دفترچه یادداشت | بخشی از ذهن، اما بیرون از جمجمه!
همهٔ ما این را پذیرفتهایم که دفترچه یادداشت، نوعی حافظهٔ بیرونی است. در حدی که بسیار پیش میآید وقتی در جلسهای سراغ دفترچه یا یادداشتهای داخل موبایلمان میرویم، بهشوخی میگوییم: «بگذار به حافظهام مراجعه کنم.»
مقالهای که میخواهیم در این درس بررسی کنیم، ادعایی بزرگتر را مطرح کرده است:
«دفترچه یادداشت، واقعاً بخشی از ذهن ماست؛ فقط در بیرون از جمجهمان.» به عبارت دیگر، وقتی دفترچه یادداشتتان را در دست میگیرید، منطقی است حستان این باشد که بخشی از مغزتان را در دست دارید؛ نه در حد استعاره، بلکه همانقدر واقعی که یک نفر مغز را در بشقاب کلهپاچه میبیند و لمس میکند.
ذهن گسترشیافته
مقالهٔ ذهن گسترشیافته (The Extended Mind) را اندی کلارک و دیوید چالمرز در سال ۱۹۹۸ منتشر کردند. با مقدمهای که بیمقدمه سراغ اصل مطلب رفته بود: «در کدام نقطه، ذهن به پایان میرسد و بقیهٔ جهان آغاز میشود؟»
Where does the mind stop
and the rest of the world begin?
مقالهٔ کلارک و چالمرز ادعایی بسیار وسیع و عمیق را مطرح میکرد؛ دربارهٔ موضوعی که هنوز چندان روی میز فیلسوفها و سیاستگذاران ننشسته بود. به همین علت، اکنون که بیش از دو دهه از انتشار آن گذشته، و موج جدید هوش مصنوعی با اتکا به مدلهای بزرگ زبانی راه افتاده، بیش از آن سالهای اول، اسم این مقاله را میشنویم.
اما مثال کلیدی آن مقاله، دقیقاً چیزی است که ما در دوره آموزش فکر کردن به کمک نوشتن با آن کار داریم: رابطهٔ انسان و دفترچه یادداشتش.
آشنایی با نوع نگاه کلارک و چالمرز به ذهن و ابزارهای بیرونی، «ایمان» شما را به نوشتن و دفترچه یادداشت (و نیز جایگزینهای دیجیتال آن) بیشتر میکند. به همین علت، اگر این درس را دقیق بخوانید و به آن فکر کنید، احتمالاً دو اتفاق خواهد افتاد:
- موضوع فکر کردن به کمک نوشتن را جدیتر خواهید گرفت و درسهای آتی را با انگیزهٔ بیشتری خواهید خواند.
- شوق و انگیزهتان برای ثبت تمرین و کامنت در بقیهٔ درسهای متمم هم افزایش خواهد یافت. چون با وجه دیگری از کارکرد نوشتن آشنا میشوید.
با این مقدمه، به سراغ بخشهایی از این مقاله میرویم.
تراشهای در مغز برای بازی تتریس
حتماً بازی تتریس را میشناسید: یک بازی نسبتاً قدیمی که هنوز هم بسیار رایج است و ما هم یکی از درسهای داستان کسب و کار متمم را به آن اختصاص دادهایم (بازی تتریس؛ وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود).
ایدهٔ اصلی بازی تتریس ساده است: بلوکهایی دوبعدی یا سهبعدی که از بالا سقوط میکنند و باید آنها را طوری بچرخانید و جابهجا کنید که وقتی به زمین رسیدند، با نظم و بدون حفرهٔ خالی روی بقیهٔ بلوکها بنشینند:
کلارک و چالمرز در مقالهٔ خود یک تجربه ذهنی را بر اساس بازی تتریس مطرح میکنند:
دسترسی کامل به مجموعه درسهای فکر کردن با نوشتن برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
اعضای ویژهی متمم علاوه بر دسترسی به این درسها به مجموعهی گستردهای از درسها به شرح زیر دسترسی پیدا میکنند:
البته بررسیهای ما نشان داده که علاقهمندان به درسهای فکر کردن با نوشتن از میان فهرست فوق، معمولاً برای مطالعهی درسهای زیر وقت میگذارند:
خودشناسی | شخصیت شناسی | کوچینگ
تصمیم گیری | مهارت ارتباطی | زندگی شاد | عزت نفس
تفکر سیستمی | مشاوره مدیریت | مدیریت زمان
دوره MBA (مطالعهی منظم همهی درسها)
تذکر: برای دسترسی به محتوای درسی که مشاهده میکنید، صرفاً عضو شدن و پرداخت عضویت کافی نیست و باید تمرین ورود به بحث را هم انجام دهید. انجام این تمرین بسیار ساده باعث میشود یادگیری شما افزایش پیدا کند و صرفاً حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه از وقت شما را میگیرد.
تمرین و مشارکت در بحث
چه زمانهایی پیش آمده که حس کردهاید نوشتن، توانایی ذهن شما را در فکر کردن افزایش داده است؟ (یعنی کمکی کرده که بدون بیرونریزی، ذهنتان از انجامش ناتوان بود یا با کیفیت کمتری آن کار را انجام میداد).
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری فکر کردن به کمک نوشتن به شما پیشنهاد میکند:
- دورهٔ آموزش فکر کردن به کمک نوشتن
- کتابهای سفید | محصولات پرفروشی که خالی از محتوا هستند
- یادداشت روزانه | تمرین گزارش روزانه در یک جمله!
- نوشتن بلافاصله | نمونهبرداری از افکار و لحظهها
- دفترچه یادداشت | بخشی از ذهن، اما بیرون از جمجمه!
- تاکسی سواری | معرفی کتاب سروش صحت برای هدفی متفاوت
- از قیطریه تا اورنج کانتی | نمونهای از روزانه نویسی در ایام بیماری
- دنیای ذهنی یک نویسنده | بریدههایی از کتاب یادداشت های روزانه ویرجینیا وولف
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
در مورد من، یکی از زمانهایی که نوشتن رو کاملاً معادل «بخشی از ذهن در بیرون جمجمه» میبینم، جاهایی هست که میخوام یه استدلال رو برای متقاعد کردن طرف مقابل آماده کنم. حالا از نوشتن یه جستار بگیرید تا فروختن یه محصول یا قانع کردن طرف مقابل خودم به تغییر انتظاراتش در یک قرارداد.
معمولاً چند نکته به ذهنم میرسه، اما اگر کمی موضوع پیچیده باشه، نمیتونم توی ذهنم اون نکات رو مرتب کنم و زنجیر درستی از استدلال درست کنم.
اینجور وقتها نکات رو روی کاغذ (يا فایل ورد) میارم. ترتیبشون رو بارها عوض میکنم. خودم رو جای طرف مقابل میذارم و میبینم که قانع میشم یا نه.
وقتی ترتیب نکات رو درست میکنم، معمولاً یه جاهایی هم خلاء به چشم میاد. اونجاها رو هم با نکات و توضیحات دیگه پر میکنم. و بعد کل زنجیره رو به ذهنم میسپرم.
در اینجور مواقع، واقعاً کاغذ یا فایلی که روبهروی خودم میذارم، به چشمم شبیه یه تکه از مغزم میاد. انگار یه بخشی از جمجمهام رو برداشته باشن و جاش یه دیوار شیشهای گذاشته باشن که بتونم خیلی بهتر به مغز خودم نگاه کنم و دستکاریش کنم.