زیر ذره بین: آرکتایپ فروشنده و داستانهای آن

به شما قول داده بودیم که مطالبی را اختصاصاً برای کاربران آزاد فعال تولید و منتشر کنیم. این مطالب آموزش مستقیم نیستند. بلکه آموزشهای غیرمستقیمی هستند که در قالب داستان و گزارش و نقل قول ارائه میشوند.
در اینجا میخواهیم در کنار یکدیگر در مورد فروش و فروشنده و آرکتایپ فروشنده، از یکی از مطرحترین مشاوران مدیریت با تخصص روانشناسی و انسان شناسی، مطالبی را بشنویم. او شرکتی بین المللی دارد که از سال ۱۹۷۶ تا کنون در این زمینه کار میکند.
امیدواریم همانقدر که این درس، روی گروه متمم تاثیرگذاشته و آموزنده بوده، برای شما هم باشد.
مطلب بعدی در سری زیر ذره بین متمم: داستان تتریس
پی نوشت: طبق سنت متمم، دسترسی به کلیهی مطالب برای کاربران ویژه که حامی پروژهی متمم هستند و تامین هزینههای آن را بر عهده دارند، باز باقی خواهد ماند.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
سارای عزیز.
چند سال پیش، زمانی که ماجرای کلینتون و لوینسکی پیش اومد (مستقل از اینکه حتما توجه داریم که در همهی کشورها و میان همهی سیاستمداران، این نوع ماجراها بیشتر یک تصفیه حساب سیاسی هستند تا یک رسوایی اخلاقی) یکی از نشریات دموکرات آمریکایی در دفاع از کلینتون مقالهی جالبی داشت.
اگر درست به خاطر داشته باشم عنوان مقاله چیزی شبیه این بود:
برای اینکه یک اشتباه بزرگ انجام دهی، لازم است انسان بزرگی باشی.
در ادامه حرفهای جالبی مطرح میکرد که مستقل از موضوع بحث، لحظاتی انسان رو به فکر وادار میکرد.
از جمله اینکه توضیح میداد:
قدرت و اختیار بیشتر و بزرگتر شدن، باعث میشه که احتمال انجام خطای بزرگتر بیشتر بشه یا لااقل از لحاظ منطقی، انجام خطای بزرگ امکان پذیر بشه.
(من به عنوان کسی که تا حالا بیشتر از یک میلیون تومان رو یک جا روی میز ندیدهام، امکان اختلاس چند هزار میلیاردی ندارم! نه اینکه یک انسان پاک محسوب میشم).
یک نکتهی مهم دیگه هم که گفته بود این بود که ذات اشتباهات همهی ما انسانها از یک جنس هست و ظاهراً فرق جدی نمیکنه. مصداقهاش تغیر میکنه.
توضیح میداد که یک نفر در مدت زمان بیست سال، میتونه از پایینترین سطح در حوزهی خودش تا بالاترین سطح در حوزهی خودش ارتقا پیدا کنه. اما مغز انسان - با وجودی که تجربه انباشته میکنه - از لحاظ قدرت تحلیل و همینطور تسلط بر تصمیمهای هیجانی، به همون سرعت رشد نمیکنه.
بنابراین، مثلاً ترجیح دادن لذت بردن کوتاه مدت بر منافع بلندمدت عملاً لحظاتی در ساختار مغز همه ی ما خودنمایی میکنه. اما در انسانهای بزرگتر، اثرات منفی اون سریعتر دیده میشه.
شاید اینها الزاما با داستان ما مرتبط نباشه. اما وقتی من داشتم این فایل رو نگاه میکردم اولین چیزی که برام تداعی شد، اون نوشتهها بود.
محمدرضا شعبانعلی