ده مرد و یک شلوار
برای گفتگو درباره کارتون، سه کارتون مختلف در نظر گرفتهایم. امیدواریم مثل هفتههای گذشته، این کارتونها بهانهای و فضایی برای گفتگوهای آموزنده فراهم آورند.
هر کدام از این سه کارتون فضای متفاوتی دارند و بر این باور هستیم که هر یک میتوانند تداعیگر برخی از مسائل و دغدغههای محیط پیرامون ما باشند بسیار خوشحالمان میکنید اگر حداقل در مورد یکی از کارتونها، در حد یک جمله شرح بنویسید. شرحی که احساس میکنید میتواند با استفاده از این تصویرسازیها، بهتر و شفافتر به مخاطب منتقل شود.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
فعلاً میخواستم در مورد همان کارتون "ده مرد و یک شلوار"، نظرم را بنویسم.
این تصویر برای من، یک سازمان را تداعی میکند. سازمانی که در آن، هیچ کس قدرت حداکثری ندارد و عملاً هر سمت آن به رای و نظر یک نفر، در یک جهت حرکت میکند.
نمونههای ایرانی زیادی هم سراغ دارم.
سازمانی که بخش بازرگانی آن، در حال عقد قرارداد با شرکتی در غرب اروپاست و همزمان، بخش خودکفایی، برای هزینه کردن بودجهای که دریافت کرده، در حال تحقیق و آزمایش است.
واحدی که دغدغهاش افزایش تولید است و واحد دیگری که مشکلش، انبار شدن بیش از حد محصول و عدم امکان فروش است.
بعضی وقتها چنین فضایی، به دلیل تعدد گروههای قدرت در یک کسب و کار شکل میگیرند. کشمکشها آنقدر زیاد میشوند که در نهایت، سازمان به هیچجا نمیرود!
در دوران کودکی، همیشه فکر میکردم که مورچهها خیلی هوشمند هستند. وقتی نانی را جابجا میکنند، عدهای هل میدهند و عدهای میکشند. بعدها خواندم که مورچه ها هم مثل اکثر ما انسانها، چندان عقل همکاری ندارند.
همه مورچهها نان را به سمت خود میکشند و عملاً نان از زمین بلند میشود و بخش عمدهی نیروی آنها صرف خنثی کردن نیروی مورچههای دیگر میشود و در نهایت، چون اصطکاک به صفر رسیده، با نیروی یک یا دو مورچه، نان جابجا میشود.
احساس میکنم خیلی از این سازمانها هم، گرفتار عقل مورچهای هستند. همین است که چندان به پیش نمیروند و در همانجایی که هستند در جا میزنند.
گاهی هم به نظرم سازمانهای خیلی دموکراتیک گرفتار این وضعیت میشوند. مدیران جوان کم تجربهای که هنوز نفهمیدهاند که نظام مشارکت در تصمیم گیری، برای همهی انواع تصمیم نیست. مدیرانی که از تب مدرن بودن، به منشی جلسات کارشناسی تبدیل میشوند و سازمانی میسازند که میتوان آن را Headless نامید!