مطالعه موردی (موردکاوی) – شیوه ای برای آموزش کاربردیتر مدیریت و مهارت در متمم
مطالعه موردی یا همان Case Study معروف، همیشه و همه جا در آموزش مدیریت و مهارت مورد استفاده قرار میگرفته است.
مطالعه موردی با مثال، چند تفاوت کلیدی دارد که معمولاً کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
مهمترین تفاوت مطالعه موردی و مثال، در پیوستگی روایت آنهاست.
مثال، فقط یک سطح مقطع از یک داستان است و مطالعه موردی میکوشد وجوه بیشتری از یک داستان را مورد بررسی قرار دهد.
مثلاً اگر ما در درس تسلط کلامی، صرفاً کاربرد تعدادی کلمه را با هم مقایسه کنیم (مثلاً درس های ظرافت های کلامی) بیشتر به مثال زدن نزدیک است. اما وقتی در کارگاه پرورش تسلط کلامی، یک کتاب کامل نادر ابراهیمی را به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی به کار میگیریم، دیگر از مثال فراتر رفتهایم و به سمت مطالعه موردی حرکت کردهایم.
واضح است که این نوع مقایسه، حالت مطلق ندارد و کاملاً نسبی است.
وقتی در مورد استعفای یک کارمند در شرکت حرف میزنیم، میتوانید فرض کنید یک مثال است. اما وقتی پروندههای استعفا در واحد مدیریت منابع انسانی را مرور میکنیم به مطالعه موردی نزدیکتر شدهایم.
طبیعتاً حرفهایتر خواهد بود اگر بحث استعفا را فقط با منابع انسانی مرتبط نبینیم و داستان واحدهای تولید و تضمین کیفیت و بازرگانی و سایر واحدها را هم بدانیم. در این حالت، سیستمیتر فکر خواهیم کرد و تحلیل عمیقتری از شرایط خواهیم داشت.
تفاوت مهم دیگر مثال و مطالعه موردی در این است که مطالعه موردی بر اساس واقعیت تنظیم میشود.
اساساً Case Study به معنای Study کردن یک Case است! چنانکه مطالعه موردی هم، مطالعهی یک مورد است و ترجمهی زیباتر (که متاسفانه کمتر رواج یافته است) موردکاوی است.
در اینجا هم بحث قضاوت نسبی مطرح است. ما عموماً با واقعیت کسب و کارها مواجه نیستیم. بلکه با روایت مدیران و کارکنان از کسب و کارهایشان، یا روایت شاخصهای کمّی (درآمد، هزینه، سود، تعداد کارکنان، حجم فروش و …) درگیر هستیم که تنها جنبهای از واقعیت را نشان میدهند.
به همین علت است که گاه، یک شرکت در عین اینکه تمام شاخصهای بیرونی آن مثبت و در حال بهبود است، ناگهان ورشکست میشود یا با بحرانهای بزرگ مواجه میشود.
بر این اساس، میتوان گفت هر چه یک داستان همه جانبهتر و نزدیکتر به دنیای واقعی باشد، از مثال به سمت مطالعه موردی یا مورد کاوی نزدیک خواهد شد.
تاکنون بخش عمدهای از مطالب متمم (مانند بخش عمدهای از سبک رایج آموزشی مدیریت در کشور) بر اساس مثال تنظیم شده است.
اما از این به بعد تلاش داریم که آموزش در متمم را به مطالعه موردی نزدیک کنیم.
بنابراین گاهی اوقات، افراد یا کسب و کارهایی را در قالب مطالعه موردی معرفی میکنیم.
این افراد یا کسب و کارها ممکن است دقیقاً در دنیای واقعی وجود داشته باشند و یا با توجه به تمرینها و نکاتی که دوستان متممی مطرح میکنند، با کمی اصلاح و تغییر و تعدیل، تعریف شوند.
وقتی یک فرد یا یک کسب و کار را به عنوان مطالعه موردی معرفی میکنیم، در آنجا هیچ مثال و دغدغه و چالشی را مطرح نمیکنیم و فقط به روایت میپردازیم.
اما در درسهای مختلف، به جای مثالهای پراکنده، بارها و بارها به سراغ آن فرد یا کسب و کار میرویم و به این شکل، درسهای متمم یکپارچهتر خواهند شد.
مطمئناً برای آشنایی بیشتر شما با این شیوه (و تجربهی ما در طراحی آن) نیازمند زمان خواهیم بود.
اما از شما یک خواهش مهم داریم:
وقتی مطلبی با عنوان مطالعه موردی منتشر میشود، حتماً آن را با دقت بررسی کنید و ببینید که آیا میتواند مورد استفادهی شما هم باشد یا خیر.
اگر چنین بود، زیر آن علامت بگذارید [دکمه: این مبحث مورد علاقهی من است]. تا ما بدانیم که کدام موارد بیشتر مورد علاقهی شماست و آنها را علاوه بر درسهای جدید، در تنظیم ویرایش جدید درسهای قدیمی لحاظ کنیم.
البته لطفاً در اینجا کمی استعداد استقرا و آنالوژی را هم به کار بگیرید.
مثلاً ممکن است مطالعهی ابزارهای بازاریابی برای کسی که لوازم آنتیک و قدیمی را میفروشد، تا حد زیادی برای کسی که داروهای گیاهی را میفروشد یا زیورآلات بدلی (یا حتی طلا) میفروشد قابل استفاده باشد.
یا اینکه ویژگی های مشترک زیادی بین کسی که کسب و کار آتلیه عکاسی دارد و کسی که طراحی لباس انجام میدهد وجود داشته باشد.
همچنین دغدغههای نیروی انسانی یک مدیر ارشد در صنعت برق، بر خلاف ظاهر آن، شباهتهای زیادی با چالشهای یک مدیر ارشد در تجهیزات پزشکی داشته باشد.
تذکر: با توجه به توضیحات فوق، قطعاً توجه دارید که مفهوم مطالعه موردی در آموزش مدیریت و مهارت با مطالعه موردی به عنوان یکی از شیوههای تحقیق (Research Methods) متفاوت است و ما جز در مواردی که صریحاً اشاره کردهایم، مفهوم نخست را مد نظر قرار خواهیم داد.