Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


جملاتی از کتاب تبصره ۲۲ نوشته جوزف هلر


دانلود کتاب تبصره ۲۲ - طرح جلد

قانون، فقط یک تبصره داشت. اما معلوم نیست چرا آن را تبصره ۲۲ شماره گذاری کرده بودند.

این یکی از جملات کتاب تبصره ۲۲ نوشته جوزف هلر است.

کتاب تبصره ۲۲ یا Catch-22 در سال ۱۹۶۱ و در نقد جنگ نوشته شده و اکنون یکی از رمان‌های مهم تاریخ ادبیات محسوب می‌شود.

می‌توانید منتقدان زیادی پیدا کنید که آن را یک داستان ضعیف می‌دانند و نیز منتقدان دیگری پیدا کنید که آن را جزو آثار برتر ضدجنگ در قرن بیستم می‌دانند.

اما موافق و منتقد در یک نظر مشترک هستند: نمی‌توان از ادبیات ضدجنگ در قرن بیستم حرف زد و به این کتاب اشاره نکرد.

این بار در #پاراگراف فارسی متمم، مرور کوتاهی بر این کتاب داریم.

کتاب تبصره بیست و دو توسط احسان نوروزی به فارسی نیز ترجمه شده و توسط #نشر چشمه به بازار عرضه شده است.

البته ترجمه‌های اینجا، از روی نسخه‌ی اصلی، توسط متمم و به سبک متمم انجام شده است.

محدودیت در دسترسی کامل به این مطلب

برای مشاهدهٔ متن کامل این مطلب کافی است (بدون پرداخت هرگونه هزینه) در سایت متمم ثبت نام کنید. پس از ثبت‌نام به تعداد قابل‌توجهی از درس‌‌های متمم دسترسی پیدا خواهید کرد نمونهٔ آن‌ها را می‌توانید از طریق لینک زیر ببینید:

نمونه درس‌های کاربر آزاد متمم

البته اگر بخواهید به همهٔ درس‌های متمم دسترسی داشته باشید، لازم است حق اشتراک بپردازید.

ثبت نام رایگان    تجربه‌ٔ متممی‌ها

تمرین:

مستقل از بحث و موضوع کتاب، آیا در زندگی شخصی یا محیط کار، در وضعیت تبصره ۲۲ گرفتار شده‌اید؟

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    علیرضا سواری ، عارف ، سمیه قجاوند ، مجید نعیم‌یاوری ، علی موسوی

 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۳۴ نظر برای جملاتی از کتاب تبصره ۲۲ نوشته جوزف هلر

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محسن سعیدی پور

    سلام

    شاید آذر یا دی ماه سال هشتاد ودو  بود که جریمه های راهنمایی رانندگی حدودا ده برابر شدند .فرض کنید قبل از اعمال جریمه های جدید دور زدن ممنوع  هزار تومان  بود ،ولی یهویی شد، ده هزارتومن .

    لازم بود یه عده افسر برای یه عده راننده متخلف جریمه بنویسن ،تا راننده ها با عددهای جدید خو بگیرن، بلکه مثلا و تاکید میکنم مثلا از نرخ تخلف  کم بشه،

    چه بهتراز اینکه افسر وظیفه ها این کار رو انجام بدن و من هم یکی ازاون افسر وظیفه ها بودم. (کلا اعتقادی به تناسب کیفر و جرم نداشتم .چه قبل از افزایش مبلغ جرایم که راننده ها میخندند به مبلغ جریمه وسرشون رو مغرورانه بالا میگرفتندو بعد از عبور از چراغ قرمز میگفتند: بین ویس جناب سروان بین ویس تا دست خطتت خوب بشه .چه بعد از اعمال جریمه های جدید که بعد از ظهر روز اول اجرای طرح حدود سی ،چهل نفر پشت درِ پاسگاه مانشسته بودند و یه  دستشون سیگار بود دست دیگه شون هم برگه جریمه ای که از دویست تومن رسیده بود به ده هزار تومن وفکر میکردند اگر بیان پشت در پاسگاه حتما رییس پاسگاه بهشون تخفیف میده.)

    مشکل بزرگی که من داشتم فکر کردنم بود .اما انگار تو نظام نباید فکر کنی باید دستور مافوق رو بی چون و چرا انجام بدی والا جات کجاست؟بازداشتگاه.(بیشترین ضربه ی روحی رو من توی دوران سربازی خوردم که لحظه به لحظه اش انگارروی عزت نفسم تاثیر داشت)

    به هرحال دو روز اول اجرای طرح من دست به قبض جریمه نمیزدم .قبل از اون هم یادمه که افسرهای کادر، گاه گداری قبض جریمه هاشون رو میدادن به ما که: بیا جناب سروان برو چندتا جریمه بنویس.ولی بعد از اعلام نرخ جریمه ها ی جدید به هر افسر وطیفه یه کد دادن ،برای اعمال جریمه و دسته قبض مخصوص هر افسر رو میدادن بهش.

    طرح تازه شروع شده بود و مسلما آمار اعمال قانون میبایست هرروز میرفت دفتر فرمانده  منطقه.

    بهانه ی اینکه :قربان راننده ها خلافی مرتکب نشدن که من جریمه شون کنم زیاد بهانه ی خوبی از طرف من  نبود  وروز سوم به دستور مستقیم فرمانده راهنمایی و رانندگی منو تشریف بردوندند بازداشتگاه.هفتادو دوساعت.

    یه ضرب المثلی هست که میگه :ما زیر بار حرف زور نمیریم ،مگه خیلی پر زور باشه.

    فکر کنم بعد از اون تا اتمام دوره ی خدمت ، هرراننده ی متخلفی رو که میگرفتم و اعلام میکرد :بابا ما همکاریم جناب سروان و اینم کارتم .طرف رو در نهایت احترام، با دقت کامل از نحوه درست و دقیق شیوه ی اعمال قانون، جریمه میکردم و میگفتم قانون برای همه یکسانه.(خلبان جنگنده،سرهنگ ستاد مشترک سماجا،جانباز جنگ تحمیلی،پلیس نیروی انتطامی،جزو همین همکارها بودند.از قضای روزگار یکی از همین آدمها رو یه روز خواستم جریمه کنم بهم گفت :ببین جناب سروان من همون آدمی هستم که مشخصاتت رو باید روی کارت پایان خدمتت تایپ کنه ،منو جریمه نکن ،بد میبینی ها

    و من وقتی دقت کردم دیدم که آره همزمان با دوتا کد تخلف میتونم جریمه اش کنم و جریمه اش کردم.لابد میتونید حدس بزنید که چی شد؟بالاخره یه عده آدمها هم هستند که وقتی میگن یه کاره ای هستند واقعا یه کاره ای هستند و این بنده خدا هم انگار واقعا همون کاره ای بود که ادعا میکرد .اینو وقتی کارت پایان خدمتم رو با پنج تاغلط اطلاعاتی  فاحش دیدم متوجه شدم).

    این بود که وضعیت من این شکلی بود:«در شرایط خاصی گیر کرده‌ام که برای گریز از آن، نیاز به شرایط خاص دیگری دارم که چون الان در شرایط خاصی گیر کرده‌ام، آن شرایط خاص برایم قابل دسترسی نیست»

    متشکرم

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .