Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


جمله‌های روزانه متمم | بخش اول


دوستان متممی قدیمی‌تر به خاطر دارند که ما پیش از این در متمم به شکل روزانه جمله‌هایی را نمایش می‌دادیم. این جمله‌ها آرشیو نمی‌شدند و به همین علت، اگر کسی روزی جمله‌ای را نمی‌دید، آن را از دست می‌داد.

ما در حال حاضر،‌ بعضی از این جمله‌ها را در قالب #دعوت به گفتگو مطرح می‌کنیم و به بحث می‌گذاریم. اما همه‌ی جمله‌ها مناسب بحث و گفتگو نیستند. یا بعضی از آن‌ها جمله‌های زیبایی هستند که تقابل دیدگاه‌ها حول‌شان شکل نمی‌گیرد.

بنابراین تصمیم گرفتیم این دسته از جمله‌ها را به صورت گروهی (هر بار هفت جمله مربوط به یک هفته) از آرشیو متمم استخراج کرده و منتشر کنیم که آن‌چه هم‌اکنون پیش روی شماست، نخستین مجموعه محسوب می‌شود.

اگر این روش مورد استقبال دوستان متممی قرار بگیرد (و علاقه‌مندی‌های اعلام زیر مطلب به اندازه‌ی کافی زیاد باشد) به تدریج همه‌ی آرشیو جمله‌های متمم را به همین شیوه منتشر خواهیم کرد.

البته لازم به تأکید است که منعی برای بحث یا گفتگو درباره‌ی جمله‌ها وجود ندارد و اگر در مورد هر کدام نکته، توضیح یا دیدگاهی داشته باشید، خوشحال می‌شویم که آن‌ها را با دوستان خود در میان بگذارید. اما فرض ما بر این است که حتی اگر چنین گفتگویی شکل نگیرد، مرور جمله‌ها می‌تواند مفید و آموزنده باشد.

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۳۶ نظر برای جمله‌های روزانه متمم | بخش اول

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : برف

    1) جملۀ جوزف کمپبل که کتاب ِ «قهرمان هزار چهره‌»ش این روزها دستمه، من رو یاد داستانِ «بیداری دم مرگ ایوان ایلیچ» نوشتۀ تولستوی انداخت که دکتر یالوم در کتاب «خیره به خورشید نگریستن» درباره‌ش می‌نویسه:
    در داستان «مرگ ایوان ایلیچ» نوشتۀ تولستوی، قهرمان داستان، مردی میان‌سال، در خود فرورفته، متکبر و مقرراتی است که دچار بیماری کشنده‌ای شده است و از شدت درد در شرف مرگ است. هم‌چنان که مرگ نزدیک و نزدیکتر می‌شود، ایوان ایلیچ می‌فهمد که در طول زندگی صرفاً مجذوب شهرت، ظواهر و پول بوده و این اشتغال ذهنی، مانع فکر کردن او به مرگ و چنین روزهایی شده است.
    در یک مکالمه‌ای با اعماق وجودش، آگاه شد و به این حقیقت رسید که اگر دارد به وضع ناخوشایندی می‌میرد، به این علت است که در وضع ناخوشایندی زندگی کرده است. تمام زندگی او اشتباه بوده است. برای این که خودش را از مردن دور نگه دارد مجبور شده خودش را از زندگی کردن دور نگه دارد. او زندگی را با زمانی که در قطار نشسته بود مقایسه می‌کرد. زمانی که فکر می‌کرد قطار رو به جلو حرکت می‌کند در واقع به عقب می‌رفت.
    این جمله همچنین روابط عاطفی‌ای رو یادم آورد که ما برای نگهداشتنش پشتکار بیخودی به خرج می‌دیم و بعد وقتی کلی فرصت سوزوندیم حاضر می‌شیم ببینیم که راه رو اشتباه اومدیم.

    جملۀ سولژنیتسین رو کاملاً منطبق بر اوضاع خودمون دیدم در این روزها. مردمی رو دیدم که افتادند به پشت بام کرایه کردن. این‌ها دقیقاً همون‌هایی‌اند که همه چیز ازشون گرفته شده و دیگه باید کنار گربه‌های کوچه بخوابند. صحنه‌های دلخراشی‌ هم صبح‌ها توی میدان تجریش دیده میشه. مردمِ بیشتری کارتون‌خواب شدن. این جمله هم به شدت من رو یادِ رمانِ نوبل گرفتۀ «به کجا می‌روی؟» نوشتۀ هنریک سینکویچ انداخت که دربارۀ دوران دیکتاتوریِ نرون هست ظاهراً ولی باطناً هشداری ست به تمام دیکتاتورهایی که ذاتاً توهم قدرت دارند و خودشون رو در ابعاد خیلی خیلی بزرگتر از چیزی که هستند می‌بینند و مردم رو خیلی خیلی خنثی و ضعیف احساس می‌کنند.

    جملۀ جی‌تولکین که هر گم‌کرده راهی گمراه نیست من رو ناخودآگاه یاد رمان طاعون انداخت و شخصیت اون خبرنگار خارجی که وسط طاعون به خاطر عشقش می‌خواست از قرنطینه فرار کنه و با مردم اون شهر همدلی نداشت. چقدر چقدر چقدر رفتار دکتر ریو با او درست بود. چقدر باهاش همدلانه برخورد می‌کرد تا آخرش این گم کرده راه نشون داد که گمراه نیست و وقتی تونست فرار بکنه، فرار نکرد!

     

     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .