خط مشی متمم در نگارش نام نویسندگان، دانشمندان و اسامی خاص
در همهٔ زبانها بهکار بردن اسامی خاصی که از زبانها، فرهنگها و جوامع دیگر میآیند، با دشواریها و ابهام روبهروست.
نام افراد، شهرها و شرکتها، نمونههایی از این اسامی خاص هستند که تلفظ و نگارششان در زبانهای دیگر گاه به یک چالش تبدیل میشود.
مجموعههایی مثل متمم که به صورت مکرر و گسترده به اسامی خاص افرادی خارج از قلمرو زبان فارسی اشاره میکنند، همواره با این چالش دستوپنجه نرم میکنند.
نامها هم مثل انسانها وقتی از سرزمینی به سرزمین دیگر مهاجرت میکنند، تغییر میکنند و داستان تغییر هر یک از آنها با دیگری فرق دارد. در ادامه، برخی از مسیرهای تغییر تلفظ کلمات را با هم میخوانیم.
نزدیک شدن تلفظ به زبان عربی
آمیخته شدن زبان فارسی و عربی باعث شده که ما بسیاری از کلمات را به شکلی که عربزبانها انتخاب کردهاند، بنویسیم و بخوانیم و تلفظ کنیم.
به عنوان مثال، اگر واژهای مانند Portugal را پیش روی شما قرار دهند و ندانید قبل از آن، این واژه را در فارسی چگونه تلفظ میکردهاند، احتمالاً آن را به شکل «پورتوگال» خواهید نوشت.
اما میدانیم که ما این اسم را بیشتر نزدیک به سبک عربزبانها تلفظ میکنیم و میگوییم: پرتغال.
البته که در زبان عربی حرف پ تلفظ نمیشود و این کشور را به «البرتغال» میشناسند. اما به هر حال، تلفظ فارسی ما بیشتر به تلفظ عربی شبیه است و میدانیم اگر امروز این واژه وارد زبان فارسی میشد، احتمالاً شکل نگارشش فرق داشت.
یادگیری تلفظ از خارجیها (کارشناس، مستشار، گردشگر)
بخش قابلتوجهی از واژهها و اسامی خاص خارجی هم بسته به این که نخستین بار چه کسانی از کدام کشور آنها را به ما آموختهاند، تلفظ و نگارش خاص خود را پیدا کردهاند.
چنان که ما به خاطر سالها حضور کارشناسان آلمانی و اتریشی در صنعت کشورمان و رفتوآمد مهندسان و تکنیسینهای ایرانی به این کشور، از اصطلاح «موتور» که واژهای آلمانی است، برای Engine استفاده میکنیم. یا تاکسی را – که از فرانسویزبانها آموختهایم – به تَکسی (تلفظ انگلیسی) ترجیح میدهیم.
نمونههای فراوانی از تلفظ اسامی خاص به زبان سوم در زبان فارسی وجود دارد. به این معنا که یک اسم خاص را که در زبان «الف» ریشه دارد به فارسی آوردهایم، اما آن را به شیوهای که در زبان «ب» تلفظ میشود، مینویسیم و میخوانیم.
مثلاً نام خانوادگی پیتر دروکر (Peter Drucker) را که واژهای اتریشی-هلندی است، مانند آمریکاییها «دراکر» مینویسیم و تلفظ میکنیم (البته این که خود او هم هنگام زندگی در آمریکا این تلفظ را پذیرفت، قطعاً در انتخاب ما تأثیر داشته است).
خلق تلفظهای کاملاً اختصاصی
گاهی اوقات هم فارسیزبانها، اسامی خاص را به شکلی کاملاً اختصاصی نوشته و تلفظ کردهاند.
مثلاً ما Einstein را نه مانند آلمانیها «آیناشتاین» میگوییم و نه مانند انگلیسیزبانها «آیناستاین.» حتی مانند اعراب هم «أینشتین» نمیگوییم. بلکه تلفظ «انیشتین» را انتخاب کردهایم و به کار میبریم.
BMW هم تقریباً چنین سرنوشتی داشته است. ما نه آن را مانند آلمانیها «بِ اِم وِ» تلفظ میکنیم و نه مانند انگلیسیها «بی ام دبلیو.» بلکه بسیاری از فارسیزبانها ترجیح دادهاند تلفظ ترکیبی «بی اِم وِ» را به کار ببرند.
زمان ورود اسامی به زبان فارسی هم مهم است
برای تشخیص این که چرا بعضی اسامی در زبان فارسی به شکل خاصی تلفظ میشوند، مهم است که به زمان ورود آن اسم به فارسی هم توجه کنیم.
مثلاً شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد که چرا ما Daniel را در اسم Daniel Goleman به شکل «دانیل» میخوانیم. اما همین Daniel را در اسم «Daniel Pink» به صورت «دنیل» میخوانیم.
با کمی بررسی بیشتر، علت را پیدا میکنید.
نام دانیل گلمن زمانی در فارسی رواج یافت که هنوز اینترنت چندان در دسترس ما نبود. و اگر هم بود، نمیشد تلفظ اسامی را به سادگی در آن پیدا کرد. پس ما آن را همانجور که نوشته میشد، خواندیم.
اما دنیل پینک را نخستین بار به واسطهٔ کلیپهای ویدئویی سایت تد شناختیم. ما دیدیم که او خود را «دَنیل» معرفی میکند. پس ما هم همین تلفظ را یاد گرفتیم و به کار بردیم.
Isaac Asimov هم نمونهٔ دیگری از نامهای قدیمی است. ما این نام را زمانی دیدیم و خواندیم که دسترسی به منابع بیرونی ساده نبود. به همین علت، نه مانند تلفظ آمریکایی او را «آزیموف» خواندیم و نه مثل اعراب از «أسیموف» استفاده کردیم. تلفظ «آسیموف» یک تلفظ کاملاً فارسی است که از روخوانی کلمهٔ Asimov حاصل شده است.
به عنوان یک نمونهٔ جالب دیگر میتوان به Russel Ackoff اشاره کرد. در ایران اسم او هم زمانی به کتابها و کلاسها راه پیدا کرد که هنوز اینترنت رواج نداشت. به همین علت، معلمان و پژوهشگران حدس زدند که باید نامش را به شکل ایکاف خواند. امروز میدانیم که تلفظ درست نام او راسل اکاف است. اما هنوز ایکاف را بیشتر میبینیم و میشنویم.
در این میان، جذابترین سرنوشت مربوط به نامهایی است که در زبان فارسی، نه به اندازهٔ دانیل گلمن و راسل ایکاف و آیزاک آسیموف قدیمی هستند و نه به اندازهٔ دنیل پینک جدیدند؛ مثلاً Jeff Bezos بنیانگذار شرکت آمازون.
هنوز کتابها و مقالات زیادی این نام را با نگارش «جف بزوس» معرفی نکرده بودند که دوران ویدئوهای یوتیوب و پادکستهای انگلیسی در ایران شروع شد. افراد بسیاری در این مصاحبهها تلفظ «بیزوس» را شنیدند و به کار بردند. اما «جف بزوس» هم تا حد زیادی جا افتاده بود و امروز هر دو نام در کنار هم در زبان فارسی وجود دارند.
آیا در آینده هم هر دو تلفظ باقی خواهد ماند؟ نمیدانیم. زبان اکوسیستمی از ایدهها و عادتهاست که با یکدیگر میجنگند و برای بقاء نزاع میکنند. اکوسیستمی که نشان داده حتی رام دولتها و فرهنگستانها هم نمیشود و گوش شنوایی برای دستورهای رسمی و حکومتی ندارد. باید ایستاد و دید آیا این اکوسیستم، به هر دو تلفظ اجازهٔ بقا میدهد؟ یا یکی را به نفع دیگری حذف میکند؟
اتفاقی که در مورد واژهٔ مایکروسافت افتاد. شاید کسانی که جوانتر هستند، به یاد نداشته باشند که روزی همه این شرکت را «میکروسافت» تلفظ میکردند. بعداً «مایکروسافت» هم رایج شد و مدتی هر دو تلفظ به کار میرفتند. تا امروز که نهایتاً «میکروسافت» زمین را به «مایکروسافت» باخت.
نامهایی که به مرور زمان تلفظ و نگارششان تغییر کرده است
نامهای دیگری هم هستند که مثل مایکروسافت و بزوس، تغییر در طول زمان را تجربه کردهاند:
به برند Porsche فکر کنید. تا همین چند سال پیش، بیشتر فارسیزبانها آن را «پورش» مینوشتند و تلفظ میکردند. اما دسترسی به ویدئوها و سایتهای خارجی و شنیدن تلفظ «پورشه» باعث شد همه یادشان بیفتد که این کلمه را باید «پورشه» تلفظ کرد.
این روزها به سختی میتوانید یک اکانت شلوغ و پرمخاطب در شبکههای اجتماعی پیدا کنید که یک مطلب را به تلفظ درست Porsche (و چند برند مشابه دیگر) اختصاص نداده باشد.
همین اتفاق برای Seth Godin هم افتاد. ما ابتدا او را به شکل ست گادین شناختیم و نوشتم و تلفظ کردیم. بعداً با دسترسی بیشتر به محتواهای چندرسانهای، «ست گودین» و بعداً «ست گودَن» هم شنیده و خوانده شد. اگر چه به نظر میرسد هنوز «ست گادین» بیشتر از دو تلفظ دیگر دیده و شنیده میشود.
نمونهٔ دیگر Russel Ackoff است؛ از پیشگامان و صاحبنظران حوزهٔ تفکر سیستمی. ما او را سالهای سال در ایران «راسل اِیکاف» مینامیدیم. بعدها با دسترسی بیشتر به رسانههای انگلیسیزبان، به تدریج تلفظ «راسل اَکاف» هم شنیده شد و با توجه به روند فعلی به نظر میرسد در آینده به تدریج «ایکاف» را کمتر و «اکاف» را بیشتر بشنویم و بخوانیم.
شرکت ادوبی (Adobe) هم مثال مناسب دیگری از این تحولات است. این شرکت در سال ۱۹۸۲ (سه سال بعد از انقلاب در ایران) تأسیس شد و کسانی که قبل از دههٔ هشتاد شمسی به آن اشاره میکردند، معمولاً نامش را ادوب تلفظ میکردند. ادوب فتوشاپ هم تلفظی کاملاً آشنا بود. اما نسل جدیدی که جوانتر هستند و میتوان آنها را Digital Native (بومیان دنیای دیجیتال) دانست و از دوران قبل از فراگیر شدن اینترنت در کشور خاطرهای ندارند، از همان ابتدا تلفظ آمریکایی نام این شرکت را آموختهاند و آن را به ادوبی میشناسد. نسل قدیمتر هم – با وجودی که کمی برایش سخت بوده – کوشیده به تدریج ادوبی را جایگزین ادوب کند. این نسل جدید شاید باور نکند که زمانی اکثر ایرانیان شرکت Microsoft را هم میکروسافت تلفظ میکردهاند و تلفظ مایکروسافت همانقدر غریب بود که کسی امروز رادیو را رِیدیو بگوید. مایکروسافت از اسامی خاصی است که با وجودی که تلفظ قدیمی متفاوتی داشته، از دردسر دوگانگی تلفظ رها شده و امروز در میان تمام افراد از تمام نسلها در کشورمان با تلفظ «مایکروسافت» شناخته میشود.
به عنوان آخرین نمونه میتوان به Nike اشاره کرد. این برند سالیان سال برای ایرانیان به «نایک» شناخته میشد. اما با رواج شبکههای اجتماعی، بسیاری از مردم تلفظ اصلی آن (نایکی) را شنیدند. البته به نظر میآید تلفظ قدیمیتر هنوز به طول کامل حذف نشده و در کنار تلفظ نایکی به زندگی خود ادامه میدهد.
رویکرد متمم به نگارش و تلفظ اسامی خاص
ما در متمم از ایده و سبک نگرش خانم اَن کرزان (Anne Curzan) زبانشناس بزرگ و عضو هیأت واژهشناسی American Heritage تبعیت میکنیم (+).
او – مانند بسیاری از زبانشناسان – بر این باور است که مردم در هر زبان و هر زمانی حق دارند واژههای زبان خود و ملل دیگر را آنچنان که راحتترند و دوست دارند تلفظ کنند و وظیفهٔ کارشناسان و متخصصان زبان هم، پیش و بیش از هر چیز «شناخت ترجیحات مردم» است. همچنین مردم حق دارند برای تلفظ اسامی خاص هم درست مانند هر واژهٔ دیگری، ترجیحات فرهنگی و آوایی خود را دخیل کنند (بنابراین میشود حدس زد که احتمالاً خانم کرزان ناراحت نمیشود که برخی از ما نام او را «اَن» و برخی دیگر «آنه» تلفظ میکنیم).
ما در متمم، با لحاظ کردن موارد زیر دربارهٔ دربارهٔ شیوهٔ نگارش نامها و واژههای زبانهای دیگر تصمیم میگیریم:
تلفظ واژههایی را که از زبانهای دیگر آمدهاند، موضوعی «مقدس» و «حیثیتی» در نظر نمیگیریم و اصرار نداریم که یک تلفظ درست برای اسامی وجود دارد و سایر تلفظها نادرست است. لهجه، گویش، سابقه و صبغهٔ کلمات، تجربههای قبلی، منبع یادگیری و دهها عامل دیگر میتوانند روی تلفظ و نگارشی که افراد انتخاب میکنند تأثیر بگذارد. تا زمانی که شکل نگارش مانع انتقال پیام نشود، اصرار نداریم آن را غلط در نظر بگیریم (توجه کنید که در اینجا راجع به نگارش واژههایی با منشاء بیرونی حرف میزنیم و این موضوع و موضع را نمیتوان به دیکتهٔ کلمات فارسی تعمیم داد).
در مواردی که یک اسم خاص پیش از این در زبان فارسی نیامده و متمم اولین منبعی باشد که آن را به کار میبرد، ترجیحمان این است که نام را با همان تلفظی که در زبان مبداء به کار میرود، ثبت و ضبط کنیم. مگر این که آن نام در زبان فارسی معنای محترمانه و مودبانهای نداشته باشد.
اگر پیش از این یک اسم خاص با شکل خاصی در کتابها و آثار مکتوب فارسی ثبت شده و رواج یافته باشد، مستقل از تلفظ در زبان اصلی، ما هم همان شیوهای را که متقدمین به کار بردهاند، به کار میبریم و ادامه میدهیم.
اگر یک اسم خاص در فارسی به شکلهای مختلف ثبت و ضبط شده باشد، شیوهای از نگارش که به تلفظ در زبان اصلی نزدیکتر است، انتخاب ما خواهد بود.
در مورد نامهایی که در آثار مکتوب نیامدهاند (یا ما نمونهٔ استفاده از آنها را پیدا نکردهایم)، رایجترین شکل استفاده در وب فارسی (و نه شبکههای اجتماعی) را معیار قرار میدهیم.
مستقل از اینکه شکل نگارش را انتخاب کنیم، حتماً در نخستین درسی که به معرفی یک نویسنده، دانشمند، مکان یا هر اسم خاص دیگر میپردازیم، حتماً به انواع شیوههای نگارش آن نام هم اشاره میکنیم.
واضح است که این حق را برای دوستان عزیز متممی قائل هستیم که در شیوهٔ نگارش اسامی خاص با منشاء غیرفارسی و غیرایرانی، سبکی را که خود ترجیح میدهند انتخاب کنند و در کامنتها و تمرینها به کار ببرند.
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به هزاران درس دربارهٔ موضوعات مختلف از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی
فکر کردن به کمک نوشتن | تسلط کلامی | یادگیری
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما | هدف گذاری
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
آخرین کاربران ویژه متمم
ورود زهرا قربانی و علی و احمد جواهري به جمع کاربران ویژه متمم را خوشآمد میگوییم
دوستان برتر متممی در دو هفته اخیر
- علی کریمی (۱۶۰ امتیاز)
- مرضيه رفعتي (۱۱۱ امتیاز)
- هیوا (۱۰۸ امتیاز)
- علی محمد افراسیابی (۱۰۳ امتیاز)
- چیمن (۸۹ امتیاز)
- نگین چراغی (۸۱ امتیاز)
- محمدرضا ضامنی (۸۰ امتیاز)
- محسن شیروانی (۷۸ امتیاز)
- نیلی (۷۳ امتیاز)
- محمد ایرجی راد (۷۲ امتیاز)
آخرین دیدگاهها
- محمدرضا شعبانعلی در چهار ستون اصلی در فرهنگ سازمانی آمازون
- حسین در خطاهای رایج در تعیین فهرست گزینهها و آلترناتیوها
- مصی خورشیدی در کوچینگ | مقدمه و ورود به دوره کوچینگ متمم
- مجتبی غلامان در مشاوره مدیریت | انتظار شما از آموزش مشاوره مدیریت چیست؟
- مهدی رستمی در مهارت ارتباطی: زبان منفی – زبان مثبت
- نیلوفر درخشان در خرس آبی یا تاردیگرید | سرسختترین جاندار جهان
- مینا حیدری در رویکرد سیستمی | نگاه چندبعدی در برابر تکبعدی
- فاطمه س در ویژگی های یک مدیر موفق چیست؟ دراکر پاسخ میدهد
- مصطفي محمدي در سازمان در مرحله تولد و مفهوم تعهد
- نیلی در تو به جای من انتخاب کن!
- آیدا رستگار در آیا مدلها به تقویت بینایی شما کمک کردهاند؟
- حسین در هزینه فرصت از دست رفته و روش محاسبه آن
- حسین در مدل ذهنی مبتنی بر حذف | «نوکاهی» هم به اندازهٔ «نوآوری» مهم است!
- میلاد حیدری در همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- نیلی در نکتهای پیش از قضاوت کردن در مورد دیگران
- محمد فتاحی در خریدن کالا یا خریدن تجربه؟
- علی چگنی در توسعه فردی چیست؟ | آشنایی با انواع برنامه ریزی توسعه فردی
- مرضيه رفعتي در تفکر تاملی (بازاندیشی) یعنی چه؟ | چرا باید این شکل از فکر کردن را یاد بگیریم؟
- حسین در آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- صبا کیانی در آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- Zahra در تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم
- میلاد حیدری در نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- سعید رمضانی در عاملیت و اراده در هوش مصنوعی | کدام ماشین، جراح، معلم و قاضی را ترجیح میدهید؟
- مسعود نصراللهی در ارزش چیست؟ | تعریف ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کارها
- علی سخی زاده در کمبود عزت نفس و آثار آن در رابطه عاطفی
- صابر در حرفهای پیتر دراکر برای مدیران و کارآفرینان
- سعید توپچی پور در راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- حسین در آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- مهران فراهانی در یک تمرین برای تعریف شاخص و فکر کردن بیشتر به شاخصها
- Azadeh در خطای تمرکز بر آخرین اطلاعات
آخرین پروژههای ثبت شده
- مریم ملکی در پروژه پایانی تفکر سیستمی
- فاطمه کامرانی در پروژه پایانی ارزش آفرینی
- فاطمه کامرانی در پروژه پایانی ارزش آفرینی
- امین در پروژه پایانی استعدادیابی
- علیرضا سرخی در پروژه پایانی تفکر سیستمی
- محمد رضا ناصح در پروژه پایانی مدل ذهنی
- مهدی بدرخانی در پروژه پایانی ارزش آفرینی
- زاهده شریفی در پروژه پایانی مدل ذهنی