امروز وقتی درباره آمازون حرف می‌زنید، مجبور نیستید اصطلاح شرکت آمازون یا فروشگاه اینترنتی آمازون را به کار ببرید. همچنین لازم نیست تأکید کنید که منظور شما رودخانه آمازون یا جنگل های آمازون نیست. اما آمازون هم مثل هر شرکت دیگری، دوره‌ای داشته که باید اسمش را کامل و با توضیحات به کار می‌برده: فروشگاه اینترنتی آمازون یا خرده فروشی

آتش‌نشان؛ کبرا؛ بستنی یخی؛ تیغ؛ گندم؛ یوزپلنگ؛ کلید؛ طلوع؛ غروب؛ ولتر؛ پاسکال؛ بوعلی؛ عقاب؛ جغد؛ طوفان؛ تبر؛ تاریکی؛ هشت‌ضلعی؛ تیرکس؛ مورچه؛ ۸۱۲؛ آپولو؛ پرواز؛ آسمان؛ تونل؛ نیسان آبی؛ پنجره؛ ستاره؛ خورشید؛ ماه؛ سونامی؛ زلزله؛ سُس؛ شمشیر؛ آرش؛ کهکشان؛ کِرم؛ کِرِم؛ چکش؛ گوسفند؛ چراغ؛ خط‌کشی؛ دیوار؛ پله؛ سنگ؛ بهمن؛ اپل؛ اژدها؛ مارمولک؛ قهوه؛ تانک؛ کرج؛ سیب؛

در گذشته‌های دور، ضرب‌المثلی وجود داشت که می‌گفت: دوستِ دوستِ من،‌ دوستِ من است و دوستِ دشمنِ من، دشمن من است. به شکل مشابه، کم نیستند کسانی که دشمنِ دوست‌شان را دوست ندارند و نسبت به دشمنِ دشمن‌شان احساس محبت و همدلی می‌کنند. امروز این بحث از هر زمان دیگری در گذشته پیچیده‌تر شده است.

مطالبی که در قالب دعوت به گفتگو منتشر می‌شوند در مقایسه با سایر درس‌ها و مطالب متمم، فضایی صمیمی‌تر و به دور از چارچوب‌های خشک درسی دارند. می‌کوشیم به بهانه‌ی حرف‌های بزرگان و نکاتی که در کتابها و مقاله‌ها می‌بینیم و می‌خوانیم،‌ با یکدیگر در مورد تجربیات خود در فضایی نزدیک به درس‌های متمم صحبت و گفتگو