کتاب حساب دوستی (استیون استروگاتز) | مکاتبات یک ریاضیدان و معلمش

معمولاً در پاراگراف فارسی متمم به سراغ کتابهایی میرویم که وجه غالبشان ادبی است. اگر هم نیست، سهم ادبیات و روایت در آنها زیاد است. اما این بار میخواهیم کتابی را معرفی و مرور کنیم که حدود نیمی از حجم آن با فرمول و محاسبات ریاضی پر شده است است: مشتق، انتگرال، مسائل هندسه و همهٔ آن چیزهایی که معمولاً باعث ترس و نگرانی بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان در شب امتحان هستند (و البته نه همهٔ آنها).
دربارهٔ استیون استروگاتز
استیون استروگاتز (اشتروگاتس) را در ریاضیات میشود شبیه ریچارد فاینمن در فیزیک دانست. هم از نظر جایگاه بالایی که در ریاضی دارد، هم از این نظر که شوق بزرگ زندگیاش، تبیین پیچیدگیها به زبان ساده است. استروگاتز نیز مانند فاینمن، به دانشگاه و دانشگاهیان محدود نشده و همواره کوشیده با بخش بزرگتری از مردم صحبت کند. کتاب The Joy of X (لذت X) نمونهای از آثار اوست که این شوق تبلیغ و ترویج ریاضیات را نشان میدهد.

استیون استروگاتز (منبع عکس: Cornell Chronicle)
کسانی که با نظریهٔ شبکهها آشنا هستند، نام استروگاتز را با مدلسازی شبکههای جهان کوچک (Small-world Networks) به یاد میآورند. مقالهای که او و همکارش دانکن واتس در این زمینه منتشر کردند، یکی از از مقالات بسیار تأثیرگذار و پرارجاع در دنیای ریاضیات، تکنولوژی و شبکه های اجتماعی است (+).
او در زمینهٔ تحلیل رفتارهای غیرخطی سیستمها، آشوب و بررسی و مدلسازی سیستمهای پیچیده هم از دانشمندان پیشتاز و صاحبنام است.
نامههایی به معلم حسابان
دون جافری (Don Joffrey) معلم حسابان یا همان دیفرانسیل و انتگرال (calculus) استروگاتز بوده؛ زمانی که استروگاتز پانزده ساله بوده است.
اما این معلم اخلاقی داشت که او را از همهٔ معلمها متمایز میکرد. او بارها و به بهانههای مختلف سر کلاس درس از دانشآموزان سابقش تعریف میکرد. تعریفهایش چنان با احترام و هیجان همراه بود که انگار آنها را میپرستید. استیو میگوید: «با داستانهایش بعضی از آنها را مانند خدایان ریاضی در المپ جلوه میداد.»
استروگاتز میگوید که خود او هم از جمله کسانی بوده که جافری تحسینش میکرده است: بیشتر مثل فنها (fans) بود تا معلمها. هر مسئلهای که پیدا میکردم و میتوانستم حل کنم، شگفتزده میشد و تشویقم میکرد.
رابطهٔ بین استروگاتز و جافری بعد از دوران دبیرستان قطع نشد. استیو گاهوبیگاه نامههایی به معلمش مینوشت و سوالهایش را از او میپرسید. جافری هم سوالها یا ابهامهایی را که در مسائل ریاضی داشت با او مطرح میکرد.
سالهای نخست، سوالهای استیو بیشتر بود و راهنماییهای جافری راهگشاتر. اما بهتدریج، روند تغییر کرد. استیو به یکی از غولهای ریاضیات، یکی از همان خدایان المپ تبدیل میشد و حالا بیشتر جافری بود که سوالهایش را از او میپرسید. و حتماً حدس میزنید که استیو هم به داستانهای کلاس درس جافری اضافه شده بود.
این دوستی مکاتبهای، حدود سی سال ادامه پیدا کرد. و آنچه در کتاب حساب دوستی (The Calculus of Friendship) میخوانیم، منتخبی از آن نامههاست.
کتاب حساب دوستی را انتشارات دانشگاه پرینستون منتشر کرده است.
نگاهی به بخشهایی از کتاب حساب دوستی
کتاب حساب دوستی کتابی نیست که بهسادگی بتوانیم مثل کتابهای دیگر چند پاراگراف از آن را انتخاب و نقل کنیم. حرفها و جملهها لابهلای بحثهای ریاضی پراکنده شدهاند و طبیعی است برای کسانی که اهل ریاضی نیستند، جذاب نباشند.
اما حالوهوای کتاب، عجیب و زیبا و تأثیرگذار است و در اینجا میخواهیم شما را کمی با این حالوهوا آشنا کنیم.
حتماً همهچیز را در مورد هم میدانید
برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبتنام به تعداد قابلتوجهی از درسهای متمم دسترسی پیدا میکنید:
البته اگر بخواهید به همهٔ درسهای متمم دسترسی از جمله درسهای زیر دسترسی داشته باشید لازم است حق اشتراک بپردازید:
مدیریت کسب و کار (MBA) | توسعه فردی
خودشناسی | شخصیت شناسی | هدف گذاری
مسیر شغلی | کوچینگ | مشاوره مدیریت
تصمیم گیری | عزت نفس | زندگی شاد
تسلط کلامی | مهارت ارتباطی | فنون مذاکره
ثبت نام رایگان تجربهٔ متممیها
برای خرید دوره های صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : زهرا
چقدر این مطلب قشنگه؛ یه ترکیب جالبی از حساب کتاب و دوستی،رابطه شاگرد معلمی و تغییر این رابطه در گذر زمان،نامهنگاری،خاطرات و کتاب شدن همه اینها و به اشتراک گذاشتنشون با دیگران.
منم به عنوان کسی که نامه نوشتن و نامه خواندن رو خیلی دوست دارم و نامهنگاری یکی از سبکهای مورد علاقه ارتباطیم هست بعد از اینکه کامنت مونا رضایی عزیز رو خواندم و برام قشنگ بود میخوام مطلبی درباره یک اداره پست که مدتی پیش از وجودش باخبر شدم و نامههایی که به این اداره ارسال شدند رو به اشتراک بگذارم.دو تا لینکی هم که مطلب رو ازشون خوندم انتها میگذارم.
آواشیما که یه جزیره تو ژاپن هست دو تا اداره پست داره؛ یک اداره پست معمولی و یک اداره پست دیگه به نام اداره پست دلتنگی.
(Missing Post Office)
داستان این اداره پست اینطوریه که تو دهه ۱۹۹۰، اداره پست جزیره که تو منطقه ساحلی بوده به منطقه دیگهای منتقل میشه و ساختمان اداره پست تو منطقه ساحلی تخلیه میشه و مدتها خالی میمونه.
تا اینکه سال ۲۰۱۳،یک هنرمندی به نام سایا کابوتا برای یک نمایشگاه یک ماهه و برگزاری جشنواره هنری ستوشی این مکان را انتخاب میکنه.
(The Setouchi Triennale)
این مکان جایی بوده مثل یه اداره پست با این تفاوت که آدمها میتونستند برای بازدید و خوندن نامههایی که به اینجا ارسال شده بیایند.آدمها میتونستند به هر کسی که دوست دارند نامه بنویسند و به اینجا بفرستند و بازدیدکنندگان هم این نامهها رو میخوندند.آدمها میتونستند نامهشون رو برای هر شخصیتی که دوست دارند بنویسند؛ شخصیت واقعی یا خیالی،درگذشتگان،حیوانات خانگی،اشیاء،خودِ گذشته و آینده و خلاصه هر چیز و هر کسی که دوست دارند.انگار که این اداره پست یک پناهگاهی برای به اشتراک گذاشتن غم،شادی،امید،آرزو و دلتنگیه که مقصد دیگهای نداره؛ یک پل بین این دنیا و دنیای آدمها،حیوانات،گیاهان،اشیاء و چیزهایی که در این دنیا حضور ندارند.
مثلن یک نفر که بزرگ شده برای عروسکهاش نامه نوشته:
به عروسکهام؛
متاسفم که شما رو از دست دادم،
با اینکه همیشه باهاتون بازی میکردم،
واقعن خوش میگذشت،
حالا من بزرگ شدم و میرم مدرسه
و این به لطف شماست که وقتی من کوچولو بودم،همبازیهای من بودید
متاسفم که شما رو از دست دادم
اما واقعن ممنونم که همیشه کنارم بودید
هم ممنونم و هم متاسف
از این نمایشگاه استقبال میشه و وقتی نمایشگاه تمام میشه میخواستند دوباره ساختمان رو تخلیه کنند اما این وسط یه آقایی به نام ناکاتا که خودشون یک پستچی بازنشسته بودند و مالک ساختمان پیشنهاد میدند که این برنامه باقی بمونه تا هر کسی از هر نقطهای که تو ژاپن زندگی میکنه بتونه برای هر کسی و هر چیزی که میخواد نامه بنویسه و به این اداره پست بفرسته و آدمها هم بتونند از این اداره پست بازدید کنند و نامههای فرستاده شده رو بخونند.آقای ناکاتا میگند این اداره این امکان رو به افراد میده که بتونند از عمیقترین احساساتشون بنویسند و دیگران بتونند این احساسات رو بخونند و باهاش ارتباط بگیرند.
اینطوری شده که اداره پست دلتنگی شکل گرفته و هنوزم پابرجاست و روزانه هم نامه از سراسر ژاپن دریافت میکنه و هم بازدیدکنندگانی داره که نامهها رو میخوانند.
بعد از یک مدت آقای ناکاتا متوجه میشند که نام بعضی از فرستندهها تکرار میشه و انگار آدمهایی هستند که سر زمان مشخصی برای آدم مشخصی نامه میفرستند.یکی از اونها که توجهش رو جلب میکنه یه خانم سالخورده بوده که همیشه برای نامزدش که خلبان کامیکازه بوده و در جنگ جهانی دوم کشته میشه،نامه مینویسه:
منم شکوفههای آلو رو بیشتر از شکوفههای گیلاس دوست دارم.گلهای آلویی که در باد سرد با چنین شکوهی شکوفا میشوند.
اما الان نمیتونم درست ببینمشون.
باید بخاطر سن و سالم باشه و احتمالن بیماریهای زیادی که دارم؛چیزی که چندان هم قابل افتخار نیست.
اگر خلبان نشده بودی و در آرامش زندگی میکردی...۹۴ ساله بودی.
این روزها گفته میشه که طول عمر به ۱۰۰ سال رسیده و ژاپن هم کشوریه که طول عمر در اون زیاده.
وضعیت بدن من جوریه که ممکنه یکی از همین روزها منم به تو بپیوندم.
اما ممکنه که تو با دیدن چنین مادربزرگی شوکه بشی.
راستی تو هم توی دنیای بعد از مرگ پیر شدی؟
چقدر غمانگیزه که هیچ جوابی در کار نیست.نوشتن این نامهها به من کمک کرده که احساسات غیرقابل تحمل رو تاب بیارم.
نامه امروز رو همینجا تمام میکنم.منتظر نامه هفته آینده من باش.
پ.ن.میدونم شاید خیلی فانتزی و دختربچه طوری به نظر بیاد اما واقعن چی میشد اگه آقای خلبان و کلن هر کسی که این دنیا رو ترک میکنه حداقل یکبار جواب یک نامه رو میداد؟
ممنون بابت این مطلب
لینکهای مرتبط:
لینک یک
لینک دو