوریم و انرژی فکری و روانی‌مان را برای لحظاتی بر آن متمرکز می‌کنیم.

چرا به تفکر تأملی نیاز داریم؟

دنیای ما هر روز شلوغ و شلوغ‌تر می‌شود. تراکم کارها و فعالیت‌ها آن‌قدر زیاد شده که به سختی می‌توانیم قدرت توجه خود را مدیریت کنیم. هنوز از اتفاق قبلی رد نشده‌ایم که اتفاق بعدی می‌افتد. هنوز خبر قبلی را نخوانده‌ایم که خبر بعدی منتشر می‌شود. هنوز درگیر خواندن یکی از مطالب منتشر‌شده در شبکه‌های اجتماعی هستیم که که دوستی مطلب دیگری را برایمان می‌فرستد.

زندگی به‌شدت روی دور تند رفته و زیر بمباران اتفاق‌ها، پیام‌ها و سیگنال‌هایی که حواس را پرت می‌کنند، فراموش می‌کنیم آن‌چه را انجام داده‌ایم یا در اطراف‌مان روی داده مرور کنیم.

نتیجه را هم کم‌و‌بیش دیده‌ایم: اشتباهات مشابه را بارها تکرار می‌کنیم. اتفاق‌های بد مشابه، بارها تکرار می‌شوند. از رابطه‌ای ناموفق بیرون می‌آییم و به رابطهٔ ناموفق دیگری وارد می‌شویم.

نهایت کاری که معمولاً‌ انجام می‌دهیم این است که سعی می‌کنیم دربارهٔ تصمیم‌ها و انتخاب‌های فعلی‌مان – که پیش رویمان هستند – بیشتر فکر کنیم. اما فکر کردن در لحظهٔ‌ حال دربارهٔ گزینه‌های فعلی، و اساساً‌ فکر کردن به آن‌چه دقیقاً در همین لحظه درگیرش هستیم، با فکر کردن به گذشته فرق دارد. احتمالاً جملهٔ معروف ویلیام باتلر ییتس را شنیده‌اید:

محدودیت در دسترسی به مجموعه‌ درس‌های فکر کردن با نوشتن

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های فکر کردن با نوشتن برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

اعضای ویژه‌ی متمم علاوه بر دسترسی به این درس‌ها به مجموعه‌ی گسترده‌ای از درس‌ها به شرح زیر دسترسی پیدا می‌کنند:

 فهرست درس‌های متمم

البته بررسی‌های ما نشان داده که علاقه‌مندان به درس‌های فکر کردن با نوشتن از میان فهرست فوق، معمولاً برای مطالعه‌ی درس‌های زیر وقت می‌گذارند:

  خودشناسی | شخصیت شناسی | کوچینگ

  تصمیم گیری | مهارت ارتباطی | زندگی شاد | عزت نفس

  تفکر سیستمی | مشاوره مدیریت | مدیریت زمان

  دوره MBA (مطالعه‌ی منظم همه‌ی درس‌ها)

تذکر: برای دسترسی به محتوای درسی که مشاهده می‌کنید، صرفاً‌ عضو شدن و پرداخت عضویت کافی نیست و باید تمرین ورود به بحث را هم انجام دهید. انجام این تمرین بسیار ساده باعث می‌شود یادگیری شما افزایش پیدا کند و صرفاً حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه از وقت شما را می‌گیرد.

تا این‌جا فقط کمی دربارهٔ مفهوم بازاندیشی و تعریف تفکر تأملی حرف زدیم. این بحث جزئیات بیشتری دارد. در ادامه باید دربارهٔ فواید بازاندیشی و تفکر تأملی بیشتر صحبت کنیم تا کاملاً متقاعد شوید به این شیوهٔ تفکر نیاز دارید و هر چقدر هم فکر کنید فواید آن را تصور کنید، باز هم جنبه‌های مثبت دیگری وجود دارد که از چشم‌تان دور مانده است.

پس از آن به سراغ روشها و تکنیکهای بازاندیشی خواهیم رفت و خواهیم دید که وقتی تفکر تأملی با نوشتن همراه شود، چگونه می‌تواند به رشد فردی و اصلاح و تغییر مدل ذهنی ما کمک کند.

چند پرسش و پاسخ آن‌ها

چه کسانی در زمینهٔ تفکر تأملی کار کرده و کتاب و مقاله نوشته‌اند؟

صاحب‌نظران بسیاری در زمینهٔ روش بازاندیشی و الگوی تفکر تاملی کار کرده‌اند. اما حداقل سه نفر هستند که در یک قرن اخیر این بحث را بسیار جدی‌ گرفته و درباره‌اش کتابها و مقالات متعدد نوشته‌اند:

  • جان دیویی‌ (John Dewey)
  • دونالد شون (Donald Schön)
  • دیوید کولب (David Kolb)

رویکرد این سه نفر به تأمل و بازاندیشی کاملاً یکسان نیست و بسته به این که چه کسی و با چه هدفی تفکر تأملی را آموزش دهد، افکار یکی از این سه نفر پررنگ‌تر می‌شود. اما به هر حال هر جا بحث تفکر تأملی باشد، معمولاً از این سه نفر نام می‌برند.

چه اصطلاحات دیگری به عنوان معادل فارسی Reflective Thinking به کار می‌رود؟

علاوه بر بازاندیشی و تفکر تأملی، اصطلاحات تفکر بازتابی و تفکر انعکاسی هم در متون فارسی (خصوصاً مقاله‌های تحت وب) وجود دارد. اما با توجه به این که تصور انگلیسی‌زبان‌ها از reflection با تصویری که ما از اصطلاح انعکاس و بازتاب داریم متفاوت است، ما در متمم این معادل‌ها را به‌کار نمی‌بریم و بر این باوریم که احتمالاً کسانی که از این دو معادل استفاده می‌کنند، شناخت کافی از مفهوم Reflection ندارند و از ابزارهای ماشینی برای ترجمه استفاده کرده‌اند.

تمرین و مشارکت در بحث

آخرین باری که عمیقاً درگیر یک اتفاق، تصمیم یا رفتار (مثبت یا منفی) شُدید و برای مدت نسبتاً طولانی آن را مرور و بررسی کردید کی بوده؟ موضوع این اتفاق یا تصمیم یا رفتار چه بوده؟

قرار نیست حتماً جزئیات آن را بگویید (البته گفتنش هم احتمالاً برای دوستان‌تان جذاب و آموزنده است). اما حداقل در چند کلمه موضوع آن را بگویید. مثلاً: «حرفی که به دوستم زدم و پشیمان شدم» «پیامکی که به‌اشتباه برای فرد دیگری فرستادم» «موفقیت غیرمنتظره‌ای که برایم پیش آمد» «شکستی که در کسب‌و‌کارم خوردم» «آسیبی که به یکی از وسایلم وارد شد» و …

آیا این مرور چیزی بیش از تجربهٔ احساسات مختلف (حرص خوردن دوباره، تجربهٔ شادمانی و …) برایتان داشت؟ مثلاً این‌که به این نتیجه رسیده باشید رفتار خاصی را تکرار نکنید،‌ یا یکی از عادت‌ها یا رفتارهایتان را تکرار و تقویت کنید، یا رابطه‌‌تان را با کسی قوی‌تر (یا ضعیف‌تر) کنید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری فکر کردن به کمک نوشتن به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه فکر کردن به کمک نوشتن

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۵ نظر برای تفکر تاملی (بازاندیشی) یعنی چه؟ | چرا باید این شکل از فکر کردن را یاد بگیریم؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    الان که می‌خواستم تمرین این درس رو انجام بدم، توجهم به یک نکتهٔ جالب جلب شد. نوع رفتار من در بازنگری و بازاندیشی، کاملاً‌ تابع موضوع و حوزه‌ایه که اتفاق مطلوب یا نامطلوب برام افتاده. در ادامه توضیح می‌دم:

    در زمینهٔ کارهای روزمره، بهره‌وری و عملکرد

    من در این حوزه‌ها به‌شدت از تفکر تأملی استفاده می‌کنم. در حدی که شاید از نظر خیلی‌ها افراطی بیاد. مثلاً یه بار دو سال پیش لپ‌تاپ برده بودم توی یه جلسه و شارژ لپ‌تاپ نصفه بود. برق قطع شد. اما اگر لپ‌تاپ من شارژ داشت، کار پیش می‌رفت. اما شارژ نداشت و معطل شدیم و جلسه به بعد موکول شد.

    چند شب بعد، کاملاً یک ساعت وقت خالی کردم. نشستم و به اون اتفاق - که واقعاً هم خیلی مهم نبود - فکر کردم. دیدم این اتفاق می‌شد به وجود نیاد. به همهٔ روش‌هایی که می‌شه مانع چنین اتفاقی شه فکر کردم و نهایتاً چند اصلاح مهم انجام دادم:

    • یه پاوربانک ۲۴۰۰۰ میلی‌آمپری خریدم و همیشه توی ماشین (یا کیفم) همراه می‌برم.
    • هر روز صبح قبل از بیرون رفتن لپ‌تاپم رو کامل شارژ می‌کنم و هرگز بدون لپ‌تاپ شارژ شده بیرون نمی‌رم.
    • هر شب قبل خواب، شارژ پاوربانک خودم رو چک می‌کنم که حداقل بالای ۸۰٪ باشه.
    • اگر جایی به علت نبودن پریز از پاوربانک برای شارژ لپ‌تاپ استفاده کنم، بلافاصله در همون‌جا پاوربانک رو به پریز می‌زنم تا دوباره به یه حداقلی از شارژ برسه (تا شب که خونه کامل شارژ بشه).

    این فقط یه نمونه بود. اما همهٔ کارهای دیگه‌ام هم در حوزهٔ عملکرد و بهره‌وری همینه. مثلاً می‌تونید تصور کنید وقتی یه بار یه جا توی بانک خودکارم ننوشت، همهٔ پروتکل‌های استفاده از خودکار و همراه بردنش رو تغییر دادم (کاملاً رسمی، شب نشستم و فکر کردم که ایراد چی بوده. و چی باید میشده و ...).

    در زمینهٔ روابط

    اگر فکر کنید این نوع دقتی که در حوزهٔ بهره‌وری و کارهای عملیاتی انجام می‌دم، در روابطم هم انجام می‌دم اشتباه کردید. وقتی مشکلی در روابطم پیش میاد، اون‌جا هم خیلی وقت می‌ذارم. اون‌جا هم یه ساعت‌هایی رو خالی می‌کنم و بهش فکر می‌کنم. ظاهراً همه‌چی شبیهه. جز این‌که دقیقاً با تعریفی که در این درس گفته شده، تأملی و reflective نیست. بیشتر مرور و نشخواره.

    به رفتارهای خودم فکر می‌کنم و می‌بینم که کجاها اشتباه کرده‌ام. نه با این نیت که اصلاح بشه. فقط به خودم نق می‌زنم. به رفتارهای طرف مقابل فکر می‌کنم. و در ذهنم چند بار باهاش دعوا می‌کنم. بعد یادم میفته که دو تا حرف توهین‌آمیز - که واقعاً به نظرم شایسته‌اش بوده - باید بهش می‌گفته‌ام و نگفته‌ام (البته اضافه بر شش تا حرف دیگه که به نظرم شایسته‌اش بوده و حواسم بوده و بهش گفته‌ام!). اشتباهات خودم رو هم که مرور می‌کنم، باز به شکلی نیست که در آینده تکرار نشه. بلکه نوعی مجازات کردن خودم به خاطر اشتباهاتم از طریق حرص دادن دوبارهٔ خودمه.

    و خلاصه این نوع نشخوار کردن رو بارها و بارها انجام می‌دم. این نوع رفتارم باعث می‌شه که اگر یک رابطه‌ای مخرب یا نامناسب بوده،‌ دوباره وسوسه نشم بهش برگردم. اما مشکلش اینه که هیچی رو حل نمی‌کنه. و بعداً ممکنه همون اشتباه رو در مورد فرد دیگه هم بکنم. چه انتخاب دوست اشتباه و چه اشتباه‌های خودم در دوستی.

    نهایتاً، اگر بهبودی در رفتار و نگاهم حاصل می‌شه، همون بهبود غیرمستقیم و ضمنی هست که بالاخره هر انسان و حیوانی بعد از تجربیات، اتوماتیک انجام می‌ده. اما تلاش آگاهانه‌ام کمه.


    پی‌نوشت یک : این رو هم الان دقت کردم که در حوزهٔ روابط، در بخش مثبتش اتفاقاً‌ تفکر تأملی دارم. یعنی اگر یه دوستی خوب و آرامش‌بخش یا همکاری مفید و ارزش‌آفرین دارم، بارها با خودم فکر می‌کنم که چه اتفاق‌ها، عادت‌ها و تصمیم‌هایی باعث شد این دوستی شکل بگیره و رشد کنه. و چه‌جوری می‌تونم در آینده، زمینهٔ تکرار چنین اتفاق‌هایی رو افزایش بدم.

    پی‌نوشت دو: کلاً بعد از آشنایی با تفکر تأملی، چیزی که برای خودم شفاف شد اینه که با وجود تفاوت بسیار زیاد «مرور بی‌فایده و نشخوار گذشته» و «بازاندیشی گذشته»، اگر حواس‌مون نباشه این دو تا رو خیلی ساده با هم اشتباه می‌گیریم. بازاندیشی و تفکر تأملی، هم به تمرین نیاز داره و هم به تلاش آگاهانه

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .