Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


جمله‌های روزانه | بخش چهل‌و‌هشتم


‌در گذشته متمم به صورت روزانه جمله‌هایی را منتشر می‌کرد و در اختیار دوستان متممی قرار می‌داد.

با توجه به این که امکان ذخیره شدن این جمله‌ها و مرور دوبارهٔ آن‌ها فراهم نبود،‌ اکنون بعضی از این جمله‌ها را در قالب #دعوت به گفتگو مطرح می‌کنیم و برخی دیگر را در قالب مجموعه‌هایی از هفت جمله (مربوط به یک هفته) منتشر می‌کنیم.

با مراجعه به #جمله های روزانه متمم می‌توانید جمله‌های قبلی را ببینید و بخوانید.

آن‌چه در ادامه می‌آید بخش چهل‌و‌هشتم آرشیو جمله‌های روزانه است:

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۲ نظر برای جمله‌های روزانه | بخش چهل‌و‌هشتم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    من فکر می‌کنم تعبیر «دروغ» که برای اقتصاددان‌ها به کار بردید، تعبیر دقیقی نیست. اساساً ما در رشته‌های علمی، دروغ‌گو و راستگو نداریم. حتی منجم‌های قدیم که می‌گفتن ما «هفت آسمان داریم» دروغ‌گو نبودن. فقط نادان بودند و مدل ضعیفی برای توصیف عالم داشتن. از این منظر، قلمرو سیاست با قلمرو اقتصاد فرق می‌کنه. چون در سیاست، دروغ یکی از ابزارهاست. و خیلی وقت‌ها توجیه هم داره (مثلاً ما انتظار نداریم وقتی به کشوری حمله میشه، سیاستمدران اون کشور پشت تریبون بیان و بگن: خب عزیزان. ما اصلاً توانایی مقاومت نداریم. سلاح هم نداریم. بودجه هم نداریم. انگیزهٔ نیروهامون هم پایینه).
    اما در قلمرو علم اقتصاد، چنین چیزی وجود نداره. چیزی که در اقتصاد هست و همیشه مورد نقد قرار گرفته، اینه که اقتصاد یه علم نابالغه. اقتصاددان‌ها هنوز نتونسته‌ان مدلی از اقتصاد ارائه کنند که تا حد خوبی پیش‌بینی‌کنندهٔ واقعیت‌ها باشه. ضمن این که ارائهٔ دو مدل جداگانهٔ اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، نشون می‌ده که هنوز نتونستن به ماهیت سیستم‌های اقتصادی نزدیک بشن و مدلی یک‌پارچه ارائه بدن. البته در سال‌های اخیر، ابزارهای نظریهٔ پیچیدگی، کمک‌های بسیاری به اقتصاد کرده. اما هنوز علم اقتصاد در دوران کودکی خودش به سر می‌بره. جدا از این، آمیختگی اقتصاد با ارزش‌ها، این علم رو پیچیده‌تر از علوم طبیعی کرده. الان مومن و کافر، معتقدند که زمین دور خورشید می‌چرخه. اما مومن و کافر در مورد این‌که «آیا پدر و مادر موظف هستند قبل از فرزندآوری از تمکّن مالی خود برای تأمین آتیه‌ی‌ فرزند مطمئن شوند؟» اتفاق نظر ندارند. چون عده‌ای معتقدند که هر آنکس که دندان دهد نان دهد و عدهٔ دیگری چنین باوری ندارند. این جنبه‌های Normative کار علم اقتصاد رو پیچیده کرده (بیشتر در هدف‌گذاری‌های سیستم‌های اقتصادی خودش رو نشون میده. مثلاً آیا باید هدفی مثل عدالت تعریف کرد یا نه).
    این واقعیت رو که اقتصاددان‌ها تقریباً همیشه سوژهٔ تمسخر و تخطئه بوده‌اند، نمی‌شه انکار کرد. و این‌که مدام گفته میشه که اون‌ها صرفاً پس از مشاهدهٔ پدیده‌های اقتصادی می‌تونن این پدیده‌ها رو توجیه کنند و قبل از وقوع، قدرت پیش‌بینی کافی ندارند. اما این‌ها رو میشه به ضعف مدل‌های اقتصادی نسبت داد. و میشه امیدوار بود که به تدریج، در طول زمان، مدل‌های قوی‌تر و کارآمدتری به وجود بیان.
    بنابراین «حرف نادرست در اقتصاد» به معنای «دروغ‌گویی در اقتصاد» نیست. بر خلاف سیاست که دروغ، خیلی وقت‌ها واقعاً دروغه.
    دو نکته دیگه هم به ذهنم رسید که دوست دارم بگم:
    ۱)  اگر منظورتون از دروغ‌های اقتصاددان‌ها «اقتصاددان‌های فعال در نهادهای حاکمیتی» بوده، اون‌ها رو نمی‌شه اقتصاددان دونست. بازوهای نظام سیاسی - به ویژه در کشورهای بسته‌تر - بیشتر از جنس سیاست‌مدار هستند تا اقتصاددان (درسته معمولاً مدرک دانشگاهی در زمینهٔ اقتصاد دارن. اما مدرک دانشگاهی نشون میده ما فارغ‌التحصیل اقتصاد هستیم و نه لزوماً اقتصاددان. و اقتصاددان هم وقتی در جایگاه سیاسی قرار می‌گیره، دیگه اقتصاددان نیست. سیاستمداره. درست همون‌طور که سیاست‌مدار وقتی در دستشویی میره، دیگه سیاستمدار نیست، فقط انسانه. جایگاه روی هویت ما تأثیر می‌ذاره).
    ۲) این جمله دربارهٔ اقتصاددان‌ها و سیاست‌مدارها نبود. دربارهٔ اقتصاد و سیاست بود. به نظرم از این منظر هم میشه به تفاوت‌ها توجه کرد. ویژگی‌های علم اقتصاد و ویژگی‌های فن سیاست، لزوماً با ویژگی‌های اقتصاددان‌ها و سیاست‌مدارها یکسان نیست. اگر گفته میشه در سیاست، معمولاً محدودیت منابع فراموش میشه، این صرفاً ویژگی سیاست‌مدار نیست. تا حدی ویژگی فن سیاسته. چون از منظر دیگری به جهان نگاه می‌کنه که معیار اولش در تصمیم‌گیری‌ها نمی‌تونه منابع باشه و بیشتر به شاخص‌های انسانی و اجتماعی توجه داره. به همین علت، سیاست در ذات خودش ناگزیر یه سری از واقعیت‌ها رو نادیده می‌گیره. 
     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .