دوره MBA آنلاین در متمم: داستان چگونگی شکلگیری آن
سالهای اخیر، دوران رونق MBA در ایران بوده است. موج رغبت به دوره MBA که بیش از صد سال است در جهان آغاز شده و در کشورهای مختلف به شکل های متفاوت مشاهده میشود از اوایل دهه هشتاد با آغاز به کار جدی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، به همت و حمایت جدی دکتر علینقی مشایخی و همکارانشان در ایران، دوباره رونق گرفت.
طی سالهای اخیر، مردم بر این باور بودند که رشته MBA دوای درد آنها خواهد بود. دانشجویانی که به تازگی از مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شده بودند، به امید آینده ای درخشان، حقوقی بالا و پرش سریع تر از نخستین پله های مسیر شغلی، تستهای هوش و ریاضی و زبان و سایر درسها را پاسخ میدادند، تا به یک صندلی در کلاسهای ارشد دانشگاهی دست پیدا کنند.
مدیران نسلهای قبل و کسانی که مشغله شغلی یا دوری از فضای دانشگاهی، حوصله معادلات دیفرانسیل و انتگرال و شرکت در کنکورهای ارشد را از آنها گرفته بود، به دنبال راه حل دیگری بودند تا به دور از فضای رسمی درس و دانشگاه، فرصتی داشته باشند تا دانش روز دنیا را در حوزه مدیریت فرا گرفته یا لااقل با نسل جدید فارغ التحصیلان مدیریت، که برای هر یک از فعالیتهای آنها، یک نام پیچیده و مدرن آموخته بودند، هم کلام شوند.
مدارس آموزش عالی آزاد، فرصت را مغتنم شمردند و انواع دوره های MBA در کشور آغاز به کار کردند. حالا کسی که میخواست MBA بخواند از دوره های دو ساله دانشگاهی تا دوره های یک ساله و یک ترمه و یک ماهه و یک روزه MBA گزینه داشت.
مدت زیادی نگذشت که فضای کسب و کار کشور، مملو از کسانی بود که هر یک، برگه ای در کیف داشتند تا ثابت کند آنها در دوره های مدیریت شرکت کرده اند. این نسل جدید دانش آموخته های مدیریت، به لغتنامه جدیدی مجهز شده بودند. حالا میشد مشکلات شرکتها و سازمانها را با کلمات پیچیده و حرف های دهن پرکن، مطرح کرد. حالا برند، استراتژی، تفکر سیستمی، رفتار سازمانی، منابع انسانی، کیفیت، تحول، کارآفرینی، طرح تجاری برای کسب و کار و دهها واژه دیگر، به «ورد روزانه» مدیران و کارشناسان تبدیل شده بود.
این روزها هر کس می تواند به سادگی، «سالادی از کلمات مدیریتی» درست کند و بر اساس ذائقه مخاطب، افزودنیهای مختلف را به آن سالاد بیفزاید. در ظاهر سفره رنگینی است که تنها پس از برچیده شدن، متوجه میشویم که هنوز ما را گرسنه گذاشته و غیر از «فیبر» چیزی نصیب ما نشده است!
حاصل این وضعیت، همان شرکتهای سابق با همان مشکلات سابق و همان ویژگیهای سابق است، که اکنون نام های زیباتر و توصیف زیباتری از وضعیت خود دارند، بدون اینکه تغییر جدی در وضعیت آنها به وجود آمده باشد. همینطور، با نسل جدیدی از فارغ التحصیلان MBA طرف هستیم که بدون اینکه حتی تجربه یک ریال فروش داشته باشند، مشاور فروش شرکتها شده اند و بدون اینکه، نامی برای خود دست و پا کرده باشند، مشاور توسعه برند شده اند و بدون اینکه توانایی مدیریت جیب خود را داشته باشند، تئوریهای مدیریت پرتفو را به هفتاد روایت برای دیگران تعریف میکنند.
اما چه باید کرد؟ اگر نگاهی آسیب شناسانه به وضعیت موجود داشته باشیم، چند ضعف جدی در برنامه های آموزشی MBA در کشور وجود داشته است:
اولین ضعف را شاید بتوان محدودیت جدی پذیرش دانشجو در دانشگاههای برتر کشور دانست که در اثر آن عملا امکان ارائه خدمات آموزشی به میزان تقاضای موجود برای آنها فراهم نشد. ضمن اینکه محدودیتهای قانونی، عملا این امکان را فراهم نمیکرد که مدیران باتجربه ای که زمان یا حوصله یا حتی توانمندیهای بالا برای حضور در دوره ها از طریق آزمونهای رسمی را ندارند، به شکلی از محتوای این دوره ها بهره مند شوند.
سومین ضعف بزرگ، مدرک گرایی شدید در این حوزه بود. مدیران کسب و کارها که از کم و کیف دوره های آموزشی MBA مطلع نبودند، برای حل انواع مشکلات خود، فارغ التحصیلان MBA را استخدام کردند. MBA از یک رشته تخصصی به یک کالای قابل شمارش تبدیل شد. در دهه گذشته کم نشنیدیم از مدیران که میگفتند: هفده تا MBA آورده ایم که درون سازمان پخش کنیم تا عارضه یابی کنند. یا چهار تا MBA برای بازاریابی میگذاریم و سه تا هم میفرستیم به استراتژی فکر کنند تا ببینیم چه میشود. جالبتر اینکه کم نبودند افرادی که وقتی آنها میپرسیدی زمینه مورد علاقه شما برای کار در سازمان چیست؟ میگفتند: MBA!
چهارمین ضعف، استفاده از مدرسانی بود که خود کمترین تجربه ای در حوزه کسب و کار نداشتند. این چالش زمانی جدی تر شد که مراکز آموزشی آزاد به تعداد زیاد تاسیس شدند و نیروی آکادمیک توانمند و دانشمند و مجرب، به اندازه کافی برای تامین نیازهای آنها وجود نداشت. در این شرایط، دانشجویان عملا پای صحبت کسانی می نشستند که نه تنها بیشتر از آنها نمی دانستند، بلکه رویای برخی از آنها، استخدام شدن در شرکت دانش پذیرانی بود که پای صحبتشان نشسته بودند.
پنجمین ضعف، نبود محتوای کافی و روزآمد در این حوزه بود. به فرض که مدرسی میخواست متعهدانه و حرفه ای درس دهد یا دانشجویی میخواست کامل و دقیق درس بخواند، عملا محتوای علمی دقیق و کاربردی به اندازه کافی وجود نداشت.
همه این نقدها، به معنای بی اثر شمردن انواع دوره های MBA در ایران نیست. نمونه هایی هم وجود دارند که از این دوره ها الهام گرفته و به بهبود کسب و کار خود پرداخته اند. یا اینکه تجربیات قبلی خود را در چارچوب دانش روز دنیا طبقه بندی کرده اند. حداقل خاصیت MBA این بود که مدیریت را که رشته ای ضعیف و پایین تر مهندسی و پزشکی و حقوق و رشته های مشابه محسوب میشد، به یکی از زمینه های پرطرافدار تبدیل کرد. اما سوال کلیدی این است که چه میزان از ظرفیت دانشی که تحت عنوان MBA در ایران آموخته میشود، واقعا مورد بهره برداری قرار گرفته است و آیا این میلیونها نفر ساعت آموزشی که به یک صنعت اقتصادی سود ده طی سالهای اخیر تبدیل شد، آیا واقعا توانست به اندازه مورد انتظار، به بهبود کیفیت زندگی دانش آموختگان و به تبع آن سازمانهای فعال در کشور، کمک کند؟
متمم، که نام خود را از مخفف عبارت «محل توسعه مهارتهای من» اقتباس کرده است، بر اساس ادعا و ماموریت خود، همواره تلاش نموده است محتوای آموزشی مفید مهارتی و مدیریتی را به صورت روزآمد و با بهترین کیفیت و مناسب شرایط اقتصادی و فرهنگی ایران، با حداقل هزینه ممکن، برای مخاطبان فراهم کند. ضمن اینکه ارائه آنلاین محتوا، در حال حاضر قوی ترین روش آموزشی موجود برای برقراری عدالت آموزشی در ایران است. مهارتهای مدیریتی، تنها نیاز مدیران تهران و شهرهای بزرگ نیست. حتی کسی که در یک شهر یا روستای بسیار کوچک هم فعالیت میکند، میتواند به سهم خود با استفاده از این مهارتها برای بهبود کیفیت زندگی خود و اطرافیانش تلاش کند.
بر این اساس، با همکاری سایر دوستانی که در ایران یا خارج از ایران، در حوزه مدیریت فعالیت نموده اند، تصمیم گرفتیم سلسله نوشته های MBA را منتشر کنیم. این نوشته ها به صورت منظم در کنار سایر مطالب متمم، طی یک برنامه یک ساله، عرضه خواهند شد. مفروضات و ماموریت این دوره آموزشی، در نوشته بعدی به صورت مستقل اعلام خواهد شد. تمام این محتوا، برای کلیه کاربران ویژه متمم قابل دسترسی بوده و استفاده از آنها و حتی مطالعه Case Study ها و انجام تمرینهای آخر هر فصل، مستلزم هیچگونه هزینه دیگری نخواهد بود.
امیدواریم، مجموعه این تلاشها، موجب رضایت خاطر مخاطبان عزیز و حامیان همراه طرح متمم را فراهم آورد.
از این به بعد ما MBA را مخفف Master of Business Administration نمیدانیم. واژه Master که در اصل تخصص را القا میکند در کشور ما بیشتر به «کارشناسی ارشد» تعبیر شده است. MBA در نگاه ما، Motamem Business Administration است و آن را با هدف توسعه مهارتهای خود در مدیریت کسب و کار، می آموزیم.
MBA با معنای نخست، برگه ای است که میتواند به دیگران ارائه شود تا دانش ما را اثبات کند و در معنای دوم، نگرشی است که قرار است به بهبود محیط کسب و کار برای ما و دیگران منجر شود.
با ما همراه بمانید.
محمدرضا شعبانعلی
موسس و مدیر گروه متمم
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
در این دوره خواهیم دید که برخی از تقسیمبندیهای سنتی نظیر اقتصاد خرد و کلان و همینطور «کسب و کارهای کوچک» و «کسب و کارهای بزرگ» عموماً ریشه در تفکرات کلاسیک مدیریت دارند. این تقسیم بندیها از اون جهت در آموزش مدیریت ما ریشه پیدا کردهاند که ما چندان به روز نیستیم و در بسیاری از حوزهها هنوز از دانش یک دهه قبل و حتی قبل از اون استفاده میکنیم. امروز اگر هم تقسیم بندی وجود داره بیشتر بر اساس تنوع منابع و تنوع فعالیتهای تحت پوشش مدیران است. در غیر این صورت، عملاً دانش واقعی مدیریت تا حد زیادی مستقل از اندازهی کسب و کار است. به همون اندازه که در ریاضی، جدول ضرب ثابت است. مستقل از اینکه یک حساب چند هزارتومانی را با آن میسنجیم یا یک حساب میلیاردی.