Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


خریدن یا ساختن؟ | مقدمه‌ای بر تعریف برون‌سپاری



سوال Make or Buy (خریدن یا ساختن) یکی از سوال‌های کلیدی در زمینه‌ی استراتژی است و کسانی که تفکر استراتژیک بر ذهن و تحلیل آنها حاکم است، بارها این پرسش‌ را در شرایط مختلف و قبل از اتخاذ تصمیم‌های مهم از خود می‌پرسند.

حتی اگر اصطلاح Make or Buy را نخوانده و نشنیده باشید، حتماً مفهوم آن را بارها تجربه کرده‌اید.

اجازه بدهید با طرح چند پرسش که تقریباً از ساده به سخت مرتب شده‌اند، این مفهوم را مرور کنیم:

آیا خودتان برای نظافت خانه اقدام می‌کنید یا از زحمت کسانی که کار خدمات نظافت منازل را ارائه می‌دهند، استفاده می‌کنید؟

 آیا بهتر است غذایی را که هر روز ظهر در محل کار میل می‌کنید، خودتان درست کنید و از خانه ببرید یا این‌که‌ آن را از رستوران نزدیک شرکت بخرید؟

 آیا بهتر است پروژه فارغ التحصیلی خود را،‌ خودتان بنویسید یا این‌که آن را از کس دیگری که شغلش نوشتن پروژه‌های فارغ‌التحصیلی است بخرید؟

 آیا یک رستوران، باید ماست و خیار و سالاد و دسر و مخلفات را هم خودش تولید کند یا بهتر است آنها را از جای دیگری بخرد و خود بر روی تهیه غذا متمرکز شود؟

 آیا بهتر است یک شرکت تولیدکننده گز در اصفهان، بسته بندی گزها را هم خودش تولید کند یا این‌که آنها را از شرکت دیگری بخرد؟

 آیا بهتر است یک خودروساز، صندلی خودرو را هم در داخل مجموعه خود تولید کند یا این‌که آنها را از شرکت دیگری خریداری نماید؟

 آیا بهتر است سامسونگ یا اپل؛ صفحه نمایش گوشی‌هایشان را خودشان بسازند یا آن‌ها را از شرکت دیگری خریداری کنند؟

 آیا بهتر است به عنوان یک کشور، خودروی مورد نیاز خودمان را بسازیم یا آن را از کشور دیگری خریداری کنیم؟

این دغدغه در زندگی شخصی و فضای کسب و کار، به شکل‌های بسیار متنوعی ظهور و بروز پیدا می‌کند. در ادامه بعضی از مصداق‌های سازمانی سوال Make or Buy را با هم مرور می‌کنیم:

اهمیت سوگیری در تصمیم گیری را فراموش نکنیم

کمی بالاتر، توضیح دادیم که در موارد بسیار، به‌کلی از سوالِ Make or Buy غافل می‌شویم و اصلاً به این‌که چنین انتخابی می‌تواند پیش روی ما باشد توجه نمی‌کنیم.

اما همه‌ی چالش و دشواری برونسپاری در این‌جا به پایان نمی‌رسد. بسیار از انسان‌ها (چه به عنوان یک فرد در زندگی معمولی و چه در جایگاه یک مدیر) نسبت به پرسش Make or Buy سوگیری دارند.

به این معنا که با پیش‌داوری به چنین سوالی نزدیک می‌شوند و از همان ابتدا – حتی بدون بررسی – پاسخ آن‌ها مشخص است.

مثلاً برخی مدیران، چنان به خودکفایی فکر می‌کنند که هر گونه گزینه‌ی تأمین از خارج کشور را حذف می‌کنند یا در مقابل، مدیرانی دیگر، آن‌قدر به ناتوانی صنعت داخلی باور دارند که همه‌ی گزینه‌های داخلی را – چه در داخل مجموعه‌ی خود و چه از کشور خودمان – کنار می‌گذارند و سپس به بررسی گزینه‌های موجود می‌پردازند (عملاً از ابتدا به سمت گزینه‌ی Buy می‌روند).

از سوی دیگر، برخی مدیران، آن‌قدر به توسعه و گسترده‌شدن امپراتوری خود علاقه‌ دارند، که در هر شرایطی و با هر منطقی، نهایتاً به این نتیجه می‌رسند که بهتر است همه چیز در داخل مجموعه‌ی خودشان باشد و مرزهای سازمانی خود را تا حد امکان گسترده‌تر کنند.

ضرب‌المثل نباید چرخ را از اول اختراع کنیم هم، یکی از مواردی است که ممکن است گاهی به این نتیجه ترجمه شود که: «هر کاری را که دیگران انجام داده‌اند، بهتر است به دیگران بسپاریم و به دنبال توسعه‌ی راهکارهای داخلی نرویم.»

البته واضح است که چنین قاعده‌ای می‌تواند مصداق‌های فراوان داشته باشد. اما می‌دانیم که یک استراتژیست، هیچ‌گاه انتخاب خود را بر اساس یک باور کلی یا ضرب‌المثل بنا نمی‌کند و می‌داند که:

برون سپاری پاسخ قطعی ندارد

آن‌چه در این درس مطرح شد، صرفاً مقدمه‌ای بر بحث برون سپاری یا Outsourcing است.

فکر کردن به نکات و مثال های مطرح شده در این درس، شما را برای درس‌های آتی که به بررسی دقیق‌تر و عمیق‌تر برون سپاری می‌پردازند، آماده می‌کند.

محدودیت در دسترسی کامل به این مجموعه درس

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به این درس‌ها، به درس‌های متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

شاید برایتان جالب باشد که بررسی‌های ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقه‌مند بود‌ه‌اند، برای مطالعه‌ی درس‌های زیر هم وقت گذاشته‌اند:

مشاوره مدیریت | کوچینگ | کارآفرینی | کار تیمی | مدیریت تعارض

  مدل ذهنی  |  تفکر سیستمیتصمیم گیری | مدیریت منابع | گزارش نویسی

ارزش آفرینی | سیستمهای کنترل مدیریت | مدل کسب و کار |‌ دیجیتال مارکتینگ

  دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

تمرین و مشارکت در بحث

یکی از سوالهای Make or Buy را که در زندگی شخصی مصداق دارند مطرح کنید و توضیح بدهید که بر اساس چه فاکتورهایی می‌توان در مورد آن تصمیم گرفت.

یکی از سوالهای Make or Buy را که در محیط کار خود یا در شرکتهای دیگر یا در برندهای بین‌المللی مشاهده می‌کنید را انتخاب کرده و تحلیل کنید. آیا آن تصمیم را درست می‌دانید یا خیر؟ بر اساس چه فاکتورهایی چنین تصمیمی را تحلیل می‌کنید؟

بعد از خواندن این درس چه کار کنم؟
  پیشنهاد اول متمم این است که حتماً ابتدا به تمرین این درس پاسخ دهید.

  (ترجیحاً پس از انجام تمرین) درس برون سپاری را که مکمل این درس محسوب می‌شود، مطالعه کنید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر استراتژیک به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر استراتژیک
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۱۹ نظر برای خریدن یا ساختن؟ | مقدمه‌ای بر تعریف برون‌سپاری

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : سعید عباسپور

    در حوزه شخصی و در خانواده یکی از دغدغه‌های بسازم یا بخرم مساله پختن غذاهای فست‌فود و شیرینی‌جات است.
    1- اگر بسازیم نیازمند هزینه ثابت عملیاتی (فر و لوازم آشپزی و قنادی) است البته استهلاک خیلی پایینی وجود داره و سرمایه‌گذاری مطلوبی به نظر میرسه. از لحاظ هزینه متغیرعملیاتی (مواد اولیه) فقط در برخی موارد ساختن در خانه مقرون به صرفه نیست اما عموما بسیار ارزانتر از بازار است در غالب موارد با اختلاف زیاد حدود 50درصدی مواجهیم (یک پیتزا با بیشترین و مرغوبترین مواد مصرفی در خانه حداکثر 10-12هزار تومن هزینه‌ متغیر دارد که با کیفیت مشابه در بازار کمتر از 20-25هزار تومن نیست و یا یک کیلو زولبیا که در خانه تهیه بشه حدود 5-6 هزار تومن هزینه داره درصورتی که قیمت زولبیا بامیه مشخصه!)
    2- اگر بسازیم زمان و انرژی بالایی از فرد گرفته میشه که میتونه برای اهداف دیگه نظیر مطالعه یا توسعه زمانش رو صرف کنه اما اگر بخریم زمان برای فرد تامین میشه.

    3- اگر بسازیم خروجی بسیار بسیار سالمتر و بهینه‌تر تهیه میشود درصورتی که مواد غذایی آماده‌شده در بازار حتی با فرض اینکه از مواد اولیه مرغوب هم استفاده کنند ، عموما پر نمک پر شکر و پر روغن هستند که بهیچ عنوان مناسب نیستند. (تجربه شخصی آشپزی و قنادی همسرم در منزل اینه که تمام موارد نامطلوب نظیر روغن و شکر و نمک که در دستورات تهیه وجود داره رو عملا به یک سوم و گاها به یک چهارم مورد استفاده بازار و در برخی موارد حتی در حد صفر کاهش داده در صورتیکه در بازار بدلیل نوع ذائقه عموم خیلی بیشتر از دستورات استاندارد هم استفاده میکنند) که در کنار همه این موارد مساله بسیار مهم بهداشت هم وجود داره که حتی در بهترین و متجملترین رستورانها هم بهداشت 100درصد نیست و عملا مساله بهداشت در صنعت در بهترین حالت! تابع استاندارد هست و نباید فراموش کرد که استاندارد به معنی مطلوب نیست بلکه به معنی حداقلهای مورد استفاده است

    4-بنا به علاقه فردی ، اگر بسازیم به نوعی تفریح هم محسوب میشه و اگر بخریم خلاقیت و حس خلق اثر از دست میره.

     
    در حوزه کسب و کار مساله ای که در برخی فروشگاههای خرد در بازار مشاهده میشه اینه که گاها افراد برای ساختن دکوراسیون و تعمیرات فروشگاه حاضر نیستند کمی هزینه کنند و از افراد و شرکتهای متخصص کمک بگیرند و در مقابل اقدام به خرید تجهیزات فنی میکنند و کار تعمیرات رو شخصا انجام میدند.
    1- این کار باعث بالا رفتن هزینه متغیر عملیاتی (مواد اولیه نظیر آهن و چوب) میشه بدلیل اینکه افراد از تخصص کافی برخوردار نیستند و اقدام به اختراع چرخ از اول میکنند! و میزان هدررفت منابع زیاده و گذشته از اون ، هزینه ثابت عملیات سنگینی را به فرد و کسب و کار متحمل میکنند که علیرقم اینکه این دارایی استهلاک غیرمستقیم داره (بدلیل استفاده موردی و غیراصولی) اما هیچ استفاده جامعی برای کسب و کار نداره و عملا نقطه سربه سر خیلی طولانی مدتی هم داره و با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول ، بودجه‌ای که فرد برای هزینه های ثابت عملیاتی در نظر میگیره و با توجه به عدم استفاده اونها همواره در طول زمان موجب خسارت پولی قرار میگیره.
    2-ساختن تجربه و لذت شخصی و حس خلق اثر رو هم بهمراه داره و نیازی نیست به افراد مختلف مراجعه بشه
    3-ساختن در لحظه اول و روی کاغذ کم هزینه تره (البته با صرفه نظر کردن از هزینه ثابت عملیاتی که معمولا برای ارضای حس شخصی و علاقه به ابزار خریداری میشند و براحتی از روی کاغذ آوردن این هزینه صرف نظر میکنند!) اما درمجموع پروژه‌ای رو که میشه در دو سه هفته تحویل داد رو گاها تا 2-3 ماه زمان میبره که این زمان بزرگترین ضرر رو به کسب و کار تحمیل میکنه و عملا کسب و کار برای هر روز تعطیل بودن متحمل عدم فروش و عدم سود میشه.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .