جملههای روزانه متمم | بخش چهلوچهارم
در گذشته متمم به صورت روزانه جملههایی را منتشر میکرد و در اختیار دوستان متممی قرار میداد.
با توجه به این که امکان ذخیره شدن این جملهها و مرور دوبارهٔ آنها فراهم نبود، اکنون بعضی از این جملهها را در قالب #دعوت به گفتگو مطرح میکنیم و برخی دیگر را در قالب مجموعههایی از هفت جمله (مربوط به یک هفته) منتشر میکنیم.
با مراجعه به #جمله های روزانه متمم میتوانید جملههای قبلی را ببینید و بخوانید.
آنچه در ادامه میآید بخش چهلوچهارم آرشیو جملههای روزانه است:
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : هیوا
جمله اول) خالی شدن خشاب اسلحه دشمن روی دیوار:
با خوندن این جمله اول یاد جنگ روسیه و اکراین یا ایران و عراق یا اسرائیل و اعراب افتادم که بعضی کشورهای دیگه نسبت بهش بی تفاوت هستن یا کارهایی میکنن که ادامه پیدا کنه یا حتی شروعش میکنن؛ مخصوصاً اینکه گاهی آنها تفنگ و اسلحه هم به طرفین میفروشن.
بر اساس همین جمله، اگه من جز کشورهایی باشم که به نوعی با حکومت ایران رابطه دارن (به ویژه رابطه منفی) ترجیح میدم به جای اینکه مثلاً در استخراج منابع آبی یا نفت و گاز نزدیک من یا استفاده از نیروی انسانی اش و ده ها مورد دیگر بهره وری بالایی داشته باشه، بره توی کشورهای دیگه یا زمینه های دیگه مشغول و گرفتار باشه تا من راحت تر از اون منابع استفاده کنم یا به کارم برسم. نمیگم اونها چنین طراحی هایی دارن. میگم گاهی دارن گاهی هم موقع تصمیم گیری چنین فاکتورهایی رو لحاظ میکنن.
این رو میشه در سطوح دیگه هم بررسی کرد. بین کسب و کارها یا حتی بین افراد؛ هر جایی که رقابت هست.
از طرفی میتونیم بر اساس این جمله چنین سوالی هم از خودمون بپرسیم: کجا به جای شلیک به رقیبم، دارم به دیوار شلیک میکنم؟ یا کجا رقیبم به جای شلیک به دیوار، داره به من شلیک میکنه؟ البته شلیک کردن لزوماً برای از بین بردن نیست. اگه کلی تر نگاهش کنیم یه روش جنگیدن در یک محیط با منابع (مثلاٌ سهم بازار) کمتر هست.
جمله دوم: جهان اطراف فرد در 20 سالگی:
نکته جالب این جمله برای من توجه به کانتکست فرد (یعنی آدمها و به طور کلی محیط اطرافش مانند فرهنگ و کشور) هست؛ مخصوصاً در زمانه ای که غالباً زیادی دارد به فرد و دنیای درونی اش توجه می شود و نقش اطرافیان، خانواده و جهان اطراف به اندازه ای که اثرگذار هست درنظر گرفته نمی شود.
البته ایده ای در مورد چرایی ذکر 20 سالگی ندارم. شاید منظورش عبور از کودکی شروع بزرگسالی بوده. به نظرم سالهای اول تولد و پس از آن نقاط عطف زندگی اهمیت بیشتری دارن.
جمله سوم: در مورد نصیحت خوب و بد:
اولین تداعی این جمله برای من امر به معروف و نهی از منکر هست که در نرم ترین شکل آن مبتنی بر نصیحت است اما می تواند اشکال زننده، سخت و تیزی هم داشته باشد. در مقابل، قدرت و اثربخشی مشاوره درست و رواندرمانی که در اون مشاور و درمانگر به عنوان یک اصل مسلم اصرار داره که نصیحت نکنه بلکه با چراغ کنجکاوی و دلسوزی، راه رو روشن کنه تا روی موضوعات و روابط پنهان نور بیفته؛ اون هم از نگاه خود فرد یعنی با تمرکز روی دنیای درونی اون فرد. رها که روشن شد فرد خودش بر اساس قطب نمای درونیش میدونه به کدوم سمت میخواد بره
جمله چهارم: درباره ازدواج:
مجاورت هر دو قطبی (از جمله زن و مرد یا غرب و شرق یا استدلال و احساس) میتونه به چنین نتیجه ای منجر بشه؛ یعنی یا با هم ترکیب میشن و مانند یین و یانگ، یک کل والاتر پدیدار میشه یا دو قطبی میشن که با هم درگیر میشن (این درگیری میتونه به شکل جدایی، دشمنی و پویایی های ناکارامد دیگه باشه) امسال دو فیلم everything everywhere all at once و encanto را دیدم که به نظرم چنین مفهومی رو خوب به تصویر کشیده بودن.
جمله پنجم: در مورد ابهام (سنکا)
هزاران سال قبل تقریباً همه چیز معما و راز بود. دنیا، زمین، آسمانها، خدا، خواب و ... اما کم کم جواب هزاران سوال رو پیدا کردیم طوریکه به این نتیجه رسیدیم که همه چیز، مسئله ست و می تواند حل شود. در چند دهه اخیر، تکنولوژی این مسئله رو تشدید کرده.
ریموند تالیس (نقل از مارتین آدامز) فیلسوف میگه با وجود پیشرفتهای تکنولوژیکی فوق العاده به ویژه در زمینه عصب شناسی، هنوز درکمان نسبت به مسائل اصلی بشر مانند انتخاب، معنا، مسئولیت و اخلاق بیشتر از گذشته (یعنی آنچه دانشمندان و فلاسفه میگفتن) نشده. البته فهم این جمله به نظرم کمی سخته. برداشت من اینه که تکنولوژی کمک نکرده که از دشواری رویارویی با این مسائل فرار کنیم یا به عبارتی اینها مسائلی نیستند که به کمک تکنولوژی، ساده و قابل حل شوند. بلکه همچنان ما مسئولیم، هم چنان باید انتخاب کنیم، همچنان معلوم نیست کی میمیریم و صدها مورد دیگه . یعنی در مجموع باید با این ابهام و مسائل غیر قطعی روبرو بشیم.
فکر میکنم هر کدوم از ما چنین ابهامی رو در مورد زندگی خودمون و آینده تجربه میکنیم یا اگر به گذشته نگاه کنیم میبینیم که اصلا آنطوری که فکر میکردیم نشد (نه اینکه بدتر شده باشه. کلا یه جور دیگه شده). یعنی با یک ابهام زیادی رویارو شدیم که قابل پیش بینی و حل نبود. برای همین به قول سنکا باید با ابهام و یا به عبارت زیباتر با رازوارگی زندگی و جهانمون روبرو بشیم؛ مثل مسافری که مه جنگل پیش رو رو میبینه و داخلش میره.