نکاتی ساده اما مهم در ایجاد کسب و کار جدید
با توجه به مطالبی که درباره راه اندازی کسب و کار جدید مطرح شد، کلیپ های تصویری زیر (مربوط به آرشیو برنامه ایرانشهر) به برخی از آن نکات اشاره دارند، آنها را در اینجا منتشر می‌کنیم.
در این دو کلیپ کوتاه، به مطالبی مانند کارآفرینی به انگیزه‌ی فرار از کار قبلی و نه با انگیزه‌ی ایجاد ارزش و همچنین محدودیت ظرفیت ما در مدیریت نیروی انسانی و شوق و باور به ایده‌ی کسب و کار اشاره شده است.
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا می‌دانید که فقط با درج نام کاربری و ایمیل خود می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟
ثبت‌نام | اطلاعات بیشتر فهرست درس‌های متمم
نویسنده‌ی دیدگاه : بهداد
سلام
سن و اعتبار من انقدری نیست که بخوام به کسی توصیه ای کنم. من فقط تجربه ی خودم رو خدمتتون میگم که ممکنه ایرادهای بزرگی هم بشه بهش گرفت. اما چون در اینجا سئوال فرمودید، فقط از تجربه ی خودم و خط فکری خودم میگم که ممکنه در مسیر شما و کار شما هم جواب بده و یا نده.
راستش از زمانی که دوره های کوتاه مدت در زمینه های مختلف، شرکت در سمینارهای فروش و بازاریابی و مدیریت و مدام دنبال کردن تکه مقاله های در این زمینه ها رو کنار گذاشتم، رشد بیشتری کردم. من کار اصلیم، فروش اینترنتی ست و فقط رفتم دنبال مواردی که در این فضا کاربرد داشته باشه. مثلا در یکسال mba که بگیم حدود 400 ساعت قراره آموزش داده بشه و نصفش هم تلف میشه به خاطر صحبت های پراکنده و بی نتیجه، ممکنه چه چیزی یاد بگیریم؟ مدیریت؟ فروش؟ بازاریابی؟ پخش؟ تبلیغات؟ مالی و حسابداری؟ منابع انسانی؟ زبان انگلیسی تجارت؟ و .../ از این 400 ساعات مگه چقدر به هر کدوم از این موارد میرسه؟ اصلا من همه ی اینا رو لازم دارم؟ تازه سر فصل تعریف شده ای هم برای هر کدوم وجود نداره و دوره های مختلف mba، آموزش ها و خروجی های مختلف داره. من دوره ی متمم رو پیگیر نبودم چون در این زمینه، خط خودم رو پیدا کردم و نمی تونم در مورد mba متمم نظر بدم. من در زمینه ی فروش اینترنتی فعالیت می کنم و فقط رفتم دنبال یادگیری در این حوزه. که این یادگیری ها در دوره های کوتاه مدت و بلند مدت بود، وبینار بود، همایش و سمینار بود (فقط به خاطر شناختن و ارتباط گیری با افراد فعال در این حوزه و نه یادگیری، چون "معمولا" این همایش و سمینارها برای آموزش دادن تشکیل نمیشن و یا هدف اصلی، آموزش با کیفیت نیست). من اگر بخوام به جای mba، پیشنهادی به دوستانم بدم، میگم برید یکسال فقط در زمینه ی فعالیت خودتون و کمی بیشتر از نیازتون مطالعه و یادگیری داشته باشید که این یادگیری می تونه با استفاده از راه های مختلف انجام بشه. بعد از یکسال، لااقل در ایران، شما در زمینه ی کاری خودتون، از افراد برتر خواهید بود و حتی این یادگیری می تونه قسمتی از دوره ی mba باشه که مورد نیاز شماست و الزاما هم لازم نیست که بین کار و آموزش، وقفه بیوفته. واقعیتش رو بگم، تجربه ای که من از میلیون ها تومان هزینه و ساعتها آموزش دارم، اینه که فقط اساتیدی به دل من نشستن و برام مفید بودن که خودشون مدارک بالایی نداشتن اما اصطلاحا از کف بازار بالا آمده بودن و تجربباتشون رو به ما آموزش میدادن. یعنی یک کیب و کاری داشتن که از تجربیاتشون برامون میگفتن و کسب و کارشون، فقط آموزش نبود. منم دیدم به جای صرف وقت و هزینه، برم سراغ قدیمی های صنف خودم و هرازگاهی باهاشون گپ بزنم. این گپ زدن ها میشد مکمل اون آموزش هایی که در زمینه ی مورد نیاز و مورد علاقه ام، دیده بودم. اما این رو هم رد نمی کنم که این مدارک برای استخدام و افزایش پایه حقوق و رتبه، شاید تاثیر مثبت داشته باشن اما من قصد چنین فعالیت هایی نداشتم و برام مهم نبود این چیزها.
من سعی میکنم به جای اینکه مثلا اصول موفقیت اپل رو بخونم و از فعالیت هایی که کرده آگاه بشم، شخصیت و مدل ذهنی فردی مثل استیوجابز رو مطالعه کنم. مثلا من میگم استیوجابز اگر به دلایل و شرایطی، حتی وارد آشپزی میشد، تحول عظیمی رو در اون کار و فعالیتش، ایجاد میکرد که حالا ممکنه بزرگتر یا کوچکتر از تحول در it باشه اما قطعا تحول ایجاد میشد.
در دورها، بیشتر به برندها پرداخته میشه نه افراد.
خروجی من از دوره mba، مدرکش بود. اما اگر متمم مدرک نمیده، لاجرم مجبورم خروجی رو خودم ایجاد کنم. این خروجی، با به کارگیری آموزش های مورد نیازم در کسب و کارم، ایجاد و دیده میشه.