مرحله جدید تغییرات در متمم
این مطلب طولانی و حدود ۲۵۰۰ کلمه است. زمانی که لطفاً کار مفید دیگری نداشتید آن را بخوانید.
ضمن اینکه سبک نگارش آن ههم کمی غیررسمی است و شاید کمی با بقیه مطالبی که معمولاً در متمم میخوانید متفاوت باشد. اما به دلیل اهمیت آن، چارهای نبود جز اینکه با لحن سادهتر و غیررسمیتر در اینجا بنویسم و در واقع گزارشی از تصمیمهای اخیر ما بر اساس بازخوردهایی است که در طول این مدت از شما گرفتهایم و به خصوص ایمیلها و پیغامها و کامنتهایی که در طول چند هفته اخیر، از شما دریافت کردیم.
همانطور دوستان مختلف در لابهلای کامنتها مطرح کردند و ما هم به تناسب، برای برخی از آنها پاسخهایی را مطرح کردیم، سه نگاه کلی به کارکرد متمم در میان دوستان متممی وجود دارد. البته بحث مربوط به این سه نگاه، مستقل از پرسوناهای مختلف دوستان متممی است که ما به صورت مستقل و دقیق، آنها را ارزیابی و تحلیل کردهایم و برای تولید و سفارشی سازی محتوا از آن استفاده میکنیم.
گروهی از دوستان، متمم را مانند یک مجله آموزنده “مدیریتی-مهارتی” میبینند. این دوستان بسته به علاقه خود، مطالب مختلف را میخوانند. بخشی از آنها هم به ما لطف دارند و با پرداخت هزینه اشتراک، از متمم حمایت میکنند. شاید برایتان جالب باشد که بر اساس بررسیهای ما گروهی از این دوستان، عموماً مطالب کاربر آزاد ما را میخوانند، اما باز هم کاربر ویژه متمم هستند که ما همیشه مدیون لطف و حمایت آنها هستیم.
بر اساس بررسیهای ما، این دوستان به طور متوسط هفتهای حدود یک ساعت برای متمم وقت میگذارند.
ما اینها را دوستانی میبینیم که اگر بخواهند سایتهای خارجی را بخوانند شاید مثلاً Forbes یا HBR را بخوانند. آن سایتها هم مدل درآمدی مشابه متمم دارند و بخشی از محتوا را رایگان و بخشی دیگر را به صورت محدود در اختیار مشترکان خود قرار میدهند.
ما به اندازه توان خود، تلاش میکنیم که رضایت این دوستان را تامین کنیم و البته آنها هم عملاً در کنار استفاده خودشان، فضایی را برای شکل گیری یک محیط آموزشی عمومی ایجاد کردهاند که امیدواریم کیفیت کار ما در حدی بوده باشد که آنها از مشارکت داشتن در این طرح، خشنود باشند.
گروه دوم از دوستان، کسانی هستند که متمم را به عنوان یک محیط آموزشی نگاه میکنند. برای آن وقت جدیتر و منظمتری میگذارند. مطالب را میخوانند. تلاش میکنند در زندگی روزمره و محیط کسب و کار آنها را به کار ببرند. اما حوصله یا فرصت حل تمرینها را ندارند.
این گروه از لحاظ وقتی که به متمم اختصاص میدهند بسیار متنوع هستند. در بین آنها میتوان افرادی با حضور یک ساعت در هفته تا چهار یا پنج ساعت در هفته (بر اساس تعداد موضوعات مورد علاقه) مشاهده کرد.
این دوستان احتمالاً اگر بخواهند به جای متمم به سراغ پلتفورمهای خارجی بروند شاید Udacity و Coursera و Class-Central را انتخاب کنند. البته سهم ویدئو در آن سیستمها که نام عمومی آنها هم MOOC است بیشتر است. اما ما با توجه به زیرساخت اینترنت کشور و همینطور مسیر متفاوتی که برای آینده متمم داریم و چشم اندازی که از آینده رسانه بصری در طی سالهای آتی میبینیم، به سمت ویدئو نرفتهایم و در آینده هم شکل دیگری از آموزش بصری را مد نظر داریم که به تدریج نمونههای آن را مشاهده خواهید کرد.
برای این گروه دوم از دوستان، سیاست کامنت گذاری ما و توجه به کامنتها و شکل گیری محتوای پویا، با وجود ویژگی های مثبت زیادی که دارد و همینطور هزینههای زیادی که به گروه متمم تحمیل میکند، اگر به شکل ساده و اولیه آن به کار گرفته شود، میتواند محروم شدن از برخی مطالب و محتواها را به همراه داشته باشد. ضمن اینکه ما در تشخیص سلیقه این دوستان، نمیتوانیم قوی عمل کنیم و ممکن است نتوانیم آن طور که شایسته است، رضایت آنها را تامین کنیم.
البته در حال حاضر، علاوه بر کامنتها، وقتی شما کامنتی را میبینید و روی آن علامت آموزنده بود میزنید ما بر اساس محتوای درس و محتوای کامنت، سلیقه شما را ثبت میکنیم تا مراقب باشیم که مطالب مورد علاقه از نظر شما پنهان نمیماند. به همین دلیل شاید مشاهده کرده باشید که گاهی اوقات در لا به لای متن درسها، بر اساس این علامت گذاریها، برای شما لینکهایی را پیشنهاد میکنیم که دوست دیگر شما که همان مطلب را میخواند، آن پیشنهاد را مشاهده نمیکند.
اما اینها قطعاً کافی نیست.
به همین دلیل ما یکی از ابزارهای قدیمی متمم را حذف کردیم و ابزار جدیدی را جایگزین آن کردیم.
ما قبلاً در زیر هر درس، علامتی داشتیم که دوستان متممی میگفتند پیگیر آن درس هستند و درسهایی که افراد بیشتری پیگیر آن بودند، معیاری برای سنجش سلیقه دوستان بود. زمانی که از آن جنس مطلب، درسی ارائه میکردیم، تعداد افراد پیگیر در زیر آن درس دوباره صفر میشد و آنقدر منتظر میماندیم تا دوباره تعداد افراد پیگیر زیاد شود و ما درس بعدی در آن زمینه را ارائه کنیم.
اگر چه به کارگیری این شیوه، بر اساس شاخصهایی که ما تعریف کرده و ارزیابی میکنیم، رضایت عمومی دوستان متممی را تا حدی بهبود داد، مشکلات متعددی هم داشت. مهمترین مشکل این بود که به تدریج حجم مطالب عمومی در متمم بیشتر از مطالب تخصصی میشد. مطالبی که از جنس سبک زندگی بودند افراد پیگیر زیادی داشتند و مطالب تخصصی، طبیعتاً افراد پیگیر کمتر و این باعث میشد که در بلندمدت، متمم از یک محل آموزشی به یک سایت عمومی مثل دهها سایت مشابه دیگر در فضای وب فارسی حرکت کند.
در حال حاضر، زیر هر درس علامتی گذاشتهایم که شما میتوانید روی آن تاکید کنید که آن درس مشخص در حوزه علاقه شما قرار دارد. ضمناً علاوه بر موضوعات، درسها به صورت کاملاً مستقل تحلیل میشوند. ممکن است شما از بین تمام درسهای استراتژی، فقط به استراتژیهای رقابتی علاقه داشته باشید یا از بین تمام درسهای مذاکره، فقط از زبان بدن لذت ببرید. در اینجا با انتخاب دقیق درسهایی که مورد علاقه شماست، ضمن تولید محتوای مناسبتر میتوانیم بخشی از محتوای پویا را هم با توجه به این علایق شما طراحی و تولید کنیم.
دوستانی که وقت کامنت گذاشتن ندارند، حداقل با این ابزار میتوانند علاقه یا عدم علاقه خود را به موضوعات مختلف مشخص کنند.
با این تفاوت که اگر در شبکه های اجتماعی، زیر یک موضوع لایک بزنید، در آینده مطالب بیشتری از آن موضوع را نخواهید دید. اما متمم برای همیشه این علاقه شما را به خاطر خواهد سپرد و در همه جا برای ارائه محتوای مفیدتر از آن استفاده خواهد کرد.
اما گروه سومی هم داریم که از لحاظ تعداد در اقلیت هستند و در حال حاضر حدود ۱۱ درصد از متممیها را تشکیل میدهند، اما سبک بسیار متفاوتی را انتخاب کردهاند. همان سبکی که خود من هم از نخستین روز که به تنهایی این پروژه را شروع کردم و همه همکاران من که امروز در بخشهای فنی و تولید محتوا و ارتباط با دوستان و طراحی سیستم به متمم کمک میکنند به آن باور داریم و بر اساس آن رفتار میکنیم.
این گروه یازده درصدی (که آرزوی ما این است که سهمشان بیشتر شود) به طور متوسط در هفته بیش از پنج ساعت و در موارد زیاد بیش از ۱۰ ساعت برای متمم وقت میگذارند. تازه این وقتی است که ما آنها را در متمم میبینیم. اما قطعاً وقت بیشتری را در فضای فیزیکی هم به فکر کردن و تحلیل کردن اختصاص میدهند.
گروهی که وقتی چهار سال در کنار ما میمانند، انتظار ندارند که مجموعه دانش و مهارت آنها، در حد چهار سال آموزش لیسانس (یعنی تقریباً هیچ!) تغییر کند. آنها خودشان را دانشجوی این فضا می دانند. درست مثل زمان دانشگاه که ساعات خاصی را پای کتاب و دفتر میگذراندیم و به کتابخانه میرفتیم و درس میخواندیم و شبها بیدار میماندیم و صبح با چشمان خوابآلود به کلاس میرفتیم و زمان امتحان دغدغه و اضطراب داشتیم و معتقد بودیم که سرنوشتمان با آموختههایمان تغییر میکند (و متاسفانه دانشگاه با شیوه آموزشی نادرستش در ذهن ما جا انداخت که سرنوشتمان ربطی به روضههایی که اساتیدمان میخوانند ندارد!)، برای یادگیری وقت میگذارند و تمرین حل میکنند و مشارکت میکنند و به خاطر انجام درسها و مشقها مهمانیها و تفریحات خود را جابجا میکنند. آنها که حتی اگر وقت کم دارند میدانند که هیچ چیزی در زندگی به اندازه یادگیری ارزش ندارد و اگر امروز وقت ما کم است یا قدرت و ثروت ما کم است یا دامنه اختیار ما تنگ است و جبر محیط ما را در فشار قرار داده است، به دلیل این است که در گذشته وقتی را که باید صرف یادگیری میکردیم به کارهای کم اهمیتتر و کم خاصیتتر (مانند سرخوشیهای بیهوده و کوتاه مدت، یا رفتن به مدرسه و دانشگاه و سایر مکانهایی که اختصاصاً برای اتلاف منابع طراحی شدهاند) تلف کردهایم.
من برای این گروه سوم، حرفهایی را دارم که دلم میخواهد خیلی خلاصه در اینجا بگویم. فقط به احترام وقتی که همیشه به متمم اختصاص میدهند و تمرینهایی که حل میکنند و مینویسند، من هم بخشی از حرفهایم را برایشان با دست خط نوشتهام:
مدارس کسب و کار، دقیقاً مانند کارخانجات کنسروسازی، به صورت فشرده و به سرعت، در حال تولید فارغالتحصیلان مدیریت هستند. آیا همه اینها استراتژی را فهمیدهاند؟ آیا همه اینها کارآفرینی را میدانند؟ آیا همه اینها روش تحقیق را متوجه شدهاند؟ آیا همه اینها دینامیک سیستم بلدند؟ آیا همه اینها گزارش نویسی میدانند؟ آیا همه اینها بازاریابی را آموختهاند؟ همه اینها مذاکره میدانند؟
هم آری و هم خیر.
آنها واژهها را شنیدهاند. کلمهها را از بر شدهاند. این اتفاقاً اوضاع را برایشان بهتر نکرده، بلکه بدتر کرده است. وقتی میدانیم که چیزی را نمیدانیم، آمادگی بیشتری برای آموختنش داریم. اما وقتی فکر میکنی که چیزی را میدانی، فرصت و انرژی و انگیزهی آموختنش را از دست میدهیم. مگر میشود کسی استراتژی بداند و برای خودش درآمد خوب نداشته باشد؟ کسب و کار موفقی نداشته باشد؟ یا در یک کسب و کار موفق، جایگاه بالایی نداشته باشد؟ در شرایطی که برای هر ساعت حرف زدن یک مشاور استراتژی، کسب و کارها هزینههای میلیونی پرداخت میکنند؟ ما واژههای مدیریتی را خوب میآموزیم. ما اصطلاحات مهارتی را زیاد تکرار میکنیم. اما آنها را فرا نمیگیریم.
از میان انبوه دلایلی که میتوان برای این وضعیت برشمرد، یکی از مهمترینها، وقت نگذاشتن است. هرگز وقت نداشتهایم. در مدرسه وقت نداشتهایم. در دانشگاه وقت نداشتهایم. مشق ننوشتهایم. کتاب نخواندهایم. حتی به خاطر اینکه نقد نشنویم یا دیگران به ما نخندند، سرکلاسها جرات نکردهایم تمرینها را حل کنیم و پروژهها را ارائه کنیم.
بله. در کشور ما دهها هزار نفر مذاکره میدانند. هزاران نفر از آنها مذاکره درس میدهند. اما چرا هنوز باید برای یک حقوق چند صد هزار تومانی مذاکره و التماس کنند؟ قاعدتاً باید دیگران برای لحظهای دیدن آنها و حرف زدن با آنها در حال اصرار و التماس باشند. همین مسئله در مورد حوزههای دیگر هم صادق است. تبلیغات، بازاریابی، تحقیقات بازار، دینامیک سیستم و دهها عنوان دیگر.
پارتی بازی و اولویت قرار دادن خویشاوندان، ریشه مشکلات ما نیست. از تبعات جانبی مشکلات ماست. وقتی من میخواهم کسی را برای مدیریت واحد تحقیق و توسعه انتخاب کنم و میبینم که انبوهی مدرک به دست بی تخصص دارم که هیچ فرقی با آدمهای عادی کوچه و خیابان ندارند و صرفاً ادعای بیشتری دارند، از بین همه بی تخصصها ترجیح میدهم که لااقل یکی از بستگان خودم را انتخاب کنم! دقت کنید که تخصص را میگویم و نه تحصیلات را.
در همین کشور، مدیران ارشد سازمانهای بزرگ، برای ساعتی دیدن متخصصان، ماهها انتظار میکشند و هزینههای گزاف میدهند.
روی صحبتم به طور خاص در میان این دوستان یازده درصدی، با جوانترهای این گروه است. آنهایی که هنوز راه درازی در پیش دارند و این فرصت را دارند که برای یادگیری خودشان وقت بگذارند. وقتی را که امروز برای مطالعه و مشق نوشتن و یادگیری صرف نمیکنیم و میگوییم فرصت نداریم، ده سال بعد باید به التماس برای یک ریال حقوق بیشتر در پشت در اتاق مدیرعامل شرکت یا پای صحبت مدیر اداری یا منابع انسانی بگذرانیم.
متمم میتوانست خیلی ساده بگیرد. میتوانست بدون فشار و درد و اصرار و التماس، مطالبی را منتشر کند و پول اشتراک بگیرد و مخاطبانش هم ده برابر الان باشد و سود کلانی هم در جیب داشته باشد. اما هر روز با اصرار و التماس و خواهش و تمنا و فشار، میکوشد شما ساعات بیشتری را برای فکر کردن و مطالعه کردن و مشق نوشتن و مشق تحویل دادن و اشتباه کردن و آموختن بگذارید. با این کار بخش بزرگی از بازار بالقوه خود را هم که مشتاق خواندن و شنیدن بی دردسر مطالب و جمع آوری مدرک و گواهینامه هستند از دست داده است.
اما برای متمم مهم نیست. ما میدانیم که عمق آموزش، مهمتر از گسترش بی رویه آن است. میدانیم که بعضی دوستانمان، ما را به خاطر این همه اصرار و خواهش و تمنا، کمتر دوست دارند. اما خوب میدانیم که صبر، تلاش، حوصله و وقت گذاشتن، طی دهههای نخست زندگی، میوههای ارزشمندی دارد که طعم آنها، دهه های آینده زندگی را شیرین میکند. به همین دلیل از اینکه وقت میگذارید و به تمرینها فکر میکنید و مینویسید و اینجا را نه یک سایت، بلکه یک دانشگاه کوچک میدانید که گرفتار بازیهای رسمی دانشگاهیان نیست، ممنونیم و مطمئن باشید که قدر این زحمت شما را میدانیم و میکوشیم که این تلاشها، کم نتیجه نباشد.
خلاصه تمام بحثهای فوق اینکه ما در این میانه، در تلاش هستیم که هر یک از سه گروه، به شیوه خودشان راضی باشند. محوریت هر سه گروه را علاقه به اندیشیدن و فکر کردن و یاددادن و یادگرفتن میدانیم. چرا که اگر این محوریت نباشد، فضاهای بسیار جذابتر و دل انگیزتری برای گذران وقت در دنیای مجازی هست. اما میفهمیم که انتظارات این سه گروه و محدودیتها و شرایطشان متفاوت است و ما هم باید به این تفاوت احترام بگذاریم و در تصمیمها لحاظ کنیم.
از این به بعد، در برخی مراحل آموزشی، سرفصل حل تمرین یا تعریف پروژه و بحث روی پروژه خواهیم داشت. این حل تمرینها (که ما به آن اتاق گفتگو میگوییم) دقیقاً مانند کلاس حل تمرین در دانشگاه است که برای عدهی کمی از دانشجویان جذاب است و ممکن است خیلیها ترجیح بدهند که فقط در درسهای اصلی حضور و مشارکت داشته باشند.
بنابراین، کسانی که فرصت تمرین حل کردن و تمرین نوشتن و بحث کردن روی آنها دارند، بعد از حل بعضی تمرینهای خود، میتوانند در این اتاقها با دوستان خود در مورد پاسخهایشان یا در مورد بحثهای مرتبط صحبت کنند و دوستانی که وقت و حوصله تمرین حل کردن و این بحثها را ندارند، میتوانند از این عناوین عبور کنند. اما برای اینکه مطمئن باشند که سایر محتواها به صورت دقیق و مناسب در دسترسشان است، هر زمان که مطلبی را مطالعه میکنند و برایشان اهمیت دارد، حتماً در زیر آن علامت بزنند که “این مطلب در حوزه علائق من قرار دارد”. با این شیوه، با صرف حداقل وقت میتوانید به ما دستور بدهید که در چه حوزههایی باید بیشتر از گذشته به شما خدمت کنیم.
طولانی شدن این مطلب را ببخشید
محمدرضا شعبانعلی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
مهران جان.
اتفاقاً ما میزان حضور رو هم اندازه میگیریم و خیلی پارامترهای دیگر رو.
الان چون وضعیت متمم در موتورهای جستجو خیلی خوب شده و داره بهتر هم میشه، سهم کاربرانی که از طریق جستجو وارد متمم میشن خیلی زیاد شده. اینها طبیعتاً رفتار متفاوتی دارن. از لحاظ Navigation که کاملاً متفاوت هستند. Stay time و مدت زمان داخل سایت بودنشون هم کمتره طبیعتاً. اینه که جدای از بحثی که شما مطرح کردید، اگر پارامترهایی مثل زمان حضور رو در نظر نگیریم، ممکنه در تشخیص اینکه متمم داره به چه سمتی حرکت میکنه اشتباه کنیم.
این بیتوجهی طبیعتاً میتونه در بلندمدت، زندگی متمم رو در معرض تهدید قرار بده.
شاید برای شما جالب باشه که ما سرعت مطالعه رو هم - البته نه به صورت فردی، بلکه به صورت متوسط - اندازه گیری میکنیم و خوشحالیم که این سرعت داره به تدریج کم میشه.
کسی که امروز همراه ماست و حدود یک سال قبل هم همراه ما بوده، سرعت خواندنش حدود 40 درصد کمتر شده. یعنی از هزار کلمه در سه دقیقه و نیم الان به حدود 6 دقیقه برای هزار کلمه رسیده.
طبیعیه که این کند شدن بسیار معنادار هست. بعیده که در یک سال، مغزما کندتر شده باشه یا میزان هوش و درک مطلبمون کاهش پیدا کرده باشه. ما باورمون اینه که به تدریج، متممیها دقیقتر میخوانند. ضمن اینکه وقتی یک سطر یا یک پاراگراف یا یک مثال رو میخوانند، به سادگی عبور نمیکنند. صبر میکنند و به مصداقهای اون در زندگی شخصی یا کاری خودشون فکر میکنند.
بزرگان ما در گذشتههای دور، کسانی که دنیا رو گاهی خوبتر از ما میفهمیدند و نقش خودشون رو در عالم هستی بهتر از ما درک میکردند، گاهی یک سال بر روی یک جمله معمولی فکر میکردند و زندگی میکردند. جملهای که از نظر بسیاری از ما، شاید تکراری یا بیخاصیت یا بدیهی بود.
چیزی که در دنیا هم به اسم جنبش کند شدن ویا Slowness Movement مورد توجه قرار گرفته و آرزوی من اینه که ما هم بتونیم به سهم خودمون این روند رو ترویج کنیم.
کند شدن به معنای عقب ماندگی نیست. بلکه عقب ماندگی، این است که خودمان را به دم اسب تکنولوژی و اقتصاد و توسعه ببندیم و بر زمین پیشرفت کشیده بشیم، بدون اینکه طعم واقعی تکنولوژی و توسعه و پیشرفت رو بچشیم.
کاش یک روز فرصتی بشه و در موردش در روزنوشتهها بیشتر صحبت کنیم. (اینجا همکاران من، بارها به من به خاطر کامنتهایی که طعم شخصی داره، تذکر دادهاند).
اما به هر حال، با وجود همه اینها من خواهشم از همه و شما اینه که وقت بیشتری برای کامنتها صرف کنید. نه فقط به خاطر یادگیری یا به خاطر اینکه سیستم متمم بتونه Content Analysis و Concept Analysis انجام بده و جهت گیری محتوای آتی رو استخراج کنه، به خاطر من و همه دوستانی که این روزها، بهترین حرف هایی رو که میشنویم و میخوانیم، حرف دوستانمان در متمم است.
جایی که هنوز، فکر کردن و حرف زدن، رواج داره و امیدوارم که رایج هم باقی بمونه.
قربان تو
محمدرضا