عمیق ترین حفره روی زمین | در جستجوی راهی برای ورود به جهنم
در دوران جنگ سرد، بخش قابلتوجهی از ثروت و منابع بلوک شرق و دنیای غرب، صرف رقابت سیاستمداران دو طرف با یکدیگر میشد.
پروژههای بلندپروازانه یکی پس از دیگری تعریف میشدند تا هر یک از دو اردوگاه، به اردوگاه دیگر نشان دهد که در قلهی علم و تکنولوژی ایستاده و گوی رقابت را از دیگری ربوده است.
اگر بخواهید مثالی از این رقابتها را به خاطر بیاورید، احتمالاً پیش از هر چیز دیگر، رقابت برای سفر به ماه به ذهنتان میرسد. اما میدانیم دامنهی رقابت بسیار گستردهتر بوده و حوزههای بسیار متنوعی را در بر میگرفته است.
یکی از پروژههای جاهطلبانه در آن دوره، دستیابی به عمق زمین بوده است.
آمریکاییها چنین پروژهای را در سال ۱۹۵۷ شروع کردند. آنها میخواستند از نقطهی تماس پوستهی زمین (Crust) با گوشتهی آن (Mantle) نمونهبرداری کنند. پوستهی زمین به طور متوسط ۳۵ کیلومتر ضخامت دارد. البته اگر کسی بتواند سوراخ مورد نظر خود را در عمق اقیانوسها ایجاد کند، طبیعتاً زودتر به انتهای پوسته میرسد.
آمریکاییها تلاش برای حفر یک سوراخ عمیق در پوسته کره زمین را تا ۱۹۶۶ ادامه دادند. اما در نهایت پروژهی آنها به دلیل محدودیتهای بودجه متوقف شد (با جستجوی عبارت Project Mohole میتوانید اطلاعات بیشتری به دست بیاورید).
حالا که آمریکاییها در تلاش خود ناکام مانده بودند، فرصت خوبی بود تا اتحاد جماهیر شوروی برتری تکنولوژیک خود را نشان دهد و ثابت کند که به اوج قلههای دانش و فناوری دست یافته است.
پروژهی شوروی در شمال غرب این کشور در شبهجزیرهی کولا کلید خورد. جایی که ده کیلومتر با مرز نروژ فاصله داشت.
محققان شوروی سرسختتر و جدیتر از محققان آمریکایی بودند و بودجه هم برایشان معنا نداشت. آنها میخواستند به هر قیمت، این پروژه تحقیقاتی را پیش ببرند و آن را به خار چشم آمریکاییها تبدیل کنند.
حفاری در سال ۱۹۷۰ آغاز شد و اگر از برخی مقاطع کوتاه که کار متوقف میشد صرفنظر کنیم، میتوانیم بگوییم بیش از بیست سال ادامه داشت.
محققان در این پروژه توانستند به عمق ۱۲۲۶۲ متری زمین دست پیدا کنند. برای اینکه درکی از این عدد داشته باشید کافی است بدانید که متوسط ارتفاع پرواز هواپیماهای تجاری (غیرنظامی) چیزی در همین حدود است. یعنی همانقدر که هواپیما میتواند اوج بگیرد، محققان شوروی توانستند متههای حفاری خود را در زمین فرو کنند (به عنوان یک مقایسهی دیگر هم کافی است تصور کنید که این عمق، حدود ۱۵ برابر ارتفاع برج خلیفه در شهر دبی است).
در طول مدت حفاری، کشفیات جالبی هم انجام شد. از جمله اینکه توانستند در عمق ۶۷۰۰ متری به فسیل بیست و چهار نوع موجود تکسلولی دست پیدا کنند که نشان میداد حدود ۲/۷ میلیارد سال قبل، روی زمین حیات وجود داشته است. آنها تقریباً در همین عمق بر خلاف انتظار خود به آب هم رسیدند. آبی که کاملاً مستقل در آن عمق حبس شده بود و به آبهای سطحی زمین – که ما میشناسیم و از آنها استفاده میکنیم – متصل نبود.
این دستاوردها قطعاً از نظر علمی ارزشمند هستند، اما هدف پروژه چیز دیگری بود: عبور از پوستهی زمین. یعنی حفاری به عمق ۳۵ کیلومتر.
اتفاقی که در عمل افتاد این بود که متخصصان حفاری در عمق ۱۲۲۶۲ بر خلاف انتظارشان به سنگهایی با دمای ۱۸۰ درجهی سانتیگراد رسیدند. در حدی که باید چیزی شبیه پلاستیک را حفاری میکردند و دستگاههای آنها برای چنین دمایی طراحی نشده بود (فرض اولیه این بود که در آن عمق، دما حدود ۱۰۰ درجهی سانتیگراد است).
همزمان با این مشکل فنی، یک اتفاق بزرگ دیگر هم روی داد: فروپاشی شوروی.
هر دو اتفاق باعث شد که این پروژهی جاهطلبانه در سال ۱۹۹۲ متوقف شود. اگرچه روسیه به شکل رسمی توقف پروژه را در سال ۱۹۹۵ اعلام کرد.
حاصل همهی آن تلاشها و هزینهها – که موازی با انواع چالشهای اقتصادی مردم و دولت در اتحاد جماهیر شوروی ادامه داشتند – امروز یک ساختمان مخروبه است. ساختمانی که در تصویر زیر ملاحظه میکنید:
در میان همهی این زبالهها و ضایعات فلزی، یک درپوش کوچک به قطر ۲۳ سانتیمتر میبینید.
درپوشی که بسیار محکم به محل خود جوش داده شده و پیچ شده است. این درپوش عمیقترین سوراخ کرهی زمین را پوشانده است. در حدی که اگر چیزی درون آن سقوط کند حدود چهار دقیقه طول میکشد تا به انتهای سوراخ برسد. سوراخی که مردم محلی آن را دریچهای به جهنم مینامند.
توضیح: با جستجوی عبارت Kola Superdeep Borehole میتوانید اطلاعات بسیاری دربارهی این پروژه پیدا کنید (+/+/+).
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : جواد خوانساری
این زنگ تفریح ناخودآگاه منو پرتاب کرد به حیاط خونهی قدیمیمون. جایی که من و برادر کوچیکترم -بر اساس تصویری که تو یه کارتون دیده بودیم- تصمیم گرفتیم با کندن یه حفرهی عمیق تو باغچه به اون طرف زمین برسیم.
ما بی اونکه بدونیم با آمریکا و شوروی در حال رقابت بودیم. و ابزارمون برای کندن عمیقترین حفرهی روی زمین، قاشقهایی بود که مخفیانه از آشپزخونه کِش رفته بودیم. و از اونجایی که این یه پروژهی فوق محرمانه بود، کل فرایند حفر تونل تو تاریکی شب و در مخفیترین گوشهی باغچه انجام میشد.
شب اول و دوم و سوم گذشت. پروژه داشت با سرعت مطلوب پیش میرفت. و ما پر از اشتیاق بودیم که لایههای زمین رو یکی یکی کنار بزنیم . تا اینکه حفرهی ما بهخاطر اتفاقی که پیشبینی نمیکردیم، تو عمق حدوداً ۶۰۰ میلیمتری برای همیشه متوقف شد.
نه به دلیل محدودیتهای بودجه که آمریکاییها دچارش شدند و نه به خاطر مشکلات فنی و فروپاشی شوروی که روسها دچارش شدند، بلکه فقط و فقط به یه دلیل خیلی ساده پروژهی مشترک من و برادرم متوقف شد: همزمانی غیبتهای شبانهی ما با دو قاشق از آشپزخونه، باعث جلب توجه مادر گرامی شده بود. و حدس زدن باقی ماجرا کار سختی نیست.
پینوشت: شک ندارم اگه من و برادرم تدبیری برای این ماجرا اندیشیده بودیم، حالا اسممون بهخاطر کندن عمیقترین حفرهی زمین، تو کتاب رکوردهای گینس ثبت شده بود :)