پاراگراف فارسی: تجربه عمیق زندگی…

خیلی چیزها عوض میشوند. خیلی انسانها تغییر میکنند. خیلی از دوستانمان ما را ترک میکنند.
انگار زندگی، هرگز، حتی یک لحظه متوقف نمیشود تا ما به او برسیم.
نمیشود برای فرد دیگری زندگی کرد.
فکر میکنم هر کس، باید اول، سبک زندگیاش را انتخاب کند.
آنگاه فکر کند که دوست دارد تجربه حاصل از این سبک زندگی را با چه کسی به اشتراک بگذارد
نمیتوانی بنشینی و دیگران را با خواستهها و آرزوها و اولویتها و ارزشهایشان، مقابل چشمانت قرار دهی و بخواهی انتخابهای زندگیت را طوری انجام دهی که آنها همه خوشحال و راضی باشند و بگویی این یعنی عشق!
باید خودت زندگی کنی
دوست دارم کارهایی را که دوست دارم انجام دهم
و کسی باشم که واقعاً دوست دارم باشم
اصلاً دوست دارم تجربه کنم و ببینم آن انسانی که میخواهم باشم چگونه انسانی است!
اگر این کار را نکنیم
دور هم مینشینیم و هر کدام دیگری را متهم میکنیم که مانع «زندگی کردن ما» شد.
با همه کارهایی که کرد. یا نکرد. یا نمیدانست که باید بکند.
بعضی ها میگویند کمی از دورتر مسئله امروزت را نگاه کن.
سالها بعد در مورد رفتار و تصمیم امروزت چه قضاوت خواهی کرد؟
شاید این کار، گاهی خوب باشد.
اما من دوست دارم نزدیک تر باشم: همین امروز.
دوست دارم در میانه میدان زندگی باشم.
میخواهم همه حسهای خوب را تجربه کنم حتی اگر قیمتش تجربه حسهای بد هم باشد.
این به من حس زندگی بدون مرز و محدودیت را میدهد…
(استفان چبوسکی)
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
معرفی کتابهای مدیریتی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
معرفی کتابهای روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : عادله جعفری
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ
ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷم
ﺑﺪ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ، ﺁﺏ ، ﺯﻣﯿﻦ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ
ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺑﺘﮑﺎﻧﻢ ﺍﺯﻏﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﺬﺷﺖ ،
ﺑﺰﺩﺍﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ،ﺗﺎﺭ ﮐﺪﻭﺭﺕ، ﺍﺯ ﺩﻝ
ﻣﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ، ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﺩﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺵ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ
ﺑﻪ ﻧﺴﯿﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺻﺪﻕ، ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺪﻫﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﺨﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺴﺖ
ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ، ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻓﺮﺩﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﯾﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ
ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﺁﺏ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﯾﺰﻡ...
فریدون_مشیری
یکی از مشکلاتی که من داشتم این بوده تایید طلبی دیگران برای من مهم بوده...ترس از قضاوت داشتم و برای خودم زندگی نکردم...ولی چند وقتی هست که دارم تمرین میکنم که کارهایی که دوست دارم انجان بدم قضاوت دیگران مهم نباشه برای من...با متمم تقریبا سبک زندگی من تغییر کرد...ممنونم متمم عزیز