مطلب مورد بحث:
بهترین تفریح را به کار تبدیل کنیم یا کار را به بهترین تفریح؟
من قبلا برای این درس کامنت گذاشتم, اما الان و بعد از خوندن دوبارهی این درس, چند نکته به ذهنم رسید که خواستم در کامنت دیگهای مطرح کنم.
تجربهی من در مورد تبدیل بهترین تفریح به کار:
یکی از بهترین تفریحات من ورزش کردن هست. بعد از چندسال باشگاه رفتن و ورزش کردن ,شرایط جوری پیش رفت که تصمیم گرفتم مربی بشم.
با خودم میگفتم هم ورزش میکنم و لذت میبرم و هم در کنارش درآمد کسب میکنم (البته دلیل اصلی این تصمیمِ من چیز دیگری بود و ربطی به کسب درآمد نداشت).
اما بعد از شروع کارم به عنوان مربی, متوجه شدم که چه اشتباهی کردم. موقع ورزش نمیتونستم اونطور که باید لذت ببرم, چون مدام باید حواسم به بچهها میبود؛ اینکه حرکات رو درست برن و یه وقت به خودشون آسیب نزنن و کسی که فلان مشکل جسمی رو داره نباید این حرکات رو بره و مسائلی از این دست.
خارج از باشگاه هم باید مدام مطالعه میکردم که بهروز باشم و حرکات جدید و متنوع یاد بگیرم و وقت زیادی ازم گرفته میشد.
خلاصه که دیدم از این تفریحِ لذتبخشم, که حالا تبدیل به وظیفه و مسئولیت سنگینی شده بود, دیگه چندان لذت نمیبرم و مدتی پیش مربیگری رو کنار گذاشتم.
البته فکر میکنم اگه به مربیگری علاقه داشتم, جور دیگری میتونستم لذت ببرم؛ اما مسئله این بود که این شغلی که اولویت من نبود تفریحم رو هم خراب کرده بود و بنابراین برام لذتی نداشت.