Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


قسمتی از کتاب با چراغ و آینه (دکتر شفیعی کدکنی)


کتاب با چراغ و آینه - دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

در یکی از مجموعه مطالب #پاراگراف‌های فارسی، به شعری از قیصر امین پور پرداختیم که در آن سه شنبه‌های درس استاد شفیعی کدکنی را پایتخت جهان توصیف می‌کرد.

آن شعر را مقدمه‌ای در نظر گرفتیم برای این قسمت از پاراگراف فارسی که قسمتی از یکی از مقاله‌های دکتر شفیعی کدکنی را تحت عنوان نقش تاریخی و خلاقیت فردی با هم مرور کنیم.

این مقاله که نخستین بار در سال ۷۵ در گاهنامه‌ی ویژه‌ی شعر (چاپ فرانکفورت) منتشر شده بود، در کتاب با چراغ و آینه بازنشر شده است.

اگر چه فضای اصل کتاب، کمی با این مقاله تفاوت دارد و آنچه در این مقاله بیان شده، شاید فضا و روح حاکم بر کتاب را نمایندگی نکند.

دکتر کدکنی، در مقدمه‌ی کتاب با چراغ و آینه، این کتاب را مجموعه‌ای در زمینه‌ی تحلیل «بازتاب ادبیات و شعر مغرب زمین در شعر نو فارسی» توصیف می‌کنند و قطعاً بهترین توصیف برای کتاب نیز همین یک جمله است.

زحمت تنظیم و نشر این کتاب، بر عهده‌ی انتشارات سخن بوده است.

با هم بخش‌هایی از مقاله‌ی نقش تاریخی و خلاقیت فردی را از این کتاب می‌خوانیم.

اشاره: بیت آهوی دشتی، مورد اشاره در این مقاله را بعضاً به عنوان نخستین بیت شعر فارسی در نظر می‌گیرند.

ساده‌ترین راه این است که قضیه را از این‌جا شروع کنیم و با این پرسش که «هیچ فکر کرده‌اید که در این لحظه‌ی تاریخی و فرهنگی که ما در آن به سر می‌بریم، چند هزار نفر در قلمرو زبان فارسی هستند که می‌توانند شعری مثلِ

آهوی کوهی در دشت چگونه دَوَدا

او ندارد یار، بی‌‌یار چگونه بُوَدا

بگویند؟»

هر کس وزن و قافیه را تشخیص دهد، ظاهراً می‌تواند شبی پانصد بیت، خیلی بهتر از این، شعر بگوید و به این حساب، امکان آن هست که در یک شب، ده‌ها هزار بیت بهتر از این شعر ابوحَفص سُغدی، توسط این جمع انبوه «دارندگان طبع موزون» و آگاه از مساله‌ی وزن و قافیه گفته شود.

اما آنچه از آن غافلیم این است که همه‌ی این افراد – به فرض اینکه صد هزار نفر باشند – نه یک شب که اگر سالها و سالها وقت صرف کنند، نخوانند توانست یک بیت بگویند که [از لحاظ اثر و ماندگاری و جایگاه] جای این بیت ساده‌ی برهنه‌ی از هر صنعت و آرایش را بگیرد.

چرا؟

قدری دقیق‌تر و فنی‌تر مثال بزنم. تصور من بر این است که بسیاری از شاعران جوان و ورزیده و مایه‌وَر و باذوق امروز، اگر بکوشند و تمرین کنند، شاید بتوانند شعری مانند «زمستان» اخوان بگویند؛ یعنی شعری که به لحاظ وزن و قافیه و تشبیهات و تمثیلات و کنایات با آن شعر برابری کند؛ به ویژه وقتی که این شعر را در یک تحلیل ساختاری یا صورت‌گرایانه، به مقداری تشبیه و استعاری و فن‌آوری و صناعت، بازگردانیم و تجزیه کنیم.

اما اگر تمام استعدادهای درجه اول این نسل، تمام عمرشان را صرف کنند که شعری بگویند که جای «زمستان» اخوان ثالث را بگیرد، محال است از عهده‌ی آن برآیند. با اینکه در تحلیل ساختاری یا صورت‌گرایانه، این شعر ترکیبی است از مقداری تشبیه و استعاره که شبیه اغلب آنها و بهتر از آنها به ذهن بسیاری از اهل ذوق و شعر، ممکن است خطور کند.

اشکال عمده یا راز اصلی کار همین‌جاست و آنچه جوانان را غالباً فریب می‌دهد همین است که وقتی در خلوت یا در جلسات دوستانه به مقایسه‌ی شعر خودشان با شعر ابوحفص سغدی (و در مراحل بالا و بالاتر) «زمستان» م.امید می‌پردازند، به طور قطع و یقین، نظرشان این می‌شود که آنها می‌توانند شبی صدها بیت بهتر از «آهوی کوهی…» بسرایند و یا وقتی به اجرای سازنده‌ی «زمستان» نگاه می‌کنند، با خود می‌گویند: «ما می‌توانیم شعرهایی بهتر از این بگوییم».

… اما اینان از یک امر بسیار ساده و در عین حال پیچیده غافلند و آن، مسئله‌ی «نقش تاریخی» هنرمند است.

هر اثر برجسته‌ی هنری،‌ ترکیبی است از «خلاقیت فردی» هنرمند در یک سوی و «نقش تاریخی» اثر او از سوی دیگر.

کسانی که می‌گویند ما در یک شب می‌توانیم صدها بیت بهتر از «آهوی کوهی…» بگوییم، یا جوانان ورزیده و با استعدادی که تصور می‌کنند می‌توانند شعری همتای «زمستان» بسرایند، از این نکته غافلند که گیرم چنان شعرهایی بسرایند، محال است که صدهزارتای آن شعرها، بتواند جای «آهوی کوهی…» یا «زمستان» را بگیرد زیرا به لحاظ «نقش تاریخی» لاتکرار فی‌التجلی و در این رودخانه – که بهره‌مندی از نقش تاریخی است – بیش از یک بار نمی‌توان شنا کرد.

… ما وقتی به ساخت و صورت یک شعر موفق نگاه می‌کنیم، غالباً از نقش تاریخی آن و انسجام برخاسته از حیات ارگانیک آن غافل می‌شویم و پیش خودمان ممکن است تصور کنیم، ما که بهتر از این می‌توانیم بگوییم، ما که تشبیهات بهتری می‌توانیم بیاوریم، ما که ترکیبات جدیدتری می‌توانیم ایجاد کنیم، ما که…؛ ولی غافلیم از این که «نقش تاریخی» آن شعر را نیز در نظر بگیریم.

… نمی‌دانم در شکل‌گیری یک شعر موفق و گاه جاودانه، چند درصدش «خلاقیت فردی» است و چند درصدش «نقش تاریخی»، ولی همین‌قدر می‌دانم جاودانگی یک اثر یا دست کم مطرح بودن آن برای اکنون و آینده، در گروه دو چیز است: «نقش تاریخی» و «خلاقیت فردی»…

 

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    سید حمید رضا صحفی ، گروه متمم ، منصور سجاد ، علیرضا داداشی ، پوریا

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۶ نظر برای قسمتی از کتاب با چراغ و آینه (دکتر شفیعی کدکنی)

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : سامان عزیزی

    این تحلیل دکتر کدکنی رو بهونه میکنم و به بعضی فضاهای دیگه ربطش میدم.

    به نظرم میتونیم "ربنای استاد شجریان" رو هم مصداقی از این تحلیل در نظر بگیریم و اونو با ده ها بازخوانی دیگر که به واسطه حمایت رسانه ها هم نتوانستند در دل مردم جایی باز کنند مقایسه کنیم.

     

    حتی از فضای هنر و ادبیات هم خارج بشیم،فکر میکنم میتونیم مصداق های دیگری هم پیدا کنیم. مثلا در فضای کسب و کار ها.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .