درباره شکست و آزادی (اگزوپری)
یکی از موضوعاتی که در متمم، مورد توجه ما بوده است سلسله مطالب پاراگراف فارسی است. قبلاً در یکی از مطالب این سری به نام آقای خلبان، خاطره مشترک همه کتابخوانهای جهان، با هم از اگزوپری حرف زدیم و به کتاب خلبان جنگ هم اشاره کردیم. در اینجا خلاصه شدهی بخشهایی از این کتاب را در قالب دو پاراگراف با هم میخوانیم.
بعضی حرفها، قبل از هر چیز زیبا هستند. حرفهای زیبایی که نویسندهای در بالکن خانهاش یا در گوشهی یک قهوه خانه در میان دود سیگارها، اندیشیده و برکاغذ آورده است. بعضی حرفهای دیگر قبل از زیبایی تامل برانگیز هستند. مثل حرفهای اگزوپری.
کسی که شازده کوچولو را آفریده است و در عین حال یک خلبان جنگی است. یادداشتهایی که عموماً در کابین هواپیما و قبل از پرواز یا بعد از فرود نوشته شدهاند. پروازهایی که هر کدام، میتوانستند به آخرین پرواز این خلبان جنگی تبدیل بشوند والبته شدند.
فقط پیروزی است که افراد را به هم پیوند میدهد. شکست نه تنها فرد را از افراد دیگر جدا میکند، بلکه او را از خودش هم جدا میسازد.
بی شک، شکست و فروپاشی چشم انداز غم انگیزی است.
افراد فرومایه در آن فرومایگیشان را نشان میدهند و چپاولگرها چهرهی چپاولگرشان را.
بی عدالتی شکست، چهرهی شکست خوردگان را گناهکار جلوه میدهد.
زندگی همیشه فرمولها را به هم میریزد.
شکست به رغم زشتیهایش، میتواند تنها راه حل برای تجدید حیات باشد.
برای رویاندن یک درخت، چارهای نیست جز اینکه دانهای را به پوسیدن محکوم کنیم.
من حاضر نیستم دربرابر زشتیهای شکست، مورد داوری قرار بگیرم!
آیا میشود نسبت به تاولها و سوختگیهای آن کس که حاضر میشود هنگام پرواز در آتش بسوزد قضاوت کرد؟
او هم به ناچار زشت خواهد شد.
***
اگر من در دل صحرا مردی را که هیچ احساسی به هیچ چیز ندارد آزاد سازم، آن آزادی برایش چه مفهومی خواهد داشت؟
آزادی فقط برای فردی که هدفی در پیش دارد و میخواهد به جایی برود، میتواند معنا داشته باشد.
رها سازی آن انسان دربیابان، یعنی اینکه حس تشنگی را به او بیاموزم و سپس جادهای را برای او ترسیم کنم که او را به آب برساند.
فقط آن موقع است که پیشنهادهای من به او، میتواند مفهوم داشته باشد.
رها کردن یک سنگ، اگر سنگینی نداشته باشد و به عنوان وزنه به کار گرفته نشود، به هیچ کاری نمیآید.
چون سنگ پس از آزاد شدن، به جایی نخواهد رفت!
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : امین کاکاوند
یکی از بهترین قسمت های این کتاب جایی بود که نویسنده نوشته بود : " گاهی به نظر می رسد که الهامی ناگهانی، راه سرنوشتی را تغییر می دهد. اما این الهام چیزی نیست جز این که "روح" ناگهان به مکاشفه، راهی را می بیند که به مرور زمان هموار شده است. دستور زبان را به مروز زمان یاد گرفته ام. مرا با نحو آشنا کرده اند، احساسات مرا بیدار کرده اند و ناگهان موقعی فرا می رسد که شعری به قلب من الهام می شود. "
این رو نوشتم که دوستان بیشتر وسوسه بشن و اگر نخوندن حتمن این کتاب رو سر فرصت بخونن.