بعد از هفت سال: همکاری مستقیم یاهو و گوگل
هر روز، صدها و بلکه هزاران شرکت کوچک و بزرگ در جهان، همکاری با یکدیگر را آغاز می کنند یا همکاریهایی را که قبلاً آغاز کردهاند به پایان میرسانند.
اما قطعاً همکاری یاهو و گوگل، فراتر از یک اتفاق عادی است. حتی کسانی که از دنیای تکنولوژی دور هستند هم، به خوبی پذیرفتهاند که حاکمیت امروز و فردای دنیا، بیش از آنکه در اختیار دولتها باشد در اختیار شرکتهاست و طبیعتاً در این میان، قدرت یافتن یا ضعیف شدن شرکتهای پیشتاز و مطرح حوزهی تکنولوژی، میتواند تصویر شفافتری از مسیر پیش روی جهان، در اختیار ما قرار دهد.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
پیش نوشت: چند وقت پیش، در جایی نشسته بودم و گفتم: به نظرم یکی از احمقانهترین کمپینهای تبلیغاتی سالهای اخیر، کمپین شرکت ... بوده. دوستی جوانتر از خودم گفت: هرگز از شما انتظار نداشتم اینقدر بدون اطلاعات، بدون تحقیق، بدون مطالعه، بدون شناخت از انگیزههای طراح کمپین، نظر بدهید.
مجبور شدم به او توضیح بدهم که: اگر اجازه میدادی یک جملهی دیگر حرف بزنم، میگفتم که طراح کمپین خودم بودم و الان میخواستم در مورد اشتباهاتی که داشتم و آموختههای خودم از آن ماجرا حرف بزنم!
این رو از این جهت گفتم که اگر فردا گفتی که خودت در اون شرکت کار میکردی و اشراف کامل به مسئله داری، خجالت نکشم!
طبیعتاً اطلاعاتی که محسن داد و مسئلهای که تو بهش اشاره کردی، برای کسی چون من که از بیرون داره نگاه میکنه اونقدر کافی نیست که بشه قضاوتی داشته باشه. البته به طور خاص، به نظر میرسه که شرکتهایی در مقیاس همکاران سیستم، بیشتر از بسیاری از شرکتهای دیگر، دغدغهی امنیت اطلاعات رو دارند و از طرفی به خاطر اینکه در خیلی حوزهها، زیرساختهای لازمش رو Develop کردهاند، احتمالاً امنتر و شاید حتی ارزونتر باشه.
خصوصاً اینکه به هر حال چهار سال زمان برای توسعه هر سیستم نرم افزاری، مشخصاً باید خروجیای به عظمت شرکت اینستاگرام یا چیزی در این قد و قواره داشته باشه. وگرنه بتا ورژن چنین پروژههایی و یا نسخهی پروتوتایپ چنین محصولاتی، خیلی زودتر بیرون میان.
نمیدونم.
اما چیزی که داشتم بهش فکر میکردم اینه که من هم در موارد متعددی، در مسئولیتهایی که داشتم، به سادگی نتونستم با خیال راحت برونسپاری انجام بدم.
مواردی که میگم ربطی به هیچ یک از شرکتهای مورد اشاره نداره. صرفاً دغدغههای دیگری است که شاید خیلیها شبیه من گرفتارش بودهاند یا هستند:
مهمترین نکته اینکه پیگیری حقوقی توافقها و قراردادها و پروژهها در ایران، بسیار سخت و تقریباً غیرممکنه. بنابراین، اگر پروژهای که برونسپاری میشه به درستی انجام بشه، که هیچ. اما اگر تخطی از تعهدات انجام بشه، تقریباً همه چیز به جلسات Claim و حل اختلاف منتهی میشه و به نظرم مکانیزمهایی مثل نذر و نیاز، هنوز خیلی از مکانیزمهای رسمی مستقر، میتوانند در احقاق حقوق ما، امیدبخشتر (دقت کن که نمیگم اثربخشتر. میگم امیدبخشتر!) باشن.
قطعاً برونسپاری تا زمانی که حمایت قانونی محکم پشتش نباشه خیلی سخته.
به همین دلیل، عموماً شرکتها اگر ببینند که شرکت دیگری، محصولی مشخص و تولیدشده و آمادهی تحویل داره، میتونن به سمت همکاری برن. اما اگر احساس کنند توسعهی یک خدمت یا محصول، نیازمند تعامل و صرف زمان و منابع جدی است، ممکنه جرات نکنند چنین کاری انجام بدهند.
مسئلهی دیگر هم که به نوعی به مسئلهی اول برمیگرده، عدم امکان حمایت از ایدههاست. شرکتها احساس میکنند که هر لحظه ممکنه ایدههاشون، قبل از اینکه برای خودشون اجرایی بشه در اختیار رقیبانشون قرار بگیره و اگر چنین بشه، احقاق حقوقشون تقریباً غیرممکنه.
بگذریم از اینکه در برخی همکاریهای مشترک از جنس گوگل و یاهو، یک مسئله مهم هم وجود داره. هر دو شرکت، سیستم مالی شفاف دارند. وقتی بخشی از درآمد تبلیغاتی یکی قراره به دیگری اختصاص داده بشه، همه میدونن که این عدد تا حد خوبی دقت خواهد داشت.
ما در اینجا حتی در مورد بعضی از موسسات مالی بزرگمون هم، حسابداری شفاف نداریم. شرکتها هم که بسیاریشون بر اساس دفاتر مالی ورشکسته هستند اما هر سال رشد میکنند!
استاد اقتصاد ما میگفت: تعاملها در اقتصاد، جایی در طیف معامله بر مبنای تهاتر و معامله بر مبنای اعتبار قرار میگیرن.
اقتصاد ما هنوز تا حد زیادی تهاتر محوره تا اعتبار محور (به هزار و یک دلیل که جاش اینجا نیست) و تا وقتی اعتبار و اعتبارسنجی در جامعه شکل نگیره، همکاری بر مبنای منافع آتی کمی سخت میشه.
توضیح نامربوط دیگر من، دربارهی برندهاست. من همیشه احساس میکنم که از ویژگیهای برند اینه که میتونه جایگزین مکانیزمهای رسمی حقوقی بشه.
وقتی من سازمان خوشنامی دارم، قبل از اینکه مشتری بخواد به سراغ مراجع قانونی بره، خودم سعی میکنم چالشها و مشکلات رو مدیریت کنم. اما وقتی برندهای بزرگ درکشور شکل نگیرند تا تعدادشون کم باشه، مشکل خیلی جدی میشه.
من سایتم رو میدم به شرکت "مهر فردا امید سامان یارانه نوین!" که طراحی و اجرا کنه. اونها هم به تعهداتشون عمل نمیکنن و من وقت پیگیری، حتی نام کامل شرکت پیمانکار رو هم به خاطر نمیارم!
باز هم میگم که این بحثها خیلی ربطی به حرف سعید عزیز و تو نداره. اما احساس میکنم که تعامل بین شرکتها، نیازمند ساختارهای اجتماعی و حقوقی متعددی است که ما باید برای شکل دادن به اونها و توسعهشون تلاش کنیم.