استراتژی به روایت مایکل پورتر یا هنری مینتزبرگ؟

بعید است که کسی در نقطهای از دنیا در یک دوره MBA و در یک درس استراتژی شرکت کرده باشد، اما نام هنری مینتزبرگ و مایکل پورتر را نشنیده باشد. هر دو نفر از بزرگان حوزه مدیریت هستند و در حوزهی استراتژی هم مقالات و نوشتههایشان، جزو تاثیرگذارترین و مطرحترینها بوده است. ضمن اینکه موضوع استراتژی هم خود موضوع جذاب و مهمی محسوب میشود. نه تنها برای مدیری که برای آینده سازمان خود تصمیم می گیرد، بلکه برای هر کسی که امروز این مطلب را میخواند و میخواهد برای مسیر زندگیاش، تصمیمهای بزرگ بگیرد.
اما به هر حال، دو دیدگاه متفاوت در حوزه استراتژی وجود دارد. یکی دیدگاهی که ترجیح میدهد همه چیز را از پیش برنامه ریزی کند و مراحل را گام به گام برود و نسخهای بلند و بالا برای فرد یا سازمان بنویسد و دیگری دیدگاهی که معتقد است ابهام در محیط اطراف بیشتر از این است که بتوان با این قطعیت برنامه ریزی استراتژیک انجام داد.
طبیعی است که این تقسیمبندی صفر و یک نیست و در میانهی این طیف و حتی خارج از این طیف هم، نگاههای دیگری وجود دارد، اما برای اینکه مرزهای زمین بازی استراتژی در این حوزه، مشخص شود، ما تلاش میکنیم حالت حدی و شدید هر دیدگاه را بررسی کنیم.
با کمی اغماض، استراتژیستها و دانشمندان زیادی را میتوان در هر گروه قرار داد. شاید یکی از معروفترین استراتژیستهای گروه اول، مایکل پورتر باشد. در گروه دوم هم به سختی بتوان نمونهای بهتر از هنری مینتزبرگ پیدا کرد.
یکی از زیباترین مقایسهها بین این دو نگرش را کارل مور انجام داده است. او که تجربه اجرایی مدیریت در لایههای ارشد شرکت IBM و همینطور تجربه آموزش در آکسفورد و مدرسه کسب و کار لندن و مک گیل را در کارنامه خود دارد و به تعبیر خودش، هر دو مکتب فکری را تدریس و تجربه کرده است، در مقالهای در فوربس، به مقایسه این دو دیدگاه پرداخت.
۱- اگر مطلب متمم در مورد مایکل پورتر و استراتژی رقابتی را نخواندهاید، الان فرصت خوبی است که سری به آن بزنید.
۲- بحث در مورد مکتب برنامه ریزی در استراتژی و مکتب پدیدار شدن تدریجی استراتژی، بحثی نیست که پاسخ قطعی و مشخصی داشته باشد. هر کشور و هر صنعتی، حتی هر صاحب صنعتی، هر فردی چه زن و چه مرد و چه جوان و چه پخته، بسته به تجربیات خود و حوزه فعالیتهای خود و خواستهها و اهداف خود، ممکن است به سمت یکی از این دو دیدگاه تمایل داشته باشد.
خوشحال میشویم اگر شما هم دیدگاه خودتان را اینجا بنویسید.
به کدام فضا نزدیکترید؟ تصمیمهای کوتاه مدت استراتژیک. برنامههای کوتاه مدت و تلاش برای اصلاح و تغییر و تعدیل آنها در طول مسیر؟
یا برنامه ریزی بلندمدت و تعریف چشم انداز کلان و تدوین چارچوبهایی برای رسیدن به آن.
هیچ پاسخی در این بحث، کاملاً درست یا کاملاً نادرست نیست. اما میتواند برخی دیگر از جنبههای استراتژی را برای همه ما شفافتر کند.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : گروه متمم
شیرین عزیز.
قاعدتاً سوالی در انتهای حرفهایت مطرح کردی، جواب قطعی مشخص ندارد. اما تجربیات ما باعث شده که این پیش فرضها به تدریج در ذهنمان پررنگتر شود:
* معمولاً هر فرد که برای زندگی خودش و هر مدیری که برای سازمان خودش تصمیم میگیرد، آنقدر حجم اطلاعات گستردهای دربارهی روندها و رویدادهای گذشته و همینطور شرایط فعلی دارد که گنجاندن آنها در یک مدل برایش چندان ساده نخواهد بود. به قول ملکوم گلدول، اطلاعات زیاد انسان را به سمت تصمیم گیری شهودی سوق میدهد. حاصل این سبک تصمیم گیری چه در محیط کسب و کار و چه در زندگی شخصی، به فضای Emergence که توسط مینتزبرگ تشریح شده است نزدیکتر خواهد بود.
* به نظر میرسد مشاوران بیرونی سازمانها که به شرکتها و کسب و کارها خدمات مشاورهای ارائه میدهند، عملاً برای اینکه بتوانند قرارداد بگیرند و پروژه مشاوره تعریف کنند و فازبندی ارائه دهند، مجبور هستند به سمت مدلهای صلبتر و چارچوبدارتر حرکت کنند. ضمن اینکه دارا بودن مدل، نوعی استدلال پشتیبان برای طرحها و تصمیمهای پیشنهادی هم محسوب میگردد (استثنا در این موارد بزرگانی همچون مرحوم دراکر یا گری همل و دیگر افرادی هستند که نامشان آنقدر اعتبار دارد که بدون ارائه چارچوب و حتی مدل استدلال، توصیههایشان قابل اتکا باشد).
* مدلهای چارچوب دارتر مانند نگرش مایکل پورتر، در کنار کمک به تصمیم گیریهای استراتژیک در سازمانها، واژهها و مفاهیم جدیدی هم به ادبیات استراتژی افزودهاند که این خود خدمتی ارزشمند است. هر دانشی که توسعه مییابد نیازمند دامنهی واژگان و اصطلاحات گستردهتری است که پیامها را کوتاهتر و دقیقتر منتقل کرده و اندیشیدن در آن حوزه را تسهیل کند.
مفاهیمی که برای اندیشیدن به آنها هنوز «کلمهای» نداریم، عملاً به سرعت از حوزهی اندیشه تفکر ما خارج میشوند.